به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسم بزرگداشت جلال ستاری، عصر دیروز، شنبه هشتم آذر با حضور و سخنرانی بهمن نامورمطلق، بهروز دارش، ناصر فکوهی، علیرضا مشایخی و با اجرای اکبر عالمی در تالار شهناز خانه هنرمندان برگزار شد. گزارش نخست «ایبنا» از این مراسم را از اینجابخوانید.
چهره متنی ستاری
بهمن نامورمطلق، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی و نویسنده کتاب «درآمدی بر اسطوره شناسی» در بخشی از سخنرانی خود در این مراسم با اشاره به این نکته که جلال ستاری برای او یک چهره متنی است، گفت: دو نوع رابطه و دو نوع شناخت وجود دارد؛ شناخت شخصی و شناخت متنی.
وی افزود: شناخت متن از ستاری یک شناخت ناب متنی و کتابی است. بهطورکل با این نوع از شناخت است که میتوان بدون تعارفات معمول درباره صاحبان قلم صحبت کرد. ستاری را میتوان نقد کرد، اما هیچگاه نمیتوان خودش و آثارش را نادیده گرفت.
نامورمطلق در ادامه به ویژگیهای کاری ستاری اشاره کرد و گفت: من با مداقه بر کتابهای ستاری به چند ویژگی مهم در آثار او رسیدهام. نخستین ویژگی توجه به حوزههای معرفتی و رشتههای علمی گوناگون است؛ یعنی ستاری در حوزههایی چون هنر و ادبیات نمایشی، ادبیات و ادبیات تطبیقی، روانشناسی، مطالعات فرهنگی، تهرانشناسی و اسطوره شناسی، کتاب نوشته یا ترجمه کرده است.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی همچنین اظهار کرد: تعدد رویکردها و روشهای مطالعاتی گوناگون، گوناگونی نسبی موضوعی، کنشهای دوگانه ترجمه و تالیف، تنوع در سطوح پژوهشی، آشنایی سازی با آرا و شخصیتهای نو، فراوانی آثار و همچنین نگارش و ساختاربندی متناسب و مرغوب آثار از دیگر ویژگیهای کتابهای ستاری است.
شناخت فرهنگ از اسطورهشناسی آغاز میشود
نامورمطلق در بخش دیگری از سخنرانی خود با اشاره به این نکته که اسطورهشناسی موضوع اصلی کارهای علمی جلال ستاری است، گفت: ستاری خود در یکی از کتابهایش بیان کرده که برای شناختن درست فرهنگ باید ابتدا از اسطوره و قصه شروع کرد.
وی افزود: ستاری اسطورهشناسی ایران را چند گام به جلو برده است. تا پیش از ستاری ما در نهایت تا ژرژ دومزیل آشنا بودیم. اسطورهشناسان کلاسیک ایران صرفا تا دومزیل پیش آمده بودند، اما ستاری حتی متون اسطورهشناسان معاصر و در قید حیات جهانی را نیز ترجمه و منتشر کرد. همچنین با ستاری اسطورهشناسی ایران مخاطبان بیشتر و عامتری پیدا کرد.
نقد ستاری
نویسنده کتاب «درآمدی بر اسطوره شناسی» بخش پایانی سخنرانی خود را به نقد آثار ستاری اختصاص داد و گفت: من با دیدگاه جلال ستاری در زمینه اسطوره شناسی، زاویههایی دارم. یکی از نقدهای من به ایشان این است که در کتابهای او تمایزی میان مطالعات اسطوره و اسطوره شناسی دیده نمیشود در صورتی که این دو با هم تفاوت دارند.
وی افزود: در کتابهای استاد ستاری رابطه مغشوشی میان اسطوره و رمز وجود دارد. همچنین تمایزی میان اسطوره و مضمون نیز در آثار او دیده نمیشود. از دیگر اشکالاتی که من بر آثار ستاری وارد میدانم نسبت نامشخص میان اسطوره و ایدئولوژی است.
نامورمطلق همچنین اظهار کرد: ستاری در جایی گفته است که شیفتگی به اسطوره و یا تفکر اساطیری اشتباه و خطرناک است و انسان را از تعقل باز میدارد. ایشان حتی در یکی از گفتوگوهای خود بیان کردهاند که اسطوره از فرهنگ دور است. من با این اندیشهها درباره اسطوره به شدت مخالفم. بهنظر من اسطوره به دلیل لایههای گوناگون معنایی موجب اندیشه، تفکر و تعقل میشود. اسطوره به ذات خطرناک نیست، بلکه میتوان از آن استفاده خطرناک کرد.
ستاری و مخالفت با اسطوره پرستی
بهروز دارش، هنرمند مجسمهساز و از نزدیکان ستاری در این مراسم گفت: جلال ستاری بیش از 90 کتاب نوشته و منتشر کرده است. مهمترین نکته در این کتابها و فعالیتها در این است که ستاری اسطوره پرستی را به اسطوره پژوهی تغییر داده است. تا پیش از ستاری همه محققان این حوزه اسطوره پرست بودند.
وی افزود: دیگر کار مهم ستاری این است که اسطوره شناسی را وارد مطالعات میانرشتهای هنر و ادبیات کرد. همچنین بخش مهمی از کتابهای ستاری در زمینه مهرورزی است. او با پژوهش بر قصههای عشقی و مهرورزی ایرانی و شرقی آنها را با قصههای مشابه غربی مورد بررسی تطبیقی قرار داده است.
دارش در ادامه اظهار کرد: ستاری متفکری است که مانند دوستش داریوش شایگان هم سنت و هم مدرنیته را به خوبی هرچه تمامتر میشناسد.
این هنرمند همچنین به کتابهای ستاری در زمینه هنر هم اشاره کرد و گفت: بخش مهمی از کتابها و همچنین مقالههای ستاری درباره هنر و حکمت هنر اسلامی است. تا پیش پژوهشهای ستاری دانشجویان هنر و علاقهمندان منابع مطالعاتی مهمی درباره فلسفه هنر اسلامی نداشتند.
ستاری و کتاب «اسطوره تهران»
دارش در بخش دیگری از سخنرانی خود درباره کتاب «اسطوره تهران» ستاری گفت: از بین آثار جلال ستاری من به کتاب «اسطوره تهران» علاقه بسیاری دارم. او در این کتاب بررسی کرده که آیا شهر تهران اسطوره دارد یا خیر؟
این مجسمهساز در ادامه اظهار کرد: ستاری برای نگارش کتاب «اسطوره تهران» تمام رمانهای مدرن ایرانی را مطالعه و تحلیل کرده و بر اساس آن به این نتیجه رسیده که تهران اسطورهای نیست یا اسطوره مکانی ندارد و این در صورتی است که مثلا اصفهان با میدان «نقشجهان»ش واجد ویژگیهای اساطیری است. همچنین اگر شما شهر پاریس را از «بینوایان» حذف کنید، این رمان دیگر هویت ندارد، اما شهر تهران از این منظر فاقد اسطوره است.