به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مجید غلامی جلیسه، معاون فرهنگی خانه کتاب در اين نشست با اشاره به این که اين گردهم آمدن با هدف ترویج کتاب و مطالعه و انعکاس هرچه بیشتر زیباییهای این فعالیت انسانی در لایههای مختلف فرهنگی برگزار شده است گفت: اساسا سینماگران، بازیگران و دیگر فعالان عرصه هنر سینما کتابخوانان حرفهای هستند و با مرور بر سینمای کشورمان، میبینیم که بهترین آثار همواره مولد ذهنهایی بوده اند که حیاتی مستمر در میان آثار مکتوب داشتهاند.
وی افزود: هفته کتاب بهانهای است تا از تنی چند از هنرمندانی که میان کتاب و سینما پیوندهای مبارکی برقرار کردهاند، قدردانی شود.
جلیسه با اشاره به این نکته که امروز سینما یکی از تاثیرگذارترین رسانههایی است که میتواند به کمک ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی بیاید، گفت: احساس ما و بسیاری از اهالی کتاب این است که تا امروز سینمای ایران از همه ظرفیتهای خود برای ترویج و تبیین این مهم، استفاده نکرده است. در این نشست با قدردانی از این هنرمندان به دنبال راههایی هستیم که این پیوند هرچه پُررنگتر شود.
وی در بیان تاثیراتی که سینما بر حوزه کتاب میتواند بگذارد، گفت: چقدر خوب است که در فیلمها، کتاب دیده یا از آن سخن گفته شود و به انحای گوناگون، مسائل مختلفِ عرصه پژوهش، نگارش، چاپ و نشر کتاب مطرح شوند.
محمد علی سجادی کارگردان، داستاننویس و نقاشی که ۱۷ فیلم سینمایی و ۵ عنوان کتاب را در کارنامه خود دارد، نخستین سخنران از این میهمانان بود. وی در شرح فعالیتهای خود گفت: من متولد ۱۳۳۶ هستم و هنر را با نقاشی و خوشنویسی آغاز کردم. اولین فیلم خود را که پویانمایی بود در ۱۳ سالگی ساختم و کار تصویرگری را تا سال ۱۳۵۷ ادامه میدادم.
وی افزود: در دهه ۶۰ که امکان فیلمسازی نداشتم به ادبیات پناه آوردم و رمان نوشتم. «حیرانی» نخستین رمان من بود.
اقتباسهای ساختهنشده سجادی از سهروردی و عطار
سجادی در توضیح دو فیلم اقتباسی خود به نامهای «مهره» (۱۳۷۷) و «جنایت» (۱۳۸۲) گفت: «مهره» اقتباسی از یکی از آثار کارل چاپک (نویسندهای اهل چکسلواکی) و «جنایت» از یکی از داستانهای داستایوسکی اقتباس شده است. در کنار این دو فیلم، فیلمنامههای اقتباسی زیادی دارم که ساخته نشدهاند.
وی افزود: سی سالی است که تلاش زیادی کردهام تا آثار مکتوب را تصویری کنم و براساس داستان «عقل سرخ» (شهابالدین سهروردی) و نیز داستان «حلاج» در تذکره اولیای عطار فیلمنامههایی نوشتهام.
سجادی ادامه داد: در کنار این کارها متن «جمشید شاه» و «سیاوشان» از شاهنامه را کار کردم و در همه این فعالیتها،
تجربه وصلشدن به دریای بیکران ادبیات کلاسیک فارسی را در نظر داشتم.
سجادی با بیان اینکه داستان سیاوش در شاهنامه را نزدیک به ۳۰ است که دنبال میکند، گفت: ساختن این فیلم به هیچ طریقی ممکن نشد.
وی به گفتوگویی که با حجتالله ایوبی، معاون سازمان سینمایی داشته است اشاره کرد و گفت: به آقای ایوبی گفتم خیلی غمانگیز است که در تاریخ سینمای ایران، تقریبا هیچ فیلمی درباره شاهنامه نداریم و گویا قرار است که درباره شاهنامه، تنها «سخن» بگوییم.
