به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این داستاننویس که مدتی است مشغول نوشتن رمانی به اسم «فوران» با موضوع کشف نفت در مسجدسلیمان است، درباره بومینویسی در ادبیات داستانی ایران گفت: اصولا هر نویسندهای در درجه اول تجربه زیستی خودش را مینویسد. اگر نویسندهای آنچه را که مینویسد عینی باشد و خود آن را تجربه و زندگی کرده باشد، با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس کرده باشد، میتواند صادقانه آن را به خواننده برساند و دیگر خیلی نیازی به بازی زبانی و تکنیک هم نیست.
او با اشاره به نگارش رمان «فوران» که با موضوع اکتشاف نفت در مسجدسلیمان است، گفت: من در این رمان به قصد تصمیم نگرفتم که یک رمان بومی بنویسم بلکه محل کار و وقوع داستان به سمتی حرکت کرد که باعث این اتفاق شد. وجود چاه نفت در منطقهای با مردمی بومی و برخورد آن با تمدنی که از غرب و به خاطر صنعت نفت به آنجا آمده است باعث شکلگیری این داستان شد و چون این رمان را زیسته و آن را زندگی کردهام به گمانم توانستهام آن را صادقانه روایت کنم.
آذرآیین در پاسخ به اینکه اساسا در بین نویسندگان ایران بومیگرایی در نوشتن چقدر توانسته به پویایی داستاننویسی و ادبیات کمک کند، اظهار کرد: حتی پستمدرنها هم معتقدند که باید از خود شروع کرد و بعد به جهان رسید. معتقدم اگر بخواهیم یک تقسیمبندی انجام دهیم باید پذیرفت که در داستاننویسی خیلی به بومیگرایی نپرداختهایم و در داستاننویسیمان کفه ترازو به سمت داستاننویسی غیربومی و شهری پیش رفته است؛ در صورتیکه نوشتن از مسائل بومی به دلیل غنای آن جای زیادی برای کار دارد.
این داستاننویس با بیان اینکه بومیگرایی میتواند نردبانی برای جهانی کردن ادبیات داستانی ما باشد، گفت: معتقدم ما در نویسندگی بیشتر به مسائل شهری پرداختهایم؛ مسائلی که بیشتر تقلیدی از آثار نویسندگانی همچون کارور و دیگران هستند. نوشتههایی که به آپارتماننویسی، داستانهای آشپزخانهیی و ... معروف شدهاند. این داستانها به این دلیل که مصنوعیاند، ماندگار نیستند.
او افزود: متاسفانه ما به چیزهایی که داریم و در اختیارمان هست، کمتر میپردازیم و بیشتر تحت تاثیر ترجمهها قرار می گیریم و به سراغ چیزی میرویم که از آن ما نیست.