به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ افشین شحنهتبار - مدیر انتشارات بینالمللی شمع و مه - بیان کرد: اگر نویسندهای اثرش بین پنج تا 10 هزار جلد فروش داشته باشد، در کشور ما به انتهای راه رسیده است؛ در حالیکه با باز کردن راه و ایجاد انگیزه برای نویسندگان برای آنکه بتوانند جهانی فکر کنند و جهانی بنویسند، این رقم به دهها برابر افزایش پیدا میکند.
مثل محروم کردن تیم فوتبال از رقابت جهانی
او افزود: باید بدانیم موفقیت یک اثر در خارج از کشور نه تنها برای مولف سودآور است بلکه چرخه تولید از کاغذ فروش تا صحافی منتفعکننده و درآمدزاست و میتواند بخش قابل توجهی از صادرات غیرنفتی ما را شامل شود. چه صادراتی بهتر از فرهنگ و ادبیات یک کشور و نشان دادن چهره خوب نویسندگان آن؛ ولی متاسفانه در هیچ دورهای به این امر توجه نشده است. این شبیه آن است که ما تیم فوتبال قدرتمندی را در داخل تربیت و آن را از رقابت با سایر تیمهای معروف جهانی محروم کنیم.
سبکی متفاوت با کل دنیا
شحنهتبار در ادامه گفت: من به عنوان کسی که تجربه کار در عرصه نشر بینالملل را دارم معتقدم اگرچه سانسور مانع است ولی ماهیت ادبیات ما را عوض نکرده و قدرت نویسندگان ما به راحتی بر این موضوع غلبه کرده است. به همین دلیل است که ما در جهان دارای سبکی هستیم که با کل دنیا متفاوت است و این قدرت نویسندگان ما را نشان میدهد.
مدیر انتشارت شمع و مه تاکید کرد: تجربه نشان داده است آثار ایرانی با همه محدودیتهایشان مخاطبان خاص خود را داشته و خواهند داشت. سانسور چیزی را از ادبیات ما حذف میکند که مشابه آن به وفور در آثار نویسندگان غیرایرانی دیده میشود، ولی قدرت نویسنده ما در عین بیان مطلب، همیشه تشنگی خاصی را در مخاطب خود به جای گذاشته است.
افشین شحنهتبار
دافعه در برابر جاذبههای غیراخلاقی
او افزود: با وجود این آثار ما در بخش نوجوان و کودک از نوعی عقبماندگی برخوردارند. نوجوان مدرن خارج از کشور نمیتواند با فضا و افکار نوجوان دیروز که عمدتا در آثار افرادی مثل هوشنگ مرادی کرمانی دیده میشود، ارتباط برقرار کند. اما از طرفی تجربه شخصی من نشان داده است که برخی از کتابهای جذاب اتفاقا همین کتابهای نوجوانانه ما بوده است.
شحنهتبار تصریح کرد: چند سال پیش موسسه آکادمی در انگلستان از من 200 جلد کتاب خرید و وقتی علت آن را پرسیدم، توضیح داد کتابهای شما بهترین کتابها برای نوجوانان دبیرستانی هستند چون هیچ نکته غیراخلاقی در آنها دیده نمیشود و این امتیازی است خاص ادبیات نوجوانان ما. در صورتیکه جاذبههای غیراخلاقی آنقدر در آثار غیرایرانی رایج شده است که نوعی دافعه و تکرار را ایجاد کرده است.
این ناشر اظهار کرد: دولتها باید طراحی زیرساختی را فراهم کنند که بتواند حضور ناشران، نویسندگان و مترجمان را در فضاهای بینالمللی تسهیل کند؛ چه به لحاظ قانونی (حق کپیرایت) و چه به لحاظ سختافزاری. چیزی که تا به این لحظه به آن توجه نشده، همین موضوع است که هیچ دولتی به فکر صادر کردن ادبیات به صورت سیستماتیک و منسجم نبوده است.
در خارج هم وضعیت مشابه همینجاست
او با بیان اینکه به طور سالانه در شش نمایشگاه بزرگ غیر از نمایشگاه کتاب تهران در فواصل کوتاه حضور دارد با اشاره به ملیت ایرانی – انگلیسی خود تاکید کرد: هم نویسنده و هم فضای کلی نشر داخلی ما دید اشتباهی از فضای کتاب در خارج از کشور دارند و همین مساله باعث شده تا توقعات بیجایی شکل بگیرد و نتوانند واقعیتها را آنچنان که هست ببینند.
