به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این تهیهکننده سینما در ابتدای سخنانش به نقش مجلس و پرسشهایی که تاکنون به آن پاسخ داده نشده است اشاره و بیان کرد: به نظرم باید ببینیم آیا چیزی که امروز از سینما مطالبه میکنیم در جایی مانند مجلس وجود دارد؟ معتقدم پاسخ این پرسش «خیر» است و به همین دلیل نباید از ابتدا سینما در مذان اتهام قرار بگیرد. به عنوان مثال در حوزه معرفی وزرا در تمام این سالها چقدر پشتوانه نظری و پژوهشی وجود داشته است؟ در تمام این سالها هر وزیر پیشنهادی به مجلس آمده و یکسری انشاء از اتفاقات خوبی که باید رخ بدهد از روی برگه خوانده و هیچ کس هم از او نپرسیده که این چیزهایی که میگوید را چگونه میخواهد عملی کند؟ در واقع وزرا در مجلس براساس پشتوانه سیاسی رأی میگیرند، نه پشتوانه نظری و برنامهای.
وی سپس با تأکید بر اینکه عمق استراتژیک فرهنگی در تمام این سالها تعریف نشده است، اظهار کرد: ما در حوزه مسائل اجتماعی و نظامی برای خودمان عمق استراتژیک تعریف کردهایم. به عنوان مثال زمانی ایران هشت سال با کشوری به نام عراق جنگید اما شرایط الان به گونهای تغییر کرده که مقتدرترین، هوشمندترین و شجاعترین سردار ما موظف و مأمور به حفظ مرزهای آن کشور شده است، یعنی عمق استراتژیک جدیدی تعریف کردهایم.
این تهیهکننده سینما که شامگاه 3 آذر ماه در نشستی در حوزه هنری سخن میگفت، افزود: سوالم از مسئولان، مدیران فرهنگی و نمایندگان منتقد مجلس این است که آیا در این 30 ساله ما عمق استراتژیک فرهنگی نظام را تعریف کردهایم؟ قطعا پاسخ به این سوال خیر است؛ آن هم در شرایطی که ایران جزو معدود کشورهایی است که دارد برای استقلال خود هزینه میدهد و مردم هم خوب پای آن ایستادهاند. اما چطور میشود که تا به حوزه فرهنگ میرسیم انتظارات بزرگ و اقدامات کوچک داریم.
محمدی در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه سینما معلول شرایط فرهنگ عمومی است نه علت آن، خاطرنشان کرد: چرا ما به جای علت دنبال معلول میگردیم؟ سینما معلول شرایط فرهنگ عمومی است نه علت آن. فرهنگ عمومی خیلی مستحکمتر و قطورتر از این است که بتواند از سینما تأثیر بپذیرد ضمن آنکه سینمای ایران در این سالها آنقدر با مسائل پیش پا افتاده درگیر بوده که اصلا نمیتواند به علتسازی فکر کند.
مدیران فرهنگی به جای کلاه، سر میآورند! /سردار سلیمانی فرهنگی تربیت نکردهایم
تهیهکننده «حوض نقاشی» در ادامه سخنانش با تأکید مجدد بر اینکه در تمام این سالها مهندسی فرهنگی انجام نشده است، گفت: دقیقا به دلیل همین امر میگویم پیش از آنکه سینمای ایران در کرسی پاسخ به اتهام قرار بگیرد، باید مدیریت فرهنگی در مذان پاسخگویی باشد.
وی توضیح داد: ما مدیران فرهنگی متعدد داشتهایم که وقتی به آنها گفتهاند بروید کلاه بیاورید، رفتهاند سر آوردهاند! این در حالی است که تا حالا یک مدیر فرهنگی مورد بازخواست قرار نگرفته است. آیا تاکنون فکر شده که این مدیران به دلیل کج فهمی یا کج سلیقهای و یا حتی اشتباه، دائم سعی کردهاند که ترمزدستی سینما را بکشند تا برای شخصشان مشکلی پیش نیاید؟ چرا ما در این 30 سال نتوانستهایم یک سردار سلیمانی در حوزه فرهنگ بسازیم و فقط نکن نکن کردهایم؟!
