به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ چند روز پیش نظر محمدمهدی عسگرپور کارگردان سینما را درباره وضعیت چند فیلم توقیفی پرسیدیم که او در پاسخ گفت بعدا به طور مفصل درباره وضعیت سینما و نیز جشنواره فیلم فجر صحبت خواهد کرد. این اتفاق رخ داد و با دبیر دورههای بیستم و بیست یکم جشنواره فیلم فجر به بهانه نزدیک شدن دوره سی و سوم جشنواره به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید
با توجه به اینکه نگاه اغلب سینماگران این بود که وضعیت سینمای ایران رو به بهبودی است، اما مسئله اکران نشدن چند فیلم، باعث بیاعتماد شدن گروهی از آنها شده است. چرا اول فیلمی تولید میشود، اما در آستانه اکران و یا اکران عمومی، خبر توقیفی آن شنیده میشود؟
ما همانطور که دوره بعد از انقلاب یک دوره آرمانگرایی داشتیم و بعد با واقعیتها مواجه شدیم؛ در مورد تغییرات دولتها هم برایمان همین اتفاق تکرار میشود. یعنی در یک دوره آرمانگرا هستیم و میبینیم که چه اتفاقات خوبی در حال رخ دادن هست و بعد ممکن است با خلاف آن مواجه شویم. من البته تصورم این هست که آقای روحانی مسئولیت خطیری را بعد از یک دوره خاص و دردآور برای سینما به عهده گرفتند و تا آنجا که من میدانم ایشان با درایت، موضوعات را پیش میبرند. برای بنده که در حوزه فرهنگ کار میکنم، قابل فهم هست که چه مشکلاتی سر راه سینما قرار دارد.
البته آقای رئیس جمهور، بخش اعظم انرژیشان را برای توافق با "پنج به علاوه یک" و موضوعات جهانی ایران گذاشتهاند. به همین دلیل بخشهای دیگر مانند فرهنگ، ممکن است قربانی آن حرکت بزرگتر شوند و باید به سختی جلو بروند تا آن اتفاقات بیفتد. در دورههای پیشتر نیز به دلایل مختلف مانند چرخش صنعت و باز شدن کارخانهها، فرهنگ قربانی شد. در دورههایی برای راه اندازی مجدد همان کارخانهها فرهنگ دوباره قربانی شد.
امروز هم ظاهراً فرهنگ باید قربانی شود تا آن حرکتهای بزرگتر در حوزههای دیگر انجام شوند. همه ما باید منتظر بمانیم و ببینیم آن اتفاقات به چه سرانجامی خواهند رسید. الان در حوزه سینما اگر نگاه کنید در مجموع دولت فضای روانی مثبتی ایجاد کرده است. اینکه میبینیم جدل در این عرصه کمتر شده است؛ یا اینکه فروش بهتر شده؛ این نشان دهنده مثبت شدن فضا است، ولی همیشه مدیران سینمایی و فرهنگی با چند چیز سنجیده میشوند. یکی از آنها جسارتشان در مجوزهایی است که صادر میکنند. بنابراین میبینید که اگر یک مدیر سینمایی در یک دوره دو ساله بیست سالن سینمایی بسازد، اما دوتا از مجوزهایش را نتواند اجرایی کند، همه، آن بیست سالن سینمایی را فراموش میکنند و با آن دو مجوز، آن مدیر را میسنجند. این یکی از آن پارامترهای مهم هست.
کمکم به زمان جشنواره نزدیک میشویم؛ نظر شما درباره این جشنواره چیست؟ چرا یک نگاه کلی در جشنواره ما وجود دارد؛ چه به لحاظ انتخاب فیلمها و چه به فیلمهایی که شرکت میکنند و یا فیلمهایی هم که از گردونه جشنواره همیشه خارج هستند؟
جشنواره فجر یک سری کارکردهای مثبت و منفی دارد. آن چیزی که میتوان بدان اشاره کرد این است که جشنواره فجر به نسبت سالهای ابتدایی آن، کارکردش عوض شده است. در واقع جشنواره فجر آمده بود، کمک کند به معرفی بیشتر فیلمها و فیلمها ویترینی باشد که نشان دهیم از پارسال تا امسال چه فیلمهایی در سینمای ایران کار شده است. به تدریج جشنواره گسترش پیدا کرد و میباسیت مردم در آن مشارکت میکردند. شهرستانها باید فیلمها را پخش میکردند و این باعث شد که از حالت جشنوارهای خارج شود و آرام ارام رکوردهایی نیز به ثبت میرسیدند که مثلا چه تعداد استان کارها را نمایش دادهاند.
