به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ هوشنگ صدفی در مطلبی که به سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا ارسال شده، آورده است: «باید پذیرفت که مقبولیت رسانه ملی در طول سالهای اخیر به دلایل عدیدهای که در حوصله این مطلب نیست صدمه دیده است. شاید مدیران رسانه ملی این واقعیت را نپذیرند اما با توجه به نشانههای ازدیاد شبکههای ماهوارهای معارض در فضای رسانه ای کشور، کاهش مخاطبان تلویزیونی داخلی، نظرسنجیهای آشکار و پنهان، افزایش تبلیغات تولیدات در شبکههای ماهواره ای و تصویب قوانین محدودکننده استفاده از ماهواره همه به خوبی نشان دهنده این حقیقت تلخ است که ما فضای رسانهای خود را به رقیبان واگذار کردهایم. اما این نکته را هم نباید کتمان کرد به رغم قهر و آشتی مخاطبان با رسانه ملی، هم اکنون فرصتی برای آشتی مخاطبان فراهم شده است.»
او سپس به متن احکام صادره برای مدیران جدید صداوسیما اشاره کرده و نوشته است: «بازکاوی احکام صادره برای دکتر سرافراز و دکتر پورمحمدی به عنوان مدیران هدایتکننده رسانه ملی، کلید واژه ایی از قبیل «هدایت و مدیریت فرهنگ و افکار عمومی جامعه»، برنامههای حرفهای و عمیق رسانهای، گسترش دین ، اخلاق ، امید و آگاهی و ترویج سبک زندگی اسلامی - ایرانی، ساماندهی و بازتعریف ماموریت شبکههای تلویزیونی، چابکسازی شبکهها، ارتقاء و تعمیق محتوای برنامهها را در خود جای داده که در نوع خود قابل تعمق است.
استفاده از نیروهای داخلی سازمان صداوسیما با نگاههای حرفهای، این پیام را برای منتقدان سیاستهای رسانه ملی داشت که این بار کشتیبان را سیاستی دگر آمده وگرنه بودند کسانی در سازمان صداوسیما که خود را برای نواختن مارش ریاست پنجساله آتی آماده کرده بودند که البته اینگونه نشد.
درطول این مدت مسئولان دولتی، فرهیختگان و هنرمندان هریک با توجه به نیازهای رسانه ملی و آشتی آن با مخاطبان، سیاههای از نیازها را تنظیم کرده و برای مدیریت رسانه ملی قطار کردهاند. هرچند که رییس رسانه ملی در حکم صادره به معاونت سیما به بخشی از آنها اشاره کرده است.»
صدفی سپس با طرح این پرسش که به راستی راز موفقیت برخی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و منتقد نظام چه بوده است؟ در ادامه آورده است: «امیدواریم این نکته درست نباشد که برخی از مدیران رسانه ملی و برنامهسازان تلویزیونی با رفتارهای غیررسانهای خود مخاطبان ایرانی را به سمت آنها روانه کرده باشند.
و اما به عنوان یک شهروند ایرانی که مدتی تجربه همکاری با رسانه ملی را داشته است، انتظار میرود مدیران جدید رسانه ملی بتوانند با اصلاح رویکردهای رسانهای ذیل، روح تازهای به این مجموعه تاثیرگذار بدمند»
این منتقد در توضیح رویکردهایی که از منظر او باید اصلاح شود، آورده است: «بازتعریف شبکهها: متاسفانه مسابقه سرعت در شبکهسازی استانها و فراگیر ملی فرصت اندیشیدن برای باز تعریف ماموریت رسانهها را از آنها گرفته است به گونهای که در طول روز اگر بخواهیم برای مخاطبان تنوع طلب میلیونی برنامه جذابی انتخاب کنیم با دشواریهایی مواجه هستیم. رسانه ملی بضاعت این را دارد که با 5 الی 7 شبکه قوی و جذاب همین تعداد مخاطبان را افزایش دهد به شرطی که برنامههای تکراری، بیکیفیت و کلیشهای ازآن پخش نشود. تجربه دکتر پورمحمدی در دوره مدیریت گروه اجتماعی شبکه یک نشان داد میتوان برنامه "گفتگوی ساده خانواده" را به یک برنامه پرمحتوای تلویزیونی تبدیل کرد. خلاقیت وی در بازآفرینی "سیمای خانواده" سالها توانست قالب شبکههای چندگانه را در این ساختارخانواده پسند تحتالشعاع قرار دهد؛ لذا بودجه و نیروی کیفی به تنهایی نمیتواند عامل جذبه در رسانه ملی باشد.