سجادی با اشاره به فعالیتهای سالهای اخیر خود در عرصه نقاشی گفت: نقاشی «سیاوشان» را شروع کردم و اولین نمایشگاه از آثار خود را در سال ۱۳۹۱ و در گالری شمس برپا کردم.
وی درباره فیلم تجربی «سیاوشان» که سال گذشته توسط این کارگردان ساخته شد، گفت: کار را با عکاسی از تابلوهای نمایشگاه سیاوشان شروع کردم که کم کم با دیالوگنویسی همراه شد و با امکاناتی که دوستانم در اختیارم گذاشتند، این فیلم را در مجموعهای با نام «سینمای بیچیز» ساختم.
سجادی افزود: این فیلم اگرچه درباره اسطوره سیاوش است اما به نوعی از سیاوش اسطوره زدایی میکند.
«سیاوش خوانی در گالری خورشید»
سجادی در ادامه فعالیتهایی که بر مبنای متن شاهنامه انجام داده است، به برپایی نمایشگاه نقاشی دیگری در مازندران اشاره کرد و از ساخت فیلم دیگری خبر داد و گفت: در این فیلم من با مسعود رایگان و رویا تیموریان شاهنامهخوانی و سیاوشخوانی کردهایم. همچنین از برخی استادان اسطورهشناس دعوت کردیم که آمدند و سخنرانی کردند.
وی ادامه داد: بعد از ۷ ماه کار، این فیلم که تصاویر آن را مجموعه همین سخنرانیها و نقاشیها تشکیل میدهند با نام «سیاوشخوانی در گالری خورشید – خیابان گرینویچ» تکمیل شد و هنور هیچ کجا به نمایش در نیامده است.
در ادامه سجادی به درخواست مجری، بخشی کوتاه از کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده را روخوانی کرد و در پایان لوح تقدیری مزین به کلام حسینابن منصور حلاج و تندیس خانه کتاب توسط فرزاد مؤتمن و مجید غلامی جلیسه به وی اهدا شد.
فرزاد مؤتمن کارگردان فیلم «شبهای روشن» ديگرمیهمان این مراسم بود. وی در ابتدا کارگردانی را حرفه اصلی خود دانست گفت: من ۵۷ سال دارم و تا امروز ۹ فیلم سینمایی، ۱۰ فیلم تلویزیونی و ۴۰ فیلم مستند ساختهام.
مؤتمن: زبان و واژگان در فیلمهای من اهیمت محوری دارند
مؤتمن با ابزار خرسندی از اینکه در این نشست به مسئله محوری زبان و واژگان در فیلمهای او اشاره شد، گفت: در فیلمهای من تاکیدی بر اهمیتی که کلمات در زندگی ما دارند، وجود دارد. این در قالب فیلمهای من یک موتیف تکرارشونده است ولی تاکنون حتی در نقدهای مثبتی که بر این فیلمها نوشته شده است، منتقدی را ندیدهام که به این موضوع اشاره کرده باشد.
این کارگردان با اعتراف به اینکه از آن دسته از هنرمندان نیست که همیشه کتاب در دست دارند، گفت: کارگردانی فیلم به تجسم و تصویر کردن قصه نیاز دارد. این کار احتیاج به تخیل دارد. هرچند در فیلم ها گاهی جلو این تخیل را میگیریم و به آن چارچوب میدهیم.
وی افزود: امروز به هدف گسترش قدرت تخیلم کتاب میخوانم همانطور که به همین هدف مجبورم موسیقی گوش دهم چون اتفاقا بیش از کتاب تخیل را گسترش میدهد.
مؤتمن نیز به پیشنهاد مجری جلسه بخشی از کتاب «یک عاشقانه آرام» نوشته نادر ابراهیمی را روخوانی کرد و سپس «نرگس آبیار» و «مجید غلامی جلیسه» لوح تقدیر و تندیس خانه کتاب را به فرزاد مؤتمن تقدیم کردند.
بخش بعدی مراسم به نرگسآبیار داستاننویس و کارگردان فیلم «شیار ۱۴۳»، فیلمی که پدیده جشنواره فیلم فجر امسا، نامیده شد، اختصاص داشت.