همه فیلمها به شکلی اکران میشدند و هیچ جشنوارهای در دنیا این کارکرد را ندارد. کدام جشنواره در دنیا داریم که پنج یا هفت یا 9 داور داشته باشد که در مورد همه اجزای فیلمها اظهار نظر کنند؟ هیچ جا. جشنوارهها در دنیا به دو گونه هستند. اولین نوع آن، این است که با پنج داور، پنج موضوع را داوری میکنند. یعنی در حوزههای، بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین بازیگر، بهترین فیلمنامه و جایزه ویژه صحبت میکنند، اما جشنهایی در دنیا وجود دارند مانند جشن سزار یا اسکار که داوران آن بالای دو یا سه هزار نفر هستند که اینها در مورد اجزای فیلم مثل صدا، نور، جلوههای ویژه و... اظهار نظر میکنند. آن زمان جایزه اهداشده نیز قابل فهم است. در اینجا ما این دو نوع جشنواره را در یک مخلوطکن قرار دادهایم که حاصل آن جشنواره فجر شده است. یعنی با هفت یا 9 داور همه اجزا را داوری میکنیم. این یک مشکل ساختاری است که در جشنواره فجر هر از چند گاهی خودش را نشان میدهد.
چرا هنوز هم با برگزاری سی و سومین دوره از جشنواره فیلم فجر این مشکلات کلیدی در مراحل اجرایی جشنواره وجود دارد؟
به این دلیل که جشنواره فجر در یکی دو نکته مانند پاشنه آشیل عمل میکند. اول اینکه جشنواره فجر در دههٔ فجر برگزار میشود و همه میگویند که این یادمان انقلاب اسلامی است. بنابریان قوه قضائیه، نمایندگان مجلس، سپاه، بخشی از مردم و غیره همه از این جشنواره توقع خاص دارند. مانند مراسمی میماند که در محرم قرار است برگزار شود. معلوم است که باید حال و هوای آن چگونه باشد و کافی است که 10 سال از آغاز یک فعالیت بگذرد؛ آنوقت تغییرات در آن فعالیت به دلیل ثبات یافتن آن امکانپذیر نخواهد بود. چون جشنواره در روزهایی برگزار میشود که جشن تکریم انقلاب و یک سری از ارزشهاست؛ حالا اگر مسائلی در فیلم وجود داشته باشد که به نظر برخیها برخلاف این آرمانها در حرکت باشند با جشنواره دچار اشکال میشوند. اینها اشکالات ساختاری جشنواره فجر بودند. اکنون جشنواره فجر از حالت جشنواره خارج شده و تبدیل به یک مهمانی بزرگ شده است.
نظرتان درباره اینکه سیمرغهای جشنواره در دورههای متمادی کم و یا زیاد میشود، چیست؟
ساخت یک سیمرغ زیاد سخت نیست و قیمت آن هم زیاد نیست و در برخی از سالها دادن سیمرغهای بیشتر کارایی جشنواره را از آن گرفت. تعدد زیاد سیمرغ باعث شد که رقابت از بین برود. درمورد این سالهای گذشته یک بار من با آقای علیررضا رضاداد دبیر دو دوره اخیر جشنواره در مورد ترکیب این جشنواره صحبت کردم. به ایشان گفتم شما میتوانید یک بار به من بگویید بهترین فیلم این جشنواره کدام است؟ در واقع بهترین فیلم وجود ندارد. چند سالی که من دبیر جشنواره فجر بودم، یک اتفاق افتاد و آن هم این بود که ما جوایز را کم کردیم. چون من تصورم این بود که ما شبیه، الگوهای جهانی بشویم؛ موفقتر خواهیم بود. برخی میگفتند، خیر اینجا ایران است و نباید به جهان کاری داشته باشیم. اینجا ایران هست و باید ایرانی رفتار کرد. در آن سال تعداد جوایز کم شد و تمام جوایز بخشهای فنی تدوین صداو... همه به خانه سینما آمدند. چون در آنجا داوری میشدند.
در دورهٔ بعد از ما، تلافی کردند و گفتند ما نه تنها جوایزی را که حذف شدهاند برمیگردانیم، بلکه چندتایی نیز به آنها اضافه میکنیم و حتی دبیر جشنواره به بخش مهمان نیز جایزه داد. بدون داوری و از دید دبیر جشنواره به یک کار مهمان جایزه دادند. چرا؟ چون تفکر این بود که مگر قیمت یک سیمرغ چقدر میشود؟ پس بگذار جایزههای فراوان بدهیم.
از دوره بعد از شما فیلمهای مهمان هم جایزه دریافت میکردند؟
وقتی شما وارد مسابقه میشوید تعارف که نداریم یا میبرید و یا میبازید، اما وقتی به شما میگویند شما مهمان هستید؛ توقع جایزه هم ندارید و توقع این را هم ندارید که به شما بگویند شما باختید. چون در اصل شما مهمان بودهاید و مسابقهای برای شما مطرح نبوده است. جشنواره این روزها تلفیقی از مهمانی و مسابقه است که انگار همه باید در آن خوشحال باشند. این هست که این جشنواره غیر قابل اداره کردن میشود. جشنواره فجر از یک زاویه دیگر نیز بلای سینمای ایران شده است. بیشتر فیلمهای ایران در طول 10 روز برای خیلیها نشان داده میشود.
در بین این تعداد افرادی که به جشنواره میآیند، روزنامهنگار یا خبرنگارند و در مورد فیلمها مینویسند. تعدادی از آنها بولتننویس هستند و تمام این فیلمها را در این 10 روز میبینند. بنابراین به اندازه یک سال خوراک دارند که پدر سینمای ایران را در بیاورند و گزارشهای این فیلمها، در این 10 روز به مسئولین ذیربط داده میشود که امسال این فیلمها میآیند و خودتان را آماده کنید و کمرتان را بر علیه سینمای ایران ببندید. اینکه میبینید برخی از ائمه جمعه در مورد برخی از فیلمها، بدون آنکه آنها را دیده باشند حرف میزنند، به این دلیل است که بولتن آن فیلم را در آن 10 روز گرفته و خواندهاند. بنابراین جشنواره فجر از این منظر نیز بلای جان سینمای ایران شده است، اما جشنواره فجر، یک ماجرای دیگر نیز دارد و آن هم آزرده خاطر شدن مسئولان آن هست. مانند پارسال. ببینید چه جور معادلهای هست که هم مدیرهای آن ناراضی هستند؛ هم فیلمسازان ناراضیاند و هم مردم به شکلی ناراضی هستند. پس کارکرد این جشنواره کجا رفت؟ اما کسانی همچون ما میپذیریمش و میگوییم، این همان تلخیای هست که دوستش داریم. پس باید آن را ادامه دهیم.
ادامه این روند چه فایدهای دارد؟
به مدیران جشنواره حق میدهم. همکاران من در سینما زیاد آدرس غلط میدهند. این اتفاق برای خود من هم افتاده است. در آن سالی که میخواستم جوایز جشنواره را کم بکنم، بعضی از این همکاران ما در سینما گفتند که اتفاقاً بسیار کار خوبی است و این باعث میشود که جوایز تخصصی شوند. جوایز فنی به خانه سینما میرود و آن جوایز دیگر نیز توسط هفت داور قابل اداره کردن هستند.
دوره من که تمام شد، همین همکاران به دبیر بعدی آدرس غلط دادند و گفتند که برای چه جوایز را حذف کردهاید؟ بعدها من که ریشهیابی کردم، دیدم برخی از این همکاران ما همراه با این جوایزشان یک پراید هم میگیرند و مستقیم بیان کردند که چرا باید این یک پراید از ما گرفته شود و گفتند این یک پراید خوب است و باید اضافه شود. بنابراین بعدها من که به خانه سینما رفتم، به من هم گفتند این یک پراید را از آنجا بردارید و بیاورید اینجا و آن را حذف کنید. بنابریان یک پراید شد تعیینکننده اینکه این سیمرغ باشد یا نباشد. من فکر میکنم بخشی از اطلاعات غلط در سینما، توسط خود بچههای سینما داده میشود.