به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هایپرلینک؛ ۱۹ آذرماه، سالروز تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ نهاد مهمی که پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و به دستور امام خمینی(رضوانالله تعالی علیه)، با وظایفی مشخص و با هدف مدیریت فرهنگی جامعه و ایجاد تحوّلات بنيادين در عرصههاي گوناگون فرهنگ شکل گرفت و اکنون، قریب به ۳۲ سال از تأسیس آن میگذرد. البته تأسیس خودِ این نهاد، در استمرار فعالیّتهای ستاد انقلاب فرهنگی بود که چند سال قبل از آن، به فرمان امام راحل تشکیل شده بود.
رهبر معظّم انقلاب اسلامی، همواره بر اهمیّت شورا و وظایف خطیر آن در حوزههای مختلف فرهنگ تأکید کردهاند و در تعابیر مختلفی از آن به «ستاد مرکزی و اصلی در جهاد ملي با بيسوادي و عقبماندگي علمي و تبعيّت فرهنگي»، «اتاق فرمان فرهنگي كشور»، «ستاد عالي فرهنگي و علمي دستگاههاي كشور»، «قرارگاه فرهنگی کشور» و... یاد کردهاند.
تدوین اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزههای مختلف فرهنگ (از جمله سند نقشهی جامع علمی کشور، سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش، سند مهندسی فرهنگی و...) از دغدغهها و منویّات مهمّ معظّمٌله بوده است و ایشان حتّی در مواضع مختلف، به برخی از مسائل و مصادیق مهم فرهنگی مانند فرهنگ (عمومی و نخبگانی)، پیوست فرهنگی، علم در دانشگاه و مراکز پژوهشی، سبک زندگی، تهاجم فرهنگی و شیوههای صحیح مواجهه با آن، زبان فارسی، علوم انسانی، آسیبهای اجتماعی و علل فرهنگی آنها، مسئلهی جمعیت، گروههای خودجوش مردمی فرهنگی و... پرداخته و پیگیری جدّی این موضوعات را از شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست کردهاند.
کتاب «گزیده بیانات موضوعی رهبر معظّم انقلاب اسلامی(مدّظلّهالعالي) دربارهی شورای عالی انقلاب فرهنگی» که زیر نظر مؤسّسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی و به کوشش دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین و از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است، یکی از مجلّدات و مجموعه گزیدههای مهم بیانات ایشان در موضوع اهمیّت فرهنگ و مسائل، موضوعات و نهادهای مسئول مرتبط با آن است.
این اثر با مقدّمهی محمّدرضا مخبر دزفولی، دبیر شورای عالي انقلاب فرهنگي در هفت فصل مهم تدوین شده است که «جايگاه و اهميت شوراي عالي انقلاب فرهنگي»، «ضرورت اجراي مصوّبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي»، «شوراي عالي انقلاب فرهنگي، فرهنگ و فرهنگ عمومي»، «شوراي عالي انقلاب فرهنگي و مهندسي فرهنگي»، «شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تهاجم فرهنگي»، «شوراي عالي انقلاب فرهنگي، علم، آموزش عالي و آموزش و پرورش» و «توصیههایی به شوراي عالي انقلاب فرهنگي»، عناوین فصول آن هستند.
همچنان که در مقدمه اين كتاب نیز آمده، در این اثر بيانات و نظرات مطرح شده از سوي مقام معظّم رهبري (مدّظلّهالعالي)» دربارهی مهمترین موضوعات فرهنگي، هنري و علمي در طول دوران زعامت ايشان از سال ۱۳۶۸ تاكنون بررسي و مطالعه شده و به صورت موضوعي در عناوين متعدّدي چون تهاجم فرهنگي و جنگ نرم، علم و فناوري، هنر و ادبيات، تبليغ ديني، رسانه و اطلاعرساني و... تهیه و تنظیم شده است.
عباراتی کوتاه از کتاب «گزیده بیانات رهبر انقلاب دربارهی شورای عالی انقلاب فرهنگی»
اثبات اهميّت شوراي عالي انقلاب فرهنگي در گذر زمان
آنچه كه امروز ميفهميم و احساس ميكنيم كه بايد انجام دهيم، اين است كه بايد مسئلهي فرهنگ را با كليّتش ـ كه حالا مقداري توضيح خواهم داد ـ مسئلهي اول اين كشور به حساب آورد. ما اگر توانستيم فرهنگ اين كشور را با پايههاي مستحكم و قوي و نهادهاي صحيحي كه كارآيي لازم را داشته باشند، پشتيباني و تقويت كنيم، كار اين كشور روي غلتك خواهد افتاد و پيشروي اين كشور در همهي زمينههاي مورد نظر تضمين خواهد شد. چنانچه ما فرهنگ را اصلاح و دنبال نكرديم، به احتمال زياد، برنامهريزيهايمان ابتر خواهد بود.