آبیار خود را چنین معرفی کرد: متولد ۱۳۵۰ هستم و نوشتن را از نوجوانی برای مجلات اطلاعات هفتگی و جوانان و... آغاز کردم. سال ۱۳۷۸ نخستین کتاب من به نام «داستان دو خط» منتشر شد و تا امروز از من ۳۰ جلد کتاب به چاپ رسیده است.
وی مضمون برخی آثار خود را چنین شرح داد: مجموعهای فانتزی با تمهای معرفتشناختی و فلسفی به نام «حکمتهای کوچک»، رمانهایی با موضوع جنگ و مجموعهداستانهایی برای نوجوانان برخی از این آثار را تشکیل میدهند.
آبیار درباره فیلم «شیار ۱۴۳» توضیح داد: در سال ۱۳۸۱ برای نوشتن یک رمان با موضوعی که به من سفارش داده شده بود به بیجار رفتم و در آنجا تحقیقاتم را انجام دادم. نوشتن رمان بیش از یک سال طول کشید و به دلایلی دریافت مجوز این کتاب به تعویق افتاد و من ناگزیر به انتشار آن در شمارگانی محدود در یکی از شهرستانهای ایران رضایت دادم. در همان سال هم کاندیداي جایزه دفاع مقدس شد.
وی ادامه داد: سالها بعد یکی از شخصیتهای این رمان را که برای خود من بسیار جذاب بود جدا کردم و گسترش دادم تا در نهایت به فیلم نامه تبدیل شد.
نبود آثار برجسته ادبیات معاصر در محافل جهانی
آبیار در ادامه سخنان خود به خاطرهای که از دکتر سید جعفر شهیدی داشت اشاره کرد و گفت: یک بار شاهد بودم که دکتر شهیدی که تمام عمر خود را بر تحقیق و تالیف گذرانده است بیش از نیم ساعت بود که انتظار تاکسی را میکشید، اما کسی او را نمیشناخت. این در حالی است که میبینیم یک بازیگر یا یک فوتبالیست چقدر مورد توجه هستند.
وی با گلایه از اینکه چرا نمایشی که برای سینما و ورزش برپا میشود، برای کتاب وجود ندارد، درباره حضور کمرنگ ادبیات در سینمای ایران گفت: طی سالهای اخیر شاهد ادبیات پیچدهگویی هستیم که برای سینماگران استفاده از آنها سخت است و کمتر سراغ این داستانها میروند. نویسندگان خیلی در دام فُرمگرایی افتادهاند و خود همین فاصله میان ادبیات و سینما را افزوده است.
آبیار افزود: نهادهای فرهنگی کشور هیچ کاری برای ادبیات معاصر ایران نمیکنند. هنوز نشنیده ایم که یکی از آثار خوب داستانی به زبانی دیگر ترجمه شود و توسط یک ناشر حتی گمنام در کشوری دیگر به چاپ برسد. ما برای جهانی کردن ادبیات خودمان هیچ کاری نکردهایم.
وی با اشاره به ضرورت ترجمه آثار شاخص ادبی توسط گروهی که تحت حمایت وزارت ارشاد باشند افزود: برای چاپ و حضور این آثار در محافل ادبی دنیا حمایتهای مالی و حتی انجام برخی لابیها لازم است تا بتوان این ادبیات را جهانی کرد.
آبیار در پاسخ به اینکه چقدر مولفبودنش در موفقیت فیلم او تاثیر داشته است گفت: گاهی میبینیم که فیلمنامهای کمتر از يك ماه نوشته میشود. روشن است که در این صورت از بسیاری جزئیاتی که میتوانند اثر را باورپذیر و تاثیرگذار کنند، چشمپوشی شده است.
وی افزود: به همین دلیل وقتی فیلمنامهنویس بر یک اساس ادبی کار میکند، آن ظرافتهای داستانی را از قلم نخواهد انداخت.
فولادوند: شاعر پادشاه بلامنازع سرزمین خود است
در پایان اندیشه فولادوند و فرزاد موتمن لوح تقدیر و تندیس خانه کتاب را به نرگس آبیار اهدا کردند.
