به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی دو کتاب «آسمان جان» و «عهد اَلَست» نوشته نصرالله پورجوادی عصر چهارشنبه سوم دی ماه در تالار دکتر باستانی پاریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
علی دهباشی در ابتدای این مراسم درباره این دو کتاب توضیحاتی ارائه کرد و گفت: ما امروز برای بحث و گفتوگو درباره دو کتابی که اخیراً به قلم نصرالله پورجوادی توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر شده دور هم جمع شدهایم. «آسمان جان» پژوهشی است درباره یکی از مباحث عرفانی و درعین حال مذهبی از دو داستان مثنوی معنوی. هر دو داستان درباره عُمر است و مولانا سعی میکند از عمر چهرهای معنوی بسازد که میتواند سالکان طریقت را ارشاد کند و راههای آسمان جان را به ایشان بیاموزد.
وی ادامه داد: این چهره از عُمَر با چهرهای که مولانا از همین شخصیت در کتاب فیه مافیه میسازد فرق دارد. در فیه مافیه عمر قهرمان جهاد اصغر است و الگوی جهادگران سلفی امروز است. مولانا در مثنوی به ما میگوید که چهره مورد قبول او از عمر چهرهای است که قهرمان جهاد اکبر است؛ یعنی شخصیتی که توانسته است از راه مجاهدۀ نفس به عالیترین درجات برسد. مولانا با دو داستان مثنوی در حقیقت کوششهای جهادی از نوع کوششهای داعش را محکوم کرده است.
وی درباره کتاب «عهد الست» نیز گفت: این کتاب سرگذشت یک آیه از قرآن مجید است که بنابر آن همه افراد انسان در ازل، در عالم ذرّ با خدا عهد بستهاند تا فقط بنده او باشند. این کتاب در واقع تفسیر قرآن است، نه تفسیری سنتی و قدیمی بلکه تفسیری به روش جدید که در آن تاریخ اندیشه بررسی میشود. یکی از موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده است، تعریف تفسیر صوفیانه و عرفانی است. در این کتاب همچنین خواننده ملاحظه خواهد کرد که ایرانیان بیش از عربها به میثاق الست اهمیت داده و درباره آن بحث کردهاند، به خصوص عرفا و شعرای ایرانی. فصلهای آخر کتاب درباره عهد الست از نظر شعرای پارسیگوست و کتاب با بحث درباره اشعار حافظ به پایان میرسد.
محمد سوری در بخش دیگری از این مراسم درباره ضرورت تالیف این دو کتاب توضیح داد: اکنون این سوال مطرح میشود که چرا در چنین موقعیتی که افراد بسیاری دنبال تکفیر مولانا هستند، این کتابها باید چاپ شود؟ من وقتی کتاب را خواندم از خودم سوال کردم چرا نباید به این موضوعات بپردازیم؟
وی با بیان اینکه پورجوادی در کتاب «آسمان جان» وارد منطقه ممنوعه شده است افزود: معتقدان به هر آیین و مذهب و مسلکی بهتدریج برای خود باورهایی را قطعی تلقی میکنند و از چون و چرا کردن درباره آن میپرهیزند، ولی به نظر میرسد که ما به اندازهای «محدوده ورود ممنوعِ» خود را وسیع درنظر گرفتهایم که حتی نمیتوانیم حرف تازهای بزنیم.
به گفته سوری، ما در بازگویی برخی آراء متفکران بزرگ شیعه مانند سیدمرتضی و شیخ طوسی که تقدیس هم میشوند مشکل داریم. ما در پرداختن به آرا معتزله و یا افرادی مانند عمر مشکل داریم. این کتاب شروع خوبی بوده است و غیر از این که تابویی شکسته شده، پورجوادی با تحلیل بی طرفانه خود از این منطقه ممنوعه سر افراز بیرون آمده است.
وی تاکید کرد: مخاطب با خواندن این کتاب میداند که قضاوت مولف در کتاب جانبدارانه نیست. البته بحث سازگار بودن مباحث کتاب با اندیشههای ما مسالهای جداگانه است، اما نباید از کنار بحثهای علمی به راحتی بگذریم و من نیز از این کتاب یاد گرفتم که نباید از رفتن به مناطق ممنوعه دوری کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره کتاب «عهد الست» نیز اظهار کرد: برای ما پارسیزبانان کتاب عهد الست بشارتی برای ورود به دورهای تازه از تفسیر قرآن کریم است. همانطور که میدانید ما با تفسیرهای ترتیبی، موضوعی و تفسیر آیههای خاص(مانند تفسیر آیه نور، یا آیه تطهیر) آشنا هستیم و بارها برای فهم قرآن به آنها مراجعه کردهایم، ولی در این تفسیرها نوعاً با نظرات یك شخص یا یك مذهب یا یك جریان فکری آشنا میشویم و صاحب هر تفسیری نهایت کوشش خود را به خرج میدهد تا با لطایفالحیل نظر خود را به کرسی بنشاند و نظر دیگران را رد کند.
سوری افزود: اینکه تفسیری داشته باشیم که بدون قیل و قالِ اهل مدرسه و «مذهبگویی»های متکلمان سیر تاریخی فهم مسلمانان از متن قرآن را در اختیار ما بگذارد و زمینههای تاریخیِ پیداییِ هر فهم را تحلیل کند و سهم هر متفکری را به رسمیت بشناسد و همچون آینهای همه فهمها و برداشتها در طول این چهارده قرن را در پیش چشمان ما قرار دهد تا با عقل و ذوق خود آراء مختلف را بسنجیم و دست به گزینش بزنیم، امر فرخنده و نوبری است که پیش از این ـ در حد آگاهی ما ـ اتفاق نیفتاده، و این دقیقاً همان کاری است که کتاب عهد الست بهخوبی از عهده آن برآمده است.
وی با اشاره به اشکالات ویرایشی کتاب گفت: واقعاً اشکالات ویرایشی بسیار کتاب جای تعجب است و شاید به ناشر برگردد. متاسفانه کتاب غلطهای بسیاری دارد و با کتاب سوم پورجوادی «کرشمه عشق» قابل مقایسه نیست چون این کتاب هیچ غلطی ندارد. بنابراین نمیتوانم این اشکالات را به مولف برگردانم و به هر حال امیدوارم که اشکالات برطرف شود.
وی همچنین یادآور شد: با توجه به اینکه پورجوادی مقدمه کتاب «عهد الست» را روز ۲۷ تیر تمام کرده و آن روز، تولد استاد هم هست، من با خودم فکر کردم چه بسا که این کتاب در روز تولد ایشان تمام شده تجدید عهدی برای ایشان است.
وی تاکید کرد: خواننده این کتاب با مطالعه این اثر احساس میکند که اینگونه نبوده که مولف تنها بخواهد یک کار پژوهشی ارائه دهد بلکه پخته شدن نویسنده در این کتاب و چهل سال فعالیت او در آن مشخص است. مقالات گذشته ایشان درباره این موضوع نسبت به کتاب کنونی متفاوت است و این تطور را میتوان در این کتاب دید. همانگونه که در کتاب «کرشمه عشق» هم این پختگی را میتواند مشاهده کرد. با وجود این همانطور که گفتم حتماً باید درباره مسائل شکلی کتاب «عهد الست» تجدید نظر شود.
