به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، محمد رستوم، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه «کارلتون» کانادا، ۱۳ دیماه، در سمینار پژوهشی «مطالعات میان رشتهای قرآن کریم با رویکرد روششناسی» در حاشیه پنجمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم دانشجویان مسلمان سخنرانی کرد.
وی در سخنان خود گفت: معمولاً دانشجویان چه در ایران و چه در دیگر کشورها از من میپرسند که جایگاه مطالعات قرآن در غرب کجاست؟ مطالعه قرآن به چه صورت در دانشگاههای غربی انجام میشود؟ این سؤالات را از من میپرسند چون من در غرب متولد و بزرگ شدهام و در مراکز آموزش عالی آمریکا درس خواندهام و فرصت آن را داشتهام که قرآن را نیز از بهترین اساتید قرآن بیاموزم.
رستوم افزود: آنها نظر مرا راجع به روششناسی مطالعات قرآن در غرب و در دانشگاههای غربی جویا میشوند تا بیشتر با روشهایی که دانشگاههای غربی در زمینه مطالعات قرآن به کار میگیرند، آشنا شوند و یا شاید به دنبال ایده گرفتن از روشهای آنان هستند.
وی تصریح کرد: وقتی من به آنها میگویم که نسبت به روششناسی و سبک و سیاق مطالعات قرآنی در غرب دیدگاه و نگرش مثبتی ندارم، آنها متعجب میشوند. اما دلیل من این است که مطالعات قرآنی در غرب به گونهای انجام میشود که در آن قداست و روحانیتی برای قرآن کریم قائل نمیشود و دیدگاه انتقادی که در قرن نوزدهم در مورد انجیل داشتند امروز در قرن بیستویکم نسبت به قرآن در پیش گرفتهاند.
استاد مطالعات اسلامی دانشگاه کارلتون گفت: اگر به مطالعات قرآن در غرب نگاه کنیم متوجه میشویم که دیدگاه آنان با ما مسلمانان کاملاً متفاوت است و انگیزههای آنان از این مطالعات، متفاوت از انگیزههای مسلمانان برای مطالعات قرآنی است. البته علت این مسئله کاملاً مشخص است زیرا آنها پیش زمینه مسلمانان را ندارند و قرآن کریم برایشان از ارزشی که نزد مسلمانان دارد، برخوردار نیست.
رستوم توضیح داد: برخی از دانشجویان و اساتید میگویند که مشکلی ندارد؛ میتوانیم قرآن را به همین شیوهای که در دانشگاههای غربی ارائه میشود بخوانیم، تاریخش را بشناسیم، ابعاد فنی آن را بررسی کنیم و قرآن را از نقطهنظر آنها هم بررسی کنیم.
وی در ادامه تأکید کرد: این دیدگاه شاید تا حدی قابل قبول باشد و بتوان روش را شناخت و متن و ادبیات قرآن را به این صورت مطالعه کرد و متن قرآن را اگرچه متنی روحانی است به لحاظ فنی از دیدگاهی غیر روحانی بررسی کرد. اما مشکل و تهدید آنجاست که بسنده کردن به مطالعه قرآن به این روش سبب میشود که ما چیزهای زیادی را از دست بدهیم.
محمد رستوم گفت: مطالعه قرآن به این صورت توسط اساتیدی ارائه میشود که اعتقادی به الهی بودن قرآن ندارند و مبانی تفسیری آنها سبب میشود که ما در مطالعه قرآن به این شیوه، نکات ارزشمند زیادی را از دست بدهیم.
وی گفت: این انتقاد من، انتقاد فردی است که در درون جامعه غرب زندگی میکند، نه یک فرد شرقی که متهم به تعصب شود. زبان اول من انگلیسی است و من از این دریچه نگاه میکنم و میبینم که در دانشگاههای غرب و آمریکا فقط به فرم و شکل قرآن میپردازند و در هیچ سطحی به معنا پرداخته نمیشود و معنا را مورد توجه قرار نمیدهند.
استاد مسلمان دانشگاه کانادا افزود: بسیاری از مسلمانان تصور میکنند که اگر قرآن را به شیوه دانشگاههای غربی مطالعه کنند، متأثر نخواهند شد و مشکلی به وجود نخواهد آمد اما اینطور نیست.
وی با اشاره به شیوههای مطالعات قرآن در دانشگاههای غرب گفت: در این دانشگاهها قرآن یا به شیوه یک کتاب تاریخی مورد بررسی قرار میگیرد و وقایع تاریخی آن از نقطهنظر نویسندههای مختلف بررسی میشود و یا از آن به عنوان یک سند زبانشناختی استفاده میشود و از دیدگاه زبان شناسی مورد بررسی قرار میگیرد و در این شیوه هم تنها فرم و ویژگیهای ظاهری آن بررسی میشود.
رستوم تأکید کرد: مطالعه قرآن به این شیوه ایرادی ندارد به شرط آنکه اگر فرد پس از خستهشدن و عبور از مرحله صورت و فرم، سؤالات دیگری در باب معنی برایش حاصل شد، فضایی برای پاسخ یافتن به سؤالات خود داشته باشد، اما اینطور نیست.
وی توضیح داد: یکبار دانشجویی که در رشته مطالعات قرآنی یکی از دانشگاههای غربی تحصیل میکرد، از یکی از اساتید سؤالی در باب معنی پرسید و جوابی که به او داده شد، این بود که قرآن، خدا و پیامبرتان را در خانه بگذارید و در اینجا فقط از دیدگاه بیطرفانه و بیغرض قرآن را مورد بررسی قرار دهید.
محمد رستوم ادامه داد: سؤال این است که اگر نتوانیم که قرآن را با معنی بخوانیم و در معانی قرآن کریم تفحص کنیم، چنین مطالعاتی چه ارزشی خواهد داشت؟ جواب این است که تا زمانی که معانی الهی قرآن کریم مورد توجه نباشد، مطالعات قرآن ارزشی نخواهد داشت.
وی عنوان کرد: البته اکنون گامهایی به سمت معناگرایی در قرآن کریم برداشته شده است که از آن جمله میتوان به ترجمه تفسیری قرآن توسط سید حسین نصر و ۴ استاد دیگر اشاره کرد.
رستوم در پایان با تشبیه کسانی که از قرآن تنها ظاهر آن را میگیرند و به معنا توجه ندارند، به ساحران داستان حضرت موسی(ع) گفت: تفاوت این است که در آن زمان ساحران به محض مواجهه با حق و حقیقت به آن ایمان آورده و هر چه در دست داشتند انداختند و حق را پذیرفتند اما امروز چندان به پذیرش حق از سوی این گروه امیدی نیست.