تأكيد من بيشتر اين است كه فرهنگي كه ما ميخواهيم به صورت هدايت شده و اداره شده باشد ـ يعني فرهنگ كشور را اداره كنيم ـ بايد در اين اداره و هدايت ما، مسائل اسلامي و انقلابي، در درجهی اول مورد نظر باشد. بايد ايمان و حركت اسلامي و انقلابي و روح انقلاب، مثل روحي در همهي تصميمات فرهنگي، مورد توجّه قرار گيرد، اين واجبترين مسئله است. (۱۹آذرماه ۶۹)
مصوّبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حكم قانون واجبالاطاعه
مكرراً سؤال ميشود كه از لحاظ نفوذ قانوني اين مصوّبات، ما در چه وضعيّتي هستيم؟ آيا از لحاظ قانوني، حكم قانون دارد؟ اينهم قبلاً عرض شد كه بله؛ ما در زمان امام سؤال كرديم، ايشان فرمودند؛ بعد هم همين معنا از طرف ما تأييد شد كه مصوّبات اين شورا لازمالاجراست و به هرجا كه ابلاغ شد، دستگاههاي اجرايي موظّفند اجرا كنند. (۴بهمنماه ۷۶)
ضرورت ترسیم مهندسی فرهنگی کشور
ما [باید] وضع فرهنگى مطلوب كشور را تصوير كنيم و اجزاء متشكل آن را در مقابل خودمان ترسيم كنيم، بعد ببينيم كجاها اولويّت دارد، كجاها احتياج به مراقبت بيشتر دارد؛ به آنجاهايى كه در اين مدت مغفولعنه باقى مانده، برسيم و مسئله را دنبال كنيم؛ يك جاهايى سرمايهگذارى بيشترى لازم دارد، به اينها توجّه كنيم. اين، مهندسى فرهنگى است. (۲۳خردادماه ۹۰)
مسائل فرهنگي نياز اصلي و اولويت اول كشور
در كار فرهنگي نبايد مسئلهي پول و بودجه، يك مشكل عمده به حساب آيد. به اين معنا كه مشكلات و نقايص فرهنگي را در رديف نيازهاي بودجهاي و در آخرهاي ليست قرار ندهيم؛ بلكه در اولهاي ليست ـ اگر نگوييم در رديف اول ـ قرار بدهيم. اگر درست فكر بكنيم، اين به صرفهي اقتصادي مملكت هم هست؛ يعني از اينكه بودجه و امكانات بيشتر را به كارهاي فرهنگي ـ به خصوص فرهنگ آموزشي ـ متوجّه كنيم، كشور زيان نخواهد كرد؛ زيرا كه خود اين، براي آيندهي كشور توليد امكانات ميكند.
براي يك كشور، نيروي انساني همهچيز است. ما اگر نيروي انساني نداشته باشيم، هيچ چيزي نداريم. چند سال قبل از اين، روي بعضي از كشورهايي كه سالها پيش از ما انقلاب كردند و توفيقهايي هم در عرصه های اقتصادي و صنعتي و فني و امثال اينها به دست آوردند، مطالعهاي ميكردم. ديدم اينها در اوايل انقلاب، بيشترين تكيه و برنامهريزي را روي تربيت نيروي انساني گذاشتهاند؛ به طوري كه بعضي از اين كشورها، همين الان نيروي انساني كارآمد و ماهر صادر ميكنند.
اين قسمت را از اين جهت مطرح كردم كه اگر ما امروز بودجهي ارزي و يا ريالي را به كار فرهنگي متوجّه ميكنيم، بايد توجّه کنيم كه اگرچه ممكن است در كوتاهمدت، اين بودجه به درد كارهاي اقتصادي و گردش امور اقتصادي كشور ما نخورد، اما در اندكي بعد از كوتاهمدت ـ نه اينكه در بلندمدت زياد ـ عوایدش فوراً به خود ما برميگردد. (۲۱آذرماه ۶۸)
تهاجم فرهنگي، حقيقتي عيني و غير قابل انكار
اين مسئلهي «تهاجم فرهنگي» كه ما بارها روي آن تأكيد كردهايم، واقعيت روشني است؛ با انكار آن، ما نميتوانيم اصل تهاجم را از بين ببريم. «تهاجم فرهنگي» را نبايد انكار كرد؛ وجود دارد. به قول اميرالمؤمنين (صلواتاللهعليه)، «من نام لم ينم عنه»؛ اگر شما در سنگر خوابت برد، معنايش اين نيست كه دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت برده؛ سعي كن خودت را بيدار كني. ما بايد توجّه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگي در تهديد است؛ كمااينكه اصل فرهنگ ملّي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است.
خصوصيّت جمهوري اسلامي اين است كه دستگاه انسانسازياش بايستي صحيح حركت بكند و انسانِ باب هدفهاي جمهوري اسلامي بسازد؛ والّا اگر ما بخواهيم انسانِ فقط عالم بسازيم ـ منهاي آرزوهاي مقدّسي كه يك ملّت و بهخصوص مسلمين دارند ـ بهتر همين است كه دانشجويانمان را گروهگروه به كشورهايي كه دستگاههاي علميشان مجهّزتر و مدرنتر از ماست، روانه كنيم؛ آنجا بروند ياد بگيرند و بيايند! هدف اين نيست. هدف اين است كه كشور به دست انسانهاي صالح از لحاظ علمي و فكري، در جهت هدفهاي خودش حركت كند؛ و اين نخواهد شد، مگر آن وقتيكه اين انسانها خودشان، آن هدفها را شناخته و قبول داشته باشند.
اگر دانشگاه جايي شد كه كسي كه از آنجا صادر و خارج ميشود ـ متخرّج دانشگاه ـ نه نسبت به انقلاب حسّاس باشد، نه نسبت به دين حسّاس باشد، نه نسبت به كشور حسّاس باشد، نه نسبت به استقلال ملّي و آرزوهاي بزرگ ملّي حسّاس باشد، اين دانشگاه هرچه هم از لحاظ علمي والا باشد، ارزشي نخواهد داشت؛ زيرا كه متخرّج و محصول اين دانشگاه، راحت در اختيار سياستهاي مختلف قرار خواهد گرفت. اين مطلب، برنامهي ما را در مورد دانشگاه بايد مشخّص بكند. يعني ما بايستي در دانشگاه، دين و روحيهي انقلابي و بيزاري از وابستگي ملّي را مورد توجّه قرار بدهيم. (۲۰آذرماه ۷۰)