به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایلنا؛ حسین آذرنوش، نویسنده و مترجم اظهار داشت: این رمان در واقع از زبان آلمانی به فارسی ترجمه شده و پیشنهادهایی تازه و بدیع در بحث «نظرگاه» و در بهکارگیری طنز در داستان دارد. البته رمان چندان شناختهشدهای نیست و حدودا اواسط سالهای دهه 1980 که منتشر شد، از پرفروشهای آن زمان بود و بعداز مدتی هم فراموش شد. تصادفاً همان سالها کتاب به دستم افتاد و خواندم و پسندیدم. شش سال پیش ترجمهاش تمام شد. دو – سه هفته هم بیشتر کار نبرد. منتظرم اوضاع نشر ثبات پیدا کند، کتابخوانی رونق پیدا کند و بعد این رمان را برای پیگیری مراحل چاپ به ناشری بسپارم، اما فعلا در این کار عجلهای ندارم.
وی ادامه داد: یک رمان هم نوشتهام که شخصی است. یکی دو بار خواندم. نپسندیدم. دلیلی ندارد که آدم مدام از خودش حرف بزند. هنوز نتوانستهام یک رمان اجتماعی خوب بنویسم. هر موقع موفق شدم، منتشرش میکنم. این دیگر به بحث ممیزی یا رونق کتابخوانی ربطی ندارد. یک مشکل شخصی، یا به عبارت بهتر یک آزمون است. من چقدر میتوانم از دنیای خودم بیرون بیایم، درگیریهای خودم را فراموش کنم و به دیگری فکر کنم؟ سینماگران توانستند. برای مثال خانم تهمینه میلانی. در برنامه هفت، نسبت به خودش فروتن بود، اما نسبت به مشکلات اجتماعی، بیتعارف حرفش را در میان آورد و بازتاب خیلی خوبی هم داشت.
نوشآذر در رابطه با تجربه اعمال ممیزی و صدور مجوز گفت: تجربه خوبی نداشتم. اولین بار رمان «سفرکردهها» را فرستادم برای انتشار و سه سال منتظر بودم تا مجوزش آمد. روی برخی از کلمات حساسیت وجود داشت. برای مثال: مورفین. این کلمه در ذهن یک دختر مسلول تکرار میشد اما تکرارها را حذف کرده بودند. نیمی از فصل هفتم را هم حذف کردند که به جایش نقطهچین گذاشتیم. این قبیل حساسیتها برای کتابی که حداکثر دو هزار جلد فروش میرود تاحدودی سختگیرانه به نظر میرسد. اگر نیمی از این حساسیتها نسبت به اشعار برخی مداحیها وجود داشت، فکر نمیکنم چیزی از آنها باقی میماند. خدمت «هیولای هاوکلاین» براتیگان هم رسیدند. اما کتابهای دیگر هیچ مشکلی نداشت. راحت مجوز گرفتند اما خیلی طول کشید، بین دو ماه تا یک سال، یک سال و نیم.
وی در ادامه افزود: البته هنوز در زمان تصدی آقای جنتی بر وزارت ارشاد، کتابی برای گرفتن مجوز و انتشار نفرستادهام. منتظرم ببینم وضعیت کتابخوانی به کجا میکشد. ما دوران فترت ادبی بدی را از سر میگذرانیم. سختگیریها در دو دولت احمدینژاد، کمر ادبیات ما را شکست. شاید اگر مسئولان مربوطه همت کنند بتوان آسیبها را تا حدودی ترمیم کرد.
این نویسنده با اشاره به دلایل مختف افول ادبیات و کتاب در کشور گفت: علاوه بر سختگیریهایی که صحبتش شد، بخشی از افول ادبیات کشور به دوره و زمانه ما ربط پیدا میکند. در غرب هم ادبیات داستانی حرف اول را نمیزند. عده خاصی کتاب میخوانند. اما کتابخوانها آنقدر پرشمار هستند هنوز که نشر بتواند ادامه پیدا کند. سختگیری نسبت به کتاب، در این شرایط کار بیهودهایست. یک عادت است که هنوز از سرمان نیفتاده. چون فکر میکنیم کتاب ماندگار است. درحالیکه چنین نیست. اصولاً چیز ماندگاری باقی نمانده. همه چیز در سطح اتفاق میافتد. موجهایی بلند میرسند و ما کف روی آب را میبینیم.
نوشآذر در رابطه با راهحل بهتر کردن شرایط برای نویسندگان و ناشران و پاسخ به این سوال که آیا واگذاری صدور مجوز میتواند راهکار خوبی برای مسئله ممیزی و مجوز باشد، گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه ممیزی را برعهده دولت گذاشته است. مسئولیت صدور مجوز هم با دولت و وزارت ارشاد است. محدودیت ممیزی را باید به گونهای که بتوان به آن عمل کرد، تعیین کنند. نه اینکه اعمال کننده محدودیت را عوض کنند. ممیزی همان ممیزی است و مجوز هم همان مجوز، برای نویسنده چه فرقی میکند که کدام مأمور مسئول اعمال ممیزی بر اثرش است؟ راهکار اصولی و نهایی حذف ممیزی و پاسخگویی نویسنده در پیشگاه قانون است.