شحنهتبار تصریح کرد: در ایران جا افتاده که در خارج هر کتابی به فروش چند میلیونی میرسد و نویسندگان راحت زندگی میکنند در حالی که در خارج از کشور هم وضعیت مشابه وضعیت ماست. در آنجا هم نویسندگان جوان و بینام باید به سراغ ناشران بروند و ناشران در پی بانکها. یعنی نویسنده دربهدر به دنبال ناشر و ناشر دربه در به دنبال بانک برای گرفتن وامهاست. با این تفاوت که نویسنده در خارج نمیتواند مستقیما به ناشر رجوع کند و باید برای معرفی اثر خود به آژانسهای ادبی برود که بعضا کار او را سالها حبس میکنند تا بتوانند ناشر مناسبی برای انتشار آن کار پیدا کنند.
او افزود: جدا از این موسساتی مثل «آموزون» تعادل و فضای نشر را به مخاطره انداخته و باعث ورشکستگی ناشرانی با 20 سال سابقه کار شدند. وجود نشر الکترونیک را هم باید به این نابسامانیها افزود. به همین دلیل در خارج از کشور ناشرانی هستند که کتابهایی با تیراژ 500 تا 1000 نسخه چاپ میکنند. خیلی از آنها هم مایلاند به سمت PRINT AND THE MONDE بروند. این پدیدهای است که در ازای هر سفارش یک جلد کتاب تولید میشود و یا به عبارتی پرینت میشود.
بازار جهانی نشر افسانهیی نیست
شحنهتبار تاکید کرد: اینها نشان میدهد بازار نشر جهانی اگرچه بسیار قویتر از نشر داخلی ماست ولی افسانهیی نیست. همانطور که وقتی صحبت از تیراژهای میلیونی نویسندهای بنام میشود، تصور عموم بر این است که این موضوع خاص خارج از کشور است در حالی که در داخل هم هستند نویسندگانی مثل «سیدمهدی شجاعی» که آثارشان با تیراژهای بالا رقم میخورد.
او همچنین گفت: یکی دیگر از معضلات نشر ما ضعف ترجمه است که باعث میشود آثاری که از ما به آن سوی مرزها ترجمه میشود قابلیت جهانی شدن را نداشته باشد. البته ما در موسسه انتشاراتی خود جدا از تسلط کامل بر زبان کشور هدف از افراد صاحب قلم و سبک نوشتاری در کنار ویراستاران بومی و نمونهخوانهای بومی آشنا با زبان کشور هدف استفاده میکنیم و همین امر خطای ما را به حداقل میرسد.
این ناشر اظهار کرد: مهمترین مشکل این است که اگر اثری با بهترین کیفیت ترجمه شود، باز هم با چند مانع بزرگ در خارج مواجه میشود؛ از جمله اینکه کشورهای دیگر ترجیح میدهند کتابی را بخوانند که به زبان مادری نوشته شده است. در حالی که نویسندگان ما اغلب نسبت به زبان مادری سایر کشورها آشنایی ندارند و زبان بینالمللی برای آنها جا نیفتاده است. نویسندگان ما زبان انگلیسی را نمیدانند، چه رسد به آنکه بخواهند به این زبان بینالمللی بنویسند.
او در ادامه گفت: این ضعف باعث شده است تا نویسندگان ما اگر شرایط حضورشان در سطح جهانی هم فراهم شود به دلیل ناآشنایی با زبان بینالمللی امکان ارتباط گیریشان با مخاطب به پایینترین درجه خود تنزل پیدا کند. از سوی دیگر نویسندگان ما در خارج از مرزهای ما لیبل خاورمیانه را با خود به همراه دارند که امتیازی برای آنها محسوب نمیشود؛ یعنی اگر نویسندهای بگوید من آلمانی یا فرانسویزبان هستم میزان توجه به او به مراتب بیشتر از آن است که نویسندهای بگوید من ایرانی یا تاجیک هستم.
بزرگترین نویسندههای ما را هم نمیشناسند
شحنهتبار بیان کرد: بزرگترین نویسندگان ما که دارای توانمندیهای زیادی هم هستند، در بیرون از مرزهای کشورمان شناختهشده نیستند؛ حتی هوشنگ مرادی کرمانی. تنها نویسندهای که آثار او به بیش از 20 زبان منتشر شده است و بیشترین جوایز جهانی را برای ایرانیان به همراه داشته هوشنگ کرمانی است، اما به دلیل نبود امکان حضور این نویسنده به طور دائم در محافل جهانی، هیچ وقت این نