به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ 20 دیماه برابر با سالروز به قتل رسیدن امیرکبیر به دستور ناصرالدینشاه قاجار است. به همین مناسبت با سید علی آلداوود، یکی از پژوهشگران متون کهن و نسخ قدیمی که سابقه طولانی در این زمینه داشته گفتوگو کردهایم. وی دو کتاب از اسناد و نامههای به جای مانده از امیرکبیر را به چاپ رسانده است.
آقای آلداوود شما در مقام نویسنده دو کتاب درباره امیرکبیر به نگارش درآوردهاید. یکی از آن دو اثر «نامههای امیرکبیر» نام دارد که درباره دست نوشتههای امیرکبیر است. درباره این کتاب و اینکه چطور به منابع موثق برای نگارش آن دست یافتید، بگویید.
من از حدود 20 سال پیش تحقیق درباره امیرکبیر را شروع کردم. در ابتدا اسناد زیادی از اصل نامههای امیرکبیر به ناصرالدینشاه را از کتابخانه مجلس شورای اسلامی و بخشی دیگر را از طریق
ناصرالدینشاه به مرکزی برای حفظ اسناد ملی اعتقاد داشت و آن را پایهگذاری کرد. او هر نامهای را که از مردم، دوایر دولتی و شهرهای دیگر میرسید در این مرکز نگهداری میکرد. این مرکز زیر نظر محمودخان ملکالشعراء که شاعر، صحاف و تذهیبکار بوده، اداره میشد
مرحوم دکتر عباس زریابخویی جمعآوری کردم که ماحاصل آن کتاب «نامههای امیرکبیر» شد. این کتاب اصل نامههای امیرکبیر در دوران صدارت خود به ناصرالدینشاه است که در آن، برنامه روزانه ناصرالدینشاه را به او اعلام میکرد و در روز بعد هم پیگیر کارهای او میشد. امیرکبیر در یکی از این نامهها خطاب به ناصرالدینشاه آورده است: «دیدم دیروز خوابیده بودید در حالیکه باید بلند شده و سان میدید. اینطور نبوده که همه پادشاهان در سن 30 سالگی به سلطنت رسیده باشند. بعضی از آنها مثل شما از 17 سالگی به مقام پادشاهی رسیدهاند. با این هرزگی نمیتوان سلطنت کرد.»
کتاب «نامههای امیرکبیر» دربرگیرنده نزدیک به 300 نامه از امیرکبیر است و من برای نخستینبار این مجموعه را منتشر کردم. در حالیکه این کتاب یکی از اسنادهای اصلی مرتبط با زندگی وی محسوب میشود. امیرکبیر بر این نامهها، تاریخ نمیزد و این نقص و مشکلی است که در نگارش آنها وجود دارد. به همین دلیل برای تخمین تاریخ نامهها، مقایسهای میان نامههای مختلف که در همان زمان نوشته شده، صورت گرفته است. بخش نخست کتاب «نامههای امیرکبیر» که دو سوم آن را تشکیل میدهد، دستنوشتههای امیرکبیر و یک سوم دیگر کتاب، رسالهای است که داستانهای رایج بعد از قتل او را بیان میکند. این داستانها نشاندهنده مردم دوستی و صداقت امیرکبیر هستند، هرچند که به بعضی از این روایتها شاخ و برگهایی داده شده که با واقعیتهای موجود تطبیق ندارند اما در هرحال از فحوای این داستانها میتوان به اصل زندگی امیرکبیر پی برد. کتاب «نامههای امیرکبیر» بعد از چاپ مورد استفاده بسیاری از افراد قرار گرفت و منبعی برای کارهای پژوهشی شد.
درباره کتاب «اسناد و نامههای امیرکبیر» بگویید.
من تحقیق درباره امیرکبیر را رها نکردم و در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، بیشتر از یکصد سند از نامههای رسمی امیرکبیر به سفرای دیگر کشورها و ناصرالدینشاه
خط و شیوه نگارش امیرکبیر مشخص است و از سبک و سیاق نامهها و لحن تند و تحکمآمیز او به ناصرالدینشاه میتوان پی به اصل بودن نامهها و اسناد برد. ضمن اینکه دوره قاجار از سالهای دور تاریخی کشورمان نیست و بسیاری از اسناد متعلق به آن دوره حفظ شدهاند
را پیدا کردم که اسناد بسیار مهمی محسوب میشدند و کتاب «اسناد و نامههای امیرکبیر» را از روی همین یافتهها به نگارش درآوردم. 700 آلبوم از این نامهها که هر کدام دارای هزار ورق هستند، وجود دارد که نیمی از آنها در کاخ گلستان و مابقی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی نگهداری میشوند.
من در تلاش هستم تا نگارش کتاب سومی را از اسناد موجود در کاخ گلستان انجام دهم اما متاسفانه اجازه دسترسی به این اسناد تا به حال به من داده نشده و این انتقاد به مسئولان اداری کاخ گلستان وارد است که بهرغم ادعای همراهی خود با اهالی تحقیق، این اتفاق نمیافتد و جلد سوم کتاب همچنان بلاتکلیف مانده است.
