به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ یک نشست تخصصی با عنوان «ظرفیت های اجتماعی زنان در تاریخ و فرهنگ ایران»، به پاس مقاومت زنان کرد در برابر سلفیان تندرو، در مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
آنچه در زیر می خوانید متن سخنرانی احمد پاکتچی عضو شورای عالی علمی و مدیر بخش علوم قرآنی، حدیث و فقه مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است:
ما در موضوع مربوط به دفاع قهرمانانۀ زنان کوبانی با پدیده ای مواجه هستیم و آن این است که چرا امکان چنین موفقیتی حاصل شد؟ زمینه های فکری و ایدئولوژیک چنین اتفاقی چیست؟ و به طور کلی در قاموس اسلام، چه در خوانش سنتی اسلام و چه در خوانش ایدئولوژیک آن چه مفاهیمی وجود دارد که می تواند در این مسأله ایفای نقش کند؟
در این باره دو مقولۀ چالشی را می توانیم دنبال کنیم. اول اینکه: وقتی درمورد حرکت زنان کوبانی صحبت می کنیم سوال از دفاعِ از جهاد است یا دفاع؟ یا اینکه اصلا این جنگ دینی است یا سکولار؟ دوم اینکه: وقتی صحبت از زنان می کنیم منظور، زنان در کدام جبهه؟ جبهۀ سلفیان تندرو یا در جبهۀ مقابل؟
مجموعه روایاتی را از کتب مختلف اهل سنت و شیعه انتخاب کرده ام که می توان اسمش را زن و عمل دینی گذاشت. به این معنی که یک زن بر اساس روایات، اگر بخواهد سلوک و سیرت دینی داشته باشد و مورد تأیید دین قرار گیرد باید چه نوع رفتاری را از خود نشان دهد؟
پیشاپیش عرض کنم که اینها در متون حدیث ما وجود دارد وبه این معنی نیست که بنده شخصا تأیید کنم که این روایات و جملات از پیامبر و یا ائمه صادر شده است اما می خواهم بگویم که این جملات در متون حدیثی ما وجود دارد و منشاء عمل گروه های مختلفی بوده که به عنوان بازگشت به احادیث و بازگشت به سلف در واقع به این نوع تعالیم رجوع می کردند.
در کتب احادیث اهل سنت مانند «مسند» احمد بن حنبل و کتب مهم احادیث شیعه مانند «من لا یحضر» ابن بابویه، تقریبا با یک متن واحد آن چه که از یک زن مسلمان و مؤمن خواسته شده که انجام دهد، نقل شده است که آن چند مقولۀ مشخص و مورد تأکید است، و شما اصلا جهاد و حضور در عرصۀ جنگ را در هیچ یک از این پارامترها مشاهده نمی کنید.
در مجموعه ای از این احادیث با مطلع جهاد المرأة... آمده:
جهاد المرأة الحج و العمره . یا جهاد المرأة حسن التبعل لزوجها. یا موارد دیگرکه به نوعی می خواهد این گونه با موضوع مواجه شود که اولا جهاد زن با مرد متفاوت است و اگر جهاد مرد حضور در میدان های جنگ است، جهاد زن در جایی بیرون از میدان جنگ تحقق پیدا می کند.
در یکی از این روایات که در «سنن» نسایی آمده حج و عمره را به عنوان جهاد زن معرفی می کند و معنی آن این است که از زنان خواسته نمی شود که در میدان جنگ حضور داشته باشند.
حدیث دیگری مشترکا هم در کتب اهل سنت مانند «الفردوس» دیلمی، «دلائل النبوة» اصفهانی و هم در کتب حدیث اهل شیعه مانند «من لایحضر» ابن بابویه آمده و می خواهد بگوید جهاد زن در خانه و در شوهر داری خوب اوست.