در ادامه این مراسم، علی دهباشی متن سخنان پروانه عروج نیا را درباره این دو کتاب قرائت کرد: «مطالبی که دکتر پورجوادی در «آسمان جان» ارائه کردهاند حتما مخالفانی دارد اما روی سخن بنده به آن دسته از مخالفان است که با اصل طرح بحث ایشان مخالفند. به نظر این گروه که از موافقان عرفان و یا موافقان تصوف هستند (چون بنده این دو را کاملا منطبق بر هم نمیدانم) در شرایطی که برخی با اصل عرفان مخالفند و حتی تاب برگزاری همایشی را برای مولانا جلالالدین نمیآورند ـ که به حق از مفاخر ادبی و فرهنگی ما بهشمار میآید ـ دکتر پورجوادی با مطرح کردن روایات و حکایاتی که مولوی برساخته تا از خلیفة دوم مرشدی کامل و ولی تمام بسازد، درحالیکه به گمان علمای شیعی که تعلقات عرفانی داشتهاند همچون قاضی نورالله شوشتری فقیه، متکلّم، مفسّر، محدّث، مورّخ، رجالی و ادیب قرن دهم و یازدهم در کتاب مجالس المومنین و یا ملّا محمّدتقی مجلسی فقیه و محدّث مشهور امامی قرن یازدهم، کسانی همچون مولوی، سنائی و عطار و ابن عربی در باطن شیعه بودهاند و اگر پاسداشتی از سایر خلفا کردهاند به رسم تقیه بوده و علاوه بر آن به گمان این افراد کسانی همچون مولوی چندان که در تجلیل علی (ع) گفتهاند در بزرگداشت سایر خلفا قلم نفرساییدهاند، حال آقای پورجوادی پرده از این پندار نادرست برداشته است.
البته اگر کسی خود مثنوی را هم بخواند متوجه میشود که وی حتی در دفتر دوم حکایتی آورده که نشان میدهد شیطان سعی داشته تا معاویه را از خواب بیدار کند تا از نماز شب محروم نگردد. زیرا حسرت معاویه از فوت نماز شب بیش از به جا آوردن نماز ثواب داشته و شیطان میخواسته تا وی را از این کمال محروم نماید. اما معاویه با زیرکی این شیطنت را دریافته است. بنابراین هر فارسی زبانی میتواند کتاب را بردارد و از این قبیل موارد در این کتاب بیابد.
درباره کتاب «عهد الست» نکتهای که به نظر بنده رسید و استاد نیز به آن در مقدمه کتاب اشاره کردهاند این است که از سوی ایرانیان توجه بیشتری به موضوع «عهد الست» شده و احتمالاً این موضوع سابقهای در فرهنگ و یا دین ایرانیان داشته است، این بحث البته در کتاب دنبال نشده و میشد با طرح و بسط آن این موضوع را به ریشه اصلی رواج و گسترش آن وصل کرد. همانطور که احتمالاً برخی میدانند در حکمت ایرانی که بخشی از آن در اوستا و نیز متون پهلوی باقی مانده است. شاكلة این عالم رنج و درد نیست و انسان به سبب گناهكاری و ناسپاسی و برای رنج بردن به این جهان نیامدهاست، بلكه براساس آموزههای این حكمت، انسان خود زیستن در این جهان را اختیار كرد و خواست تا در گسترش جهان، تکامل و رسایی آفرینش همراه و همگام اهورامزد باشد.
در بندهش آمده که اهورا مزدا از فَرَوَهر آدمیان سؤال کرد که آیا میخواهند در جهان فَرهمند باقی بمانند یا میخواهند به جهان آمیخته با انگَره مینو بیایند و با بدی و ناراستی بجنگند و خواست اهورا مزدا را برآورده سازند که جهان را آباد و شاد میخواهد. پس فروهرها اعلام کردند که این نبرد را میخواهند و برای رفتن به جهان همداستان شدند تا با این کار هم جهان آباد و خرمی بخش گردد و هم خود آنان به فرجامی نیک و جاودانگی دست یابند. به این موضوع یکی دیگر از متون حکمی پهلوی یعنی مینوی خرد اشاره کرده است. به نظر میرسد این نوعی عهد و پیمان همچون «عهد الست» است که پیش از خلقت، خداوند از آدمیان گرفته و از آنان خواسته تا برای آبادانی و پیشرفت جهان بکوشند و روان آدمیان به این خواست اهورایی به اصطلاح لبیک گفتهاست.»
در ادامه این مراسم سعید کریمی و سید حسن عرب نکات دیگری را درباره دو کتاب «آسمان جان» و «عهد الست» بیان کردند و نصر الله پورجوادی نیز توضیحاتی را درباره این دو اثر ارائه کرد که در گزارش تکمیلی دیگر منتشر میشود.