چگونه اطمینان پیدا کردهاید که اسناد و مدارک مرتبط با امیرکبیر جعلی نیستند؟
خط و شیوه نگارش امیرکبیر مشخص است و از سبک و سیاق نامهها و لحن تند و تحکمآمیز او به ناصرالدینشاه میتوان پی به اصل بودن نامهها و اسناد برد. ضمن اینکه دوره قاجار از سالهای دور تاریخی کشورمان نیست و بسیاری از اسناد متعلق به آن دوره حفظ شدهاند. شخصی به نام دوستعلیخان معیرالممالک از اقوام امیرکبیر، به دلیل علاقهاش به او اقدام به جمعآوری اسناد و نامههای او کرده که بسیاری از آنها در حال حاضر در دسترس قرار دارند.
ناصرالدینشاه به مرکزی برای حفظ اسناد ملی اعتقاد داشت و آن را پایهگذاری کرد. او هر نامهای را که از مردم، دوایر دولتی و شهرهای دیگر میرسید در این مرکز نگهداری میکرد. این مرکز زیر نظر محمودخان ملکالشعراء که شاعر، صحاف و تذهیبکار بوده، اداره میشد. این نامهها بر اساس نظم مشخصی نگهداری میشدند و اکنون تعداد 390 نامه در مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران نگهداری میشوند.
آیا شما معتقد به قهرمانپروری درباره امیرکبیر در کتابهای تاریخی نوشته شده درباره او هستید؟
درباره امیرکبیر قهرمانپروری نشده زیرا این شخصیت در واقع قهرمان بوده است. او در عصر استبداد که تملقگویی از اصحاب سیاست رواج داشته
درباره امیرکبیر قهرمانپروری نشده زیرا این شخصیت در واقع قهرمان بوده است. او در عصر استبداد که تملقگویی از اصحاب سیاست رواج داشته و افراد منافع شخصی خود را بر منافع ملی ترجیح میدادند، به عرصه آمد، در حالیکه درد وطن داشت و با عوامل بیگانه و استعمار جنگید. او با سیاستی که داشت، شاه قاجار را وادار به مقاومت در برابر قدرتهای استعماری آن روز کرد
و افراد منافع شخصی خود را بر منافع ملی ترجیح میدادند، به عرصه آمد، در حالی که درد وطن داشت و با عوامل بیگانه و استعمار جنگید. او با سیاستی که داشت، شاه قاجار را وادار به مقاومت در برابر قدرتهای استعماری آن روز کرد اما بعد از امیرکبیر کسانی که در مقام صدراعظم قرار گرفتند هرگز از شخصیتی مانند او برخوردار نبودند. مانند میرزا آقاخان نوری که دستنشانده انگلیس بود و میرزا حسینخان سپهسالار که سالها بعد به صدارت رسید اما در عین وطندوستی، شجاعت امیرکبیر را نداشت.
تا به امروز کتابهای زیادی درباره امیرکبیر نوشته شده است. به نظر شما اگر امیرکبیر به شکل مظلومانهای کشته نمیشد، آیا اکنون به این اندازه در منابع مکتوب به او پرداخته میشد؟
سرنوشت پایانی هر فرد سایهای بر سراسر زندگی او میاندازد. در طول تاریخ افراد برجستهای بودند که سالها به نیکی از آنها نام برده میشد اما به دلیل خطاهایی که در دورهای از زندگی خود انجام دادند، کارهای نیکشان به باد فراموشی سپرده شده است و این تاریخنگاران هستند که میتوانند یک شخصیت را به درستی معرفی کنند. امیرکبیر به دستور ناصرالدینشاه به شکل رقتباری کشته شد اما شخصیت او به همان شکلی که وجود داشته در کتابها نشان داده شده است.
به عنوان سئوال پایانی در مقام یک نویسنده، آینده کتاب را با توجه به گرانی و تیراژ پایین آن در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
اقتصاد نشر در دنباله اقتصاد جامعه قرار دارد. اگر اقتصاد در کشور رو به ضعف و انحطاط بگذارد، اولین ضربه به کتاب وارد میشود زیرا مایحتاج روزانه از جمله خوراک و پوشاک در اولویت هزینههای زندگی قرار دارد و اگر مازادی از درآمد خانوارها باقی بماند و علاقهمندی به کتاب هم وجود داشته باشد، مخاطبان به سوی مطالعه کتاب میروند. استقبال نشدن از کتاب به بیعلاقگی افراد به مطالعه و بیتوجهی رسانهها به این مساله هم بستگی دارد. من به ندرت در مترو و اماکن عمومی کسی را در حال مطالعه میبینم که این ناشی از وضعیت اقتصادی افراد نیست بلکه از بیعلاقگی آنها نشات میگیرد که میتواند لطمهای بزرگ به فرهنگ کشور وارد کند.
این علاقه نداشتن به مطالعه کتاب روز به روز بیشتر میشود و از کتاب به روزنامه هم سرایت کرده است. من با این وضعیت، آینده کتاب را خوب ارزیابی نمیکنم و با توجه به چاپ و عرضه کتابها به صورت الکترونیک، وضع نشر کاغذی و چاپ کتاب در حال حاضر رو به ضعف گذاشته که باید برای آن تمهیداتی اندیشیده شود.