سازماندهی جدید : چیدمان نیروهای کیفی و باتجربه فارغ از دیدگاههای سیاسی میتواند کمک موثری برای ارتقاء رسانه ملی باشد. مطمئنا تمام برنامهسازان تلویزیونی جهان نیز درمحیط خانواده، محل کار، جامعه و برنامه نگرشهای خاص خود را دارند ولی با این حال وقتی با مخاطبان خود در قاب تلویزیون ارتباط برقرار میکنند همان گونه می اندیشند که رسانه میپندارد پس با مدیران رسانه و برنامه سازان دگراندیش مهربان باشیم. چرا فکر میکنیم همه مثل ما باید به موضوع نگاه کنند! البته این بدان معنی نیست که خطوط قرمز رسانه ملی مخدوش شود هرچند که امکان دارد با خطوط قرمز مدیران متفاوت باشد وگرنه باید شاهد تولد برنامه سازان و مدیران متلمق از جنس دیگری باشیم.
چابک سازی رسانه: شبکه تلویزیونی الجزیره قطرهمزمان با شبکه خبر ایران با یک میلیون دلار بودجه شکل گرفت اما آن کجا و این کجا؟ ناگفته نماند تجربه موفق "پرس تیوی" و "العالم" توانست این غفلت را تاحدودی جبران کند؛ چرا که سازمان صداوسیما با فربهی نیروهای داخلی و اداری نمیتواند در فضای رسانهای جهان چابک عمل کند. در مناسبتهای ملی ایران شاهد هستیم که دو یا سه برنامهساز چابک خارجی چه الم و شنگهای در فضای رسانهای جهانی به راه میاندازند. راستی چند درصد از برنامهسازان ایرانی بودهاند؟ هنور نتوانستهایم در قد و قواره برنامهسازان تلویزیونی جهان چند نفر را تربیت کنیم و بدانها ببالیم.
تربیت مجری: تربیت مجریان برنامههای مختلف سیاسی، خانوادگی ،هنری و پزشکی هم سطح با رسانه های خارجی با تخصص علمی و آشنا به زبان خارجی و فن بیان مناسب باید سرلوحه اقدامات آتی رسانه ملی باشد تا بتوان نه براساس قد و قیافه و ارتباط مجریان با مدیران و برنامه سازان بلکه با روانشناسی مخاطب و توانایی حرفه ای آنها را مجذوب رسانه ملی کرد. هم چنین لحن و کلام مجریان در رسانه ملی باید به گونهای باشد که مخاطبان از آن نرنجند ضمنا قرار نیست رسانه ملی پلکان ترقی افرادی باشد که به خاطر اجرای یک برنامه، کیسهای از این برنامهها برای خود بدوزند.
تعمیق برنامه ها: ساده انگاشتن مخاطبان اشتباه ظریفی است که اغلب برنامه سازان تلویزیونی آن را بارها و بارها مرتکب میشوند؛ در حالی که امروزه فرهنگ بصری مخاطبان با دو دهه یا حتی یک دهه پیشتر متفاوت تر است. الان برخی از مخاطبان تلویزیونی باسواد تنها به مدد تکنیک تلفن همراه خود گزارش و فیلم مستند تهیه میکنند پس باید بپذیریم مخاطبان هم جزئی از برنامهسازان تلویزیونی هستند. بنابراین کارمند رسانه ملی بودن، ماموریت این گونه افراد را دشوارتر می سازد؛ چرا که آنها باید در عین رعایت اخلاق، دین داری و قانون مداری باید مقید به مبادی آداب اجتماعی باشند تا خدای ناکرده رفتار غلط آنها به حساب مدیران رسانه ملی نوشته نشود. پس بازآموزی اخلاق حرفهای و رفتار آنها باید در الویت سازماندهی جدید رسانه ملی باشد.
ظرفیت جوانان: همه چیز را همگان دانند همگان هنوز زاده نشدهاند. در فضای فرهنگی و هنری ایران ده ها هزار جوان مستعد و توانمند در زمینه تولید برنامههای رسانهای وجود دارد که بضاعت خوبی برای برنامه سازی کیفی دارند پس لازم است با راهاندازی باشگاه برنامه سازان تجربی تلویزیون به این دسته از جوانان ایرانی میدان داده شود تا بتوانند برای رسانه ملی خود برنامه بسازند. قرار نیست برخی از افراد به خاطر رانتها و ارتباطات خود فضای رسانه ملی را قبضه کنند و فضای رسانه ملی را برای دیگران تنگ تر کنند.»
صدفی در پایان مطلب خود نوشته است: «این نکته اشتراک دکتر سرافراز و دکتر پورمحمدی را باید به فال نیک گرفت که هر دو جزوافراد حرفهای رسانه ملی بوده وهر دو نیز جزو خانواده روحانی و شهدای جامعه ایران هستند که برای هر یک از آنان توفیق خدمت آرزومندیم.»