به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این نویسنده اظهار کرد: دولت بهجای در اختیار گرفتن غرفه 240 متری میتواند در غرفه چهار متری نیروهای خود را اسکان دهد و در عوض بخشی از هزینههای مصروفه در این بخش را صرف ترغیب و تشویق بخش خصوصی برای ترجمه بهترینها جهت معرفی ادبیاتمان به جهانیان و فروش کپیرایت کتابها کند.
او در ادامه تأکید کرد: وزارت ارشاد میتواند بخشی از هزینههای خود را به بخش خصوصی اختصاص دهد و با درنظر گرفتن جوایز مالی معادل مثلاً پنج یا 10 هزار یورو برای مترجمان و آژانسهای ادبی که موفق میشوند کپیرایت آثارمان را به دیگر کشورها بفروشند، زمینههای رونق حضور جدی در عرصههای بینالمللی را سبب شود، چرا که بخش خصوصی و آژانسهای ادبی به دلیل ضعف بنیه مالی کمتر میتوانند در چنین نمایشگاههایی حضور یابند.
حسنبیگی گفت: متأسفانه علیرغم اینکه هر ساله هزینههای میلیاردی برای حضور ایرانیان در عرصه نمایشگاههای بینالمللی که عمدتاً اعضای آنها از کارکنان وزارت ارشاد هستند، هزینه میشود، هیچ تلاشی برای ارتباط با وزارتخانههایی مثل وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نمیشود تا از طریق شناسایی افراد خارجی که با آگاهی به زبان فارسی میتوانند سفیران خوبی برای انتقال فرهنگ و ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر باشند انجام گیرد.
او افزود: چرا تصور میکنید در بحث ترجمه الزاما باید از مترجمان داخلی استفاده کنیم؛ در حالیکه کم نیستند کسانی که با تسلط بر زبان فارسی ضمن ارتباط با مراکزی مثل وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، میتوانند ضمن معرفی بهترین آثار ما به آن سوی مرزها با برخورداری از شناسنامهای مستقل که مدتها پیش میبایستی برای آنها شکل میگرفت، در توسعه فرهنگی ما مؤثر باشند.
این نویسنده اظهار کرد: در حال حاضر فضای فرهنگی به گونهای است که تعداد معدودی آژانسهای ادبی در آن حضور دارند؛ در حالیکه دولت میتواند به جای تخصیص فضای معادل 240 متر با در اختیار گرفتن فضای محدودتری زمینه توسعه آژانسهای ادبی در ایران را فراهم کند، چرا که در حال حاضر بحث توسعه ترجمه و معرفی بهترینها به عرصههای جهانی عمدتاً از طریق چنین آژانسهایی دنبال میشود؛ مفهومی که در جامعه ما مغفول است.
او با تأکید بر اینکه حضور ایران در نمایشگاههای بینالمللی باید به دغدغه ملی بدل شود که پیوسته مورد پرسوجوی خبرنگاران باشد، گفت: حضور ما در عرصه نمایشگاههای بینالمللی هیچ وقت بهعنوان موضوعی جدی و دارای برنامه تلقی نشده است. این در حالی است که زبان ما، زبان بینالمللی نیست و بسیاری از مترجمان ما با بحث ترجمه معکوس مشکل دارند. اگرچه به شخصه فکر میکنم حضور سرویراستارانی که با زبان مقصد آشنایی کامل داشته باشند، ترمیمکننده این بحث است، اما ما نتوانستهایم و نخواستهایم حتی از حضور چنین سرویراستارانی در بحث انتقال آثار ادبیمان استفاده کنیم.
حسنبیگی همچنین گفت: من با نظر آنان که معتقدند ادبیات کودک ما کمتر کودک و نوجوان امروزی را منعکس میکند مخالفم و فکر میکنم ادبیات کودک و نوجوان ما به لحاظ کمی و کیفی در سطح قابل دفاعی در سطح جهانی مطرح است. این را نه من بلکه افرادی مثل احمد رضا، مدیر مؤسسه جهانی کتاب کودک، مطرح میکند. بسیاری از آثار ادبیات کودک ما بخصوص به واسطه تصویرگری آنها در سطح جهانی مطرحاند و توانستهاند در دنیا جوایزی را به خود اختصاص دهند و اگر متن آنها نتوانسته پا به پای تصویر در جهان حرکت کند، مشکل از جای دیگری نشأت میگیرد. همینطور اگر منظور از اینکه در ادبیات کودک ما، کودک امروز نیست این باشد که چرا بخشی از آثار ما به به بازآفرینی آثار کهن اختصاصا دارد، باید بگویم موضوع، موضوعی است که در همه جا رخ میدهد، یعنی همه کشورها بخشی از آثار خود را به آثار کهن و بازآفرینی و بازنویسی آنها برای کودکانشان اختصاص میدهند.
حسنبیگی اظهار کرد: مشکل اصلی ما این است که علیرغم حضور چندین و چندسالهمان در نمایشگاههای مختلف هیچکس متولی جدیای برای این حضور نشده است، بنابراین هیچ اتاق فکری، هیچ برنامهای و هیچ سیاستی در این زمینه وجود ندارد. در چنین فضایی میبینیم مسئولی عنوان میکند که حضور خبرنگاران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال گام بزرگی بود، اما آیا واقعاً اینطور بود؟ به شخصه اینطور فکر نمیکنم و معتقدم حضور جهانی ما همچنان ضعیف است، چون مجریان آن نمیدانند کجا و چگونه باید برای حضور در عرصههای جهانی هزینه کنند.