بنده می خواهم به این نوع روایات مجموعه ای دیگر از روایات را نیز اضافه کنم که به نوعی اصلا در ارتباط مشارکت زنان در رخدادها و حضور اجتماعی اوست. یکی از احادیث دربارۀ اذن زن است. هشام بن عروه روای این حدیث از قول پیامبر است و می گوید: الاذن بخروج النساء الی البراز. در اینجا وقتی از حاجت صحبت می کند می گوید البراز، و با اینکه هشام بن عروه، راوی حدیث می گوید منظور از «البراز» این است که به زنان اجازه داده شده در مواردی برای قضای حاجت از فضای خانه خارج شوند اما دوفهم متفاوت از حاجت وجود دارد. یک فهم اینست که این قدر اجازۀ زنان را برای خروج محدود می داند که می گوید این اجازه فقط برای قضای حاجت است چون در خانه های اعراب در زمان مورد بحث ما، امکانی برای قضای حاجت در خانه وجود نداشته و «البراز» یک معنایش این است. برخی درست به عکس فکر کردند منظور از «البراز»، طبق بارز، یبارز، مبارزة ؛ مبارزه و حضور در جنگ است.
استفاده از «البراز» در مفهوم مبارزه و حضور در میدان جنگ، در نهایت مورد تأیید علمای تفسیر کنندۀ این حدیث قرار نگرفته است. در شمار دیگری از احادیث که در مورد خروج زنان برای شرکت در نماز عید، شرکت زنان برای حضور جماعات در مسجد، حضور زنان برای تشییع جنائز و غیره است. در همۀ این موارد ما با محدودیت هایی مواجه می شویم و به طریق اولی مسئلۀ جنگ می تواند از باب قیاس الویت در اینجا مورد اشاره قرار گیرد.
در متون فقهی وقتی راجع به مفروض بودن یا واجب بودن جهاد صحبت می شود به صراحت برخی از متون تصریح می کنند که جهاد فقط بر مردان واجب است و بر زنان اصلا واجب نیست. مگر در صورت دفاع از خود که استثنائاتی در مسئله قائل شده اند. در برخی روایات حضور زنان را به عنوان یاری در جهاد جائز می دانند آن هم در پشت جبهه برای نگهداری از مجروحانی که در جهاد جراحت برداشته اند و نه در خود عرصۀ جهاد.
موضوع دوم این بود که زنان در کدام جبهه؟ بحث زنان دشمن هم در کتب روایی بسیار نقل شده است. اولا در احادیث مکررا با این پدیده مواجه هستیم که می گویند: رسول اکرم کشتن زنان و کودکان را نهی کرده است. در صحیح مسلم هم یک بابی است به نام «باب التحریم قتل النساء و الصبیان» که در واقع کشتن زنان و کودکان را حرام دانسته است. حتی موضوع پیچیده تر از این است، وقتی وارد کتب فقهی شویم که بر اساس سنت نبوی احکامی را صادر کرده اند مسائل جالب تر می شود. به عنوان نمونه:
زنان را جایز نیست در جنگ کشت، حتی اگر به مردانشان در جنگ کمک کنند. یا گفته شده که: اگر مردان مشرک زنان خودشان را به عنوان سپر دفاعی در جلوی خودشان قرار دهند باز هم حق کشتن آنها را ندارند.
مسئلۀ جدی و مورد توجه این است: اگر کسی خود را مقید به شرع مبین اسلام بداند و خودش را به عنوان فردی متدین که تابع سلف صالح است، معرفی کند و از این احادیث پیروی کند قاعدتا باید این قیود را بپذیرد و عملا از درگیر شدن در چنین جنگی پرهیز کند.
به عنوان آخرین مطلب می خواستم این نکته را عرض کنم که ما در وسایل ارتباط جمعی می شنویم که سلفیان تندرو داعش در مقابل زنان جنگجو دچار ترس هستند و مایل نیستند در چنین جنگی شرکت کنند. تمام رسانه ها مایل هستند که علت آن را بدانند و برای آن دنبال دلیل هستند. از جمله «ساندور یاشبرنی» مستشرق اسلام شناس لهستانی الاصل در «وال استریت ژورنال» مقاله ای دارد و در آن ترس داعش در چنین جنگی را اینگونه تحلیل کرده که آنها به زن به عنوان کالا نگاه می کنند و نگرانند که مبادا به این کالا آسیبی وارد شود. این برداشتی بسیار خام و نسنجیده از این ماجراست.