این عضو شورای عالی سینما با بیان اینکه مدیران فرهنگی هر بار از یک طرف پشت بام افراط و تفریط میافتند، بیان کرد: طبیعی است که وقتی مدام ترمزدستی فیلمساز را میکشیم و او را محدود میکنیم، فیلمساز مدام در خودش فرو میرود و آثارش درونیتر میشود. وقتی مدیریت فرهنگی اجازه تفحص به فیلمساز نمیدهد چگونه انتظار تأثیرگذاری فیلمش را دارد؟هنرمند باید شب قدرهایی را بگذراند تا به آنچه ارزشمند است برسد اما کدام فیلمساز ما چنین اجازهای داشته است؟ واقعا فکر میکنیم مکانیسم برخورد چکشی منجر به شکوفا شدن فیلمساز میشود؟ خیر، اتفاقا او را یا در لاک خود بیشتر فرو میبرد و یا بعضا سر لج میاندازد.
یکی از مدیران سابق اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد با تأکید بر اینکه رفتارهای فعلی با هنرمندان خلاف نظر صریح مقام معظم رهبری است، خاطر نشان کرد: مقام معظم رهبری به صراحت گفتهاند که ما بسیاری از دستگاهها را مسئول میدانیم که بستری برای تعامل با هنرمند و پرورش وی فراهم نکردهاند. واقعا الان این بستر تعامل فکری بین هنرمند و دستگاههای دولتی، فرهنگی، فکری، نظارتی و... وجود دارد؟
پروژه مخملبافسازی خیلی جدی دارد پیگیری میشود
منوچهر محمدی در بخش دیگری از سخنانش با تأکید بر اینکه گفتمان فعلی در جامعه، گفتمان اسلامی نیست، گفت: گفتمانی که این روزها و این چند ساله شاهدش هستیم گفتمانی مارکسیستی است. قبل از انقلاب هر کس تا در چیزی اما و اگر میآورد میگفتند او تجدیدنظرطلب شده است و مدام لقب درست میکردند. این لقب درست کردن هیچ شباهتی با ادبیات قرآنی ندارد چون ادبیات قرآنی افراد را تنها به سه دسته مومن، کافر و منافق تقسیم میکند و لاغیر. اما ما اینقدر این دایره را گسترش میدهیم که هیچکس در آن باقی نمیماند.
وی ادامه داد: متأسفانه در سینما پروژه مخملبافسازی از سوی عدهای خیلی جدی دارد پیگیری میشود و آنها دوست دارند همه را به اندک تأملی از قطار انقلاب پیاده کنند در حالی که این نگاه، نگاه مادی است نه نگاه دینی.
این تهیهکننده سینما با تأکید بر اینکه به بهانه ناقص بودن سینمای اجتماعی کسی حق ندارد سنگینترین اتهامات را به آن بزند، گفت: معتقدم دغدغهای که آقای یزدی(مدیر مرکز مستند حوزه هنری و برگزارکننده نشست) و دوستان همنظرشان دارند اتفاقا دغدغه درستی است و باید آن را از بعضی نظرات مغرض جدا کرد اما معتقدم پیکان و هدف نگاه این دوستان مشکل دارد. فکر میکنم نگاه این دوستان و پتانسیل نقدشان باید منجر به این شود که امر فرهنگ و هنر به یک امر ملی تبدیل شود تا بتوان برای آن سردار فرهنگی تربیت کرد. یکی از سوالات من از این دوستان این است که چرا به وزرا و دستگاههای فرهنگی (حتی دولت فعلی) تعریضی وارد نمیکنند که چرا اینقدر سطح توقع را بالا میبرید که نمیتوانید بعدا پاسخگو باشید؟
روایت جالب توجه منوچهر محمدی از ساخت یکی از فیلمهای توقیفی
منوچهر محمدی در بخش پایانی سخنانش با ذکر روایتی جالب از یکی از فیلمهای توقیفی که نامی از او نبرد،بیان کرد: یکی از همین فیلمهایی که به شر عظما و مشکل دولت و مجلس تبدیل شد، فیلمنامه آن قبل از ساخته شدن به من ارائه شد. آن زمان من به کارگردان فیلم گفتم که این فیلمنامه را نمیسازم و توصیه میکنم تو هم نساز و دلایلش را هم گفتم اما هنگامی که شنیدم بنیاد فارابی در دوره قبل سرمایهگذار فیلم شده دچار حیرت شدم و خیلی صریحتر شدم، شاخ درآوردم! هنوز هم برایم این سوال لاینحل وجود دارد که چطور چنین اتفاقی ممکن است!