تقدیر و گفتوگو با اندیشه فولادوند، شاعر و بازیگر جوان سینما، تلویزیون و تئاتر ایران بخش بعدی این مراسم بود. فولادوند از جذابیت مشترک بازیگری و شعر سخن گفت و با اشاره به عنصر خیال در هر دو این هنرها گفت: شعر سرزمینی است که شاعر پادشاه بلامنازع آن هست و در آن فضای انفرادی و ارتفاع تفکر خود را آشکار میکند. اما بازیگری یک تعالی فردی است که در قالب یک زایش گروهی تجلی پیدا میکند.
فولادوند با اشاره به اینکه شاعری را از ۹ سالگی و بازیگری را از ۱۹ سالگی آغاز کرده است، درباره یاری شعر به هنر بازیگریاش گفت: برای تجسم یک شخصیت که در کاغد ترسیم و توصیفشده، بازیگر نیاز به برداشتهای کلام از بانک عاطفی خود دارد. این بانک عاطفی میتواند مطالعات، تخیلها و تجربیات فردی و تاریخی باشد و شعر به آن دلیل که جرثومه خیال است، قطعا نقش آشکاری در فهم و تصویرکردن شخصیت هر نقش دارد.
فولادوند دو مجموعه شعر به نامهای «عطسههای نحس» و «شلیککن رفیق» دارد که کتاب اول در سال ۱۳۸۷ و کتاب دوم در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات ثالث، منتشر شدهاند.
فولادوند در پایان به مشکلات اقتصادی حوزه نشر و کمبودن توان عامه مردم برای خرید کتاب اشاره کرد و گفت: قشر نخبه کتاب مینویسند و کتاب میخرند و برای خود جلسات کتابخوانی برگزار میکنند. جای مردم زیادی که فشارهای روزمره اجازه خرید و مطالعه کتاب را به آنها نمیدهد، کجاست؟
صحت: بیش از آنکه کتاب بخوانم، کتاب میخرم
سخنرانی سروش صحت، بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان عرصه طنز که با تاخیر به این جلسه پیوست، بخش دیگری از این نشست بود و با کلامی طنزآلود به کمشدن مطالعات خود در سال های اخیر اشاره کرد و گفت: اخیرا بیشتر کتاب میخرم تا کتاب بخوانم. امیدوارم عمر درازی داشته باشم تا بتوانم از خجالت کتابهای نخواندهام دربیایم.
وی در پاسخ به این سوال که سینما چقدر می تواند بر فرهنگ کتابخوانی تاثیرگذار باشد گفت: به گمان من کسی که میخواهد در حوزه رسانه، از هر نوع آن، فعالیت کند بیش از باقی مردم نیاز به مطالعه دارد تا به این طریق بتواند بر اجتماع پیرامون خود احاطه داشته باشد.
پایان بخش این مراسم را تقدیر از بهارک محمودی پژوهشگر و نویسنده کتاب «تهران، سینما ومدرنیته شهری» تشکیل میداد.
محمودی درباره کتاب خود توضیح داد: در این کتاب تلاش داشتم تناقضات زندگی مدرن را که در آثار سینمایی ایران به تصویر کشیده شده، به قلم بیاورم. سینما از این قابلیت برخوردار است که یک سری از پدیدههای اجتماعی را پیشاپیش به ما خبر دهد و اساسا مدرنیته از مفهوم شهر جدا نیست.
وی افزود: سینما همیشه برای دانستن چیزهایی که دیگر در دسترس نیستند یک پناهگاه است. من با میانجی قرار دادن سینما شهر تهران را با نگاهی انتقادی مطالعه کردم.
در پایان غلامحسین مراقبتی، استاد دانشگاه و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی طی سخنان خود از ارتباط ضعیف سینماگران و کتاب گلایه کرد و گفت: سینماگران باید بدانند آبشخور اصلی هنر آنها در کتاب است.
وی همچنین نبود نویسندگانی را که مردم به آنها علاقمند باشند دلیل اصلی کم شدن ساعات مطالعه آنها دانست و گفت: نویسندگان امروز از دغدغهها و زبان عامه مردم فاصله گرفتهاند.