در اینجا من چند عامل تشدید کنندۀ نگرانی از زنان و کشته شدن توسط آنان را فهرست وار بیان می کنم. نخست اینکه احادیث متعددی داریم که می گوید زن فتنه است. در اینجا معنای فارسی فتنه مورد نظر نیست بلکه باید به معنی عربی آن رجوع کرد، فتنه یعنی آزمون و آزمایش. به همین دلیل است که فردی که به شدت با فرهنگ سلفی و حدیثی پرورش پیدا کرده همیشه نگران است که در معرض چنین آزمونی قرارگیرد و دچار لغزش شود. احادیث متعدد داریم که در آن آمده من هیچ فتنه ای را برای امتم اشد نمی بینم جز فتنۀ نساء.
دیگر اینکه در ادبیات عرب مفهومی به عنوان «قتیل المرأة» وجود دارد و اینکه قتیل المرأة بودن در فرهنگ عرب تا چه اندازه می تواند به عنوان یک مسئلۀ تاریخی و فرهنگی برای عرب مورد مذمت باشد و اشعار متعددی داریم که در آن فرد را فقط به دلیل قتیل المرأة بودن نکوهش و مذمت کرده است.
دیگر آن که مسألۀ جوانمردی، مروت و تعارض آن با زن ستيزی مطرح است. ما در فرهنگ خود نیز این را مشاهده می کنیم و در منطقه به عنوان یک فرهنگ رایج و شایع است. این ارزش های فرهنگ عمومی با آن ارزش های دینی تلفیق شدند و باعث تشدید آن شدند.
برای نتیجه گیری این بحث باید ببینیم که این یک جهاد و جنگ دینی است یا با دفاع کامل شهروندی رو به رو هستیم؟ حضور زن در جبهۀ مخالف چه نگرانی هایی را می تواند برای یک سلفی تندرو ایجاد کند؟ می خواهم آن را این گونه فرمول بندی کنم که اولا زن حاضر در این جنگ جز در مقام دفاع عمل نمی کند و امر دینی در این جا حضور ندارد و دینش به او نگفته که باید در این جنگ شرکت کند. پس حضور او بابت امر دینی و جهاد نیست و یک دفاع شهروندی است. ظاهر این زنان هم به نظر نمی آید مانند افرادی باشد که صرفا به دلیل امر دینی در این جنگ شرکت کرده باشند و من اینجا بین دین به معنای سنتی آن و دین ایدئولوژیک به وضوح و روشنی تمایز قائل شدم.
به عنوان نتیجۀ بحث این را پیشنهاد می کنم: ما با دو پدیده مواجهیم از یک طرف داعش و از یک طرف زنان کوبانی که در مقابل داعش قرار گرفته اند. اگر بخواهیم تحلیل کنیم سلفیان تندرو در تقابل با زنان مبارز کوبانی در یک فاصلۀ حداکثری قرار گرفته اند. برای یک سلفی تندرو مخالفش مشرک باشد یا هر اسم دیگری، راحت تر است که با مرد مشرک بجنگد تا با زن مشرک. دلیلش این است که دستوراتی که در احکام وجود دارد فاصلۀ بیشتری را برای او با زنان ایجاد می کند تا با مردان. بین خودش با مردان فاصلۀ کمتری را می بیند حتی اگر این مردان به جبهۀ مخالف تعلق داشته باشند.
از آن طرف زنان مبارزی که در جنگ شرکت کرده اند در تقابل با سلفیان تندرو از دو نظر فاصله را حداکثری می بینند. اول اینکه اینجا خشونت محور است، در حالیکه برای برای یک زن ماهیتا خشونت محوریت ندارد و دوم فقدان یا ضعف ایدئولوژی جهاد را می توان مشاهده کرد. یعنی آنجا یا بحث جهاد اصلا نیست یا اگر هست بسیار رقیق است و خیلی تعیین کننده نیست. می خواهم بگویم که زن مبارز در مقایسه با مرد مبارز در یک فاصلۀ حداکثری با سلفی تندرو قرار دارد. اگر کسی با ایدئولوژی جهاد و با جنسیت مردانه در این جنگ شرکت کند فاصله حداکثری نخواهد بود و زمانی فاصله حداکثری شده که این پدیده رخ داده است و اینکه ما با نتایج متفاوت رو به رو هستیم به علت فاصله های حداکثری است که به لحاظ مولفه های فرهنگی بین دو طرف وجود دارد.