وی در پایان سخنانش گفت: وقتی مدیریت فرهنگی ما بدون هدفگیری و سند چشمانداز حرکت میکند دچار اعمال سلیقه میشود. من متأسفانه مدیر ارشد فرهنگی دیدهام که دغدغهاش عکس انداختن با فلان هنرمند است. به خدا این برای مدیر فرهنگی که باید ناوگان فرهنگی کشور را راهبری کند،درآور است. متأسفانه ما یاد گرفتهایم که نیروهای فرهنگی و هنریمان را مدام با برچسبها طوری پایین بکشیم که دیگر سرداری باقی نماند، اما در مقابل در آخر دوره فعالیت هر مدیر بدون اینکه از انبوه کارهای نکرده سوال کنیم به او قاب میدهیم و تجلیل میکنیم.
در ابتدای این نشست، محسن یزدی (مدیر مرکز مستند سوره) که متولی سلسله نشستهای «نسبت سینمای ایران و منافع ملی» است، در سخنانی توضیح داد: در فضای ملتهب و غیرآرام، چنین بحثهایی درباره منافع ملی و... کمتر فایده دارد.
وی سپس با انتقاد از رفتار برخی سینماگران نسبت به منتقدان اظهار کرد: بعضی از سینماگران وقتی درباره کارشان صحبت و بحث میشود، قائل به این نیستند که یک دانشمند علوم اجتماعی میتواند درباره فیلم نظر بدهد که البته این رویه اشتباه است. به نظرم این اتفاق باید در محیط علمی و آرام حتما رخ بدهد.
او سپس در پاسخ به منتقدان سیاسی که سینمای ایران را بدون هیچ گونه دستاوردی میدانند، بیان کرد: یادم باشد که سینما در این کشور یک موجودیت ارزشمند است و از صدر تا ذیل نظام همه دغدغه آن را دارند. به همین دلیل است که معتقدیم نباید پس از هر انتقادی به فیلمها و بحث کردن درباره آنها، همه چیز را به مباحث سیاسی گره زد و گفت که نقدها سیاسی است. ضمن آنکه این را تأکید میکنم که هیچ وقت بحثها و انتقادها متوجه کل سینماگران نیست.
مدیر مرکز مستند سوره در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به مرز سیاهنمایی و سینمای اجتماعی اظهار کرد: به نظر میرسد الان نوعی بیاعتمادی نسبت به سینما در میان قشرهایی شکل گرفته است. طبیعتا این سوال وجود دارد فیلمی که با سرمایه یک و نیم میلیارد تومان ساخته میشود که مثلا بگوید در جامعه ایدز داریم و یا خیانت وجود دارد چه کمکی میکند؟ آیا نمایش این گونه مسائل به گسترش آن کمکی نمیکند؟ ضمن آنکه فکر میکنم وقتی وارد چنین مباحثی میشویم نمیتوان انتظار داشت که هیچ منتقدی سراغ فیلمساز نرود و آن را نقد نکند.
یزدی با اشاره به فیلمهایی که چند ماهی است راجعبه اکران شدن یا نشدن آنها بحثهای زیادی وجود دارد، اظهار کرد: ما میگوییم این فیلمها مواردی دارد که تحریفآمیز است اما هیچگاه هیچ پاسخی در این باره نشنیدیم ضمن آنکه هیچ فیلمسازی حق ندارد یک قشر از جامعه (مذهبیون) را در فیلمش مسخره کند و بگوید که این نظر کارگردان است. درست است که ممکن است یک کارگردان بگوید نظر من همین است اما آیا دولت نمیتواند برای چنین فیلمهایی پول خرج نکند؟
او افزود: متأسفانه در طول چند سال سینمای ما باعث بوجود آمدن انگارههایی شده است که دولت پول آنها را داده است. به عنوان مثال مرد غیرتمند چه نمایی در سینمای ایران دارد؟ یا مسئله قصاص، حاجیبازیها، زن خانهدار و... چگونه نمایش داده میشود؟ این را قبول داریم که نظام آنقدر محکم است که با دو فیلم برایش مشکلی بوجود نمیآید اما آیا چنین چیزی مجوزی برای بیان تندترین مواضع سیاسی است؟ واقعا مرز امنیت ملی در سینما کجاست؟
پژمانفر چه گفت؟
در ادامه این نشست حجتالاسلام پژمانفر (عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی) در پاسخ به پرسشی درباره اینکه سیاهنمایی چه مرزی در سینمای ایران دارد؟ گفت:ابتدا باید پاسخ دهیم که آیا وظیفه سینما تنها سرگرمکردن مردم است یا اینکه رسالتهای دیگری هم دارد. من فکر میکنم سینما در دنیای امروز مأموریت بسیار بزرگی دارد و خیلی از حرفهایی که در گذشته نمیتوانستیم به مردم دنیا منتقل کنیم از طریق سینما میتواند انتقال یابد و این فرصت بینظیری است.
وی درباره سینمای اجتماعی خاطر نشان کرد: معتقدم مردم حتما باید از مسائل پیرامونی خود مطلع باشند اما سینما باید آیینه اجتماع باشد. آیینه اگر بزرگنمایی یا کوچکنمایی بیش از حد داشته باشد کارکرد خودش را از دست میدهد ضمن آنکه در کنار خاصیت آیینه ما به ویژگی جذابیت نیز توجه داریم.
این نماینده مجلس با انتقاد نسبت به بعضی فیلمهای اجتماعی اظهار کرد: در بعضی از فیلمها بازنمایی اجتماع دچار افراط و تفریط شده است. گاهی بعضی مسائل در اجتماع وجود دارد که در حد یک گزارش برای مسئولان است اما ممکن است تبدیل آن به یک فیلم آن را در حد یک معضل اجتماعی فراگیر بالا ببرد.
پژمانفر در ادامه سخنانش مشکل اصلی سینمای اجتماعی ایران را نداشتن عقبه پژوهشی و استفاده نکردن از خرد جمعی دانست و گفت: فکر میکنم مسائل اجتماعی در سینمای ایران در 30 سال گذشته آنطور پرداخت شده که در ذهن کارگردان وجود داشته است.
این عضو کمیسیون فرهنگی که منتقد بخشی از فیلمهای اجتماعی سینمای ایران است، سپس در پاسخ به این مطلب که کارگردان میتواند طبیب جامعه باشد، گفت: زمانی من علائم جسمانی مشاهده میکنم و با انتخابم خودم را در معرض تشخیص یک طبیب قرار میدهم. در آن زمان من اراده او را پذیرفتهام که ممکن است اشتباه هم بکند اما واقعا سینما اینطور نیست که کسی کارگردان را انتخاب کرده باشد. کارگردان فیلمی را میسازد و انسانهایی در معرض دیدگاه او قرار میگیرند.
وی افزود: نکتهای که به آن تأکید دارم این است که باید در سینما و فیلمها از خرد جمعی بیشتر استفاده شود تا زوایای مختلف یک بحث پدیدار شود و البته نهایتا این کارگردان است که راه آخر را انتخاب میکند. در حالی که متأسفانه الان گاهی احساس میشود که یک کارگردان تنها قصد دارد درونیات و برداشتهای شخصی خود را در فیلمش به جمع تعمیم دهد.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پایان سخنانش با اشاره به نقش مجلس در تحولات سینمایی و ریلگذاری قانونی آن گفت: ما مکرر به دولت قبلی و دولت فعلی گفتهایم که اگر در سینما احتیاج به قانون است به ما بگویید که کمکتان کنیم و این کار را هم به سرعت انجام میدهیم. من معتقدم دولت فعلی میتواند از این حرف ما به عنوان یک فرصت استفاده کند.
حجتالاسلام پژمانفر در پایان سخنانش با تأکید بر اینکه انتقاد بر برخی فیلمها به نشانه نفی کلی تمام ارزشهای سینمای ایران نیست، خاطر نشان کرد: قبلا تأکید کرده بودم و بار دیگر تأکید میکنم صحبت از کاستیها و ضعفها که گاهی متوجه یک بخش کوچک از یک فیلم میشود به معنای نفی سینما و اتفاقات مثبتی که در نظام جمهوری اسلامی رقم زده نیست. سینما زبانی است که همه آن را میفهمند و به همین دلیل حساسیت دو چندانی برای آن قائلند. ضمن آنکه اینطور نیست که بگوییم ما تمام وظایفمان را انجام دادهایم. معتقدم همه ما به ازای کارهای نکردهمان باید پاسخگو باشیم و باز هم اعلام میکنم که مجلس آماده است که نقش خود را ایفا کند.
رضاداد: هنرمند زودتر از مدیر از معضلات اجتماعی خبردار میشود
در ادامه این نشست علیرضا رضاداد با تأکید بر اینکه سینمای امروز ایران سینمای ارزشمندی است، گفت: ما قبول داریم که سینما متعهد باید آیینهای باشد که مسائل اجتماعی را بازنمایی کند و این انتظار را از هنر متعهد داریم. ضمن آنکه من معتقدم نگاه هنرمند متعهد، نگاه حکیمانه و طبیبانه است و به همین دلیل ما نمیتوانیم برای او تعیین تکلیف کنیم و بگوییم اینطور فکر کن و آنطور حرف بزن.
وی ادامه داد: ما باید فرصت و فضا را فراهم کنیم که هنرمند بتواند با پژوهش حداقلی یا حداکثری طرح دیدگاه کند چرا که حتی اطباء هم همه در یک سطح نیستند و بعضیها قویتر و بعضی ضعیفترند.
دبیر جشنواره فیلم فجر با تأکید بر اینکه هنرمند از مدیر شاخکهای فعالتری دارد، گفت: گاهی مدیری که پشت میزش نشسته حتی با ذهن خلاقش نمیتواند بعضی از معضلات ریز اجتماعی را متوجه شود و یا حتی با این پوشش که مردم را نگران نکنیم نمیخواهند چیزی متوجه شوند اما هنرمند اینطور نیست و شاخکهای بسیار فعالی دارد.
رضاداد در ادامه سخنانش خاطر نشان کرد: معتقدم اگر مثلث هنرمند متعهد، منتقد و مخاطب هوشمند را تشکیل دهیم خیلی از معضلات امروزمان حل میشود و آن وقت دیگر درگیر مسائل فعلی نیستیم.
متهم کردن سینما نه درست است و نه کاری از پیش میبرد
مشاور رئیس سازمان سینمایی در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از سخنان محسن یزدی بیان کرد: اینکه بگوییم سینمای ایران خیلی خوب بوده اما از صدر تا ذیل آن را متهم کنیم، نه مبتنی بر پژوهش و تحقیق است و نه درست. اگر میخواهیم وارد چنین بحثی شویم ابتدا باید فاکتورهای سیاهنمایی را استخراج کنیم و سپس به این پرسش پاسخ دهیم که آیا گزارش سیاهی، همان سیاهنمایی است؟ معتقدم این سوالات نکات بسیار ظریفی دارند که نمیتوان با یک گزاره عام درباره آن صحبت کرد.
وی ادامه داد: درست است که سینما ضعف دارد اما تکرار این ضعف منجر به پیشرفت نخواهد شد. بلکه باید تلاش کرد و فضای گفتوگو با سینماگر را فراهم کرد. با تهدید هیچوقت در جهت پیشرفت سینما گام برنداشتهایم. اگر میخواهیم ضعف سینما را برطرف کنیم اتفاقا باید روی برجستهسازی دستاوردها تأکید کنیم تا سینماگر مسیرش را پیدا کند.
رضاداد افزود: اینکه اجازه ندهیم هنرمند خودش را درست یا غلط عرضه کند، روش مدیریتی درستی نیست و حتی در خانواده هم چنین شیوهای جواب نمیدهد. حتی اگر به فرزند هم اجازه عرضه خودش را ندهید او به سمت انجام اعمال پنهانی خواهد رفت و این خیلی طبیعی است.
دبیر جشنواره فجر در پایان سخنانش با تأکید بر اینکه امروز نشانههایی از جریان نقد غیرطبیعی مشاهده میشود، گفت: اگر کاری کنیم که هنرمند خودش را براساس نظر ما آراسته کند، نهایتا 10 سال دیگر میفهمیم که چه ضربه سنگینی خوردهایم. ضمن آنکه جریان نقد ما باید متوجه این امر باشد که سینما و هنرمند با مخاطب منفعل روبرو نیست. ما باید طوری رفتار کنیم که هنرمند خودش را به درستی بنمایاند. اما اگر به این شیوه محدودگرایانه جلو برویم در آیندهای که شاید نه چندان دور باشد وضعیت بدتر از الان خواهد شد.
در بخشی از این نشست محسن یزدی گفت: مدیر فرهنگی اکنون در تمام حوزههای فرهنگ و هنر غایب است.
هنگامی که او در ادامه سخنانش گفت که انتقادهای آنها درباره تأثیرگذار نبودن جشنواره فجر و... مربوط به دولت یازدهم نیست و با جواد شمقدری (معاون سینمایی دولت دهم) چنین بحثهایی داشتهاند، حجتالاسلام پژمانفر گفت که «ما اتفاقا با قبلیها بیشتر مشکل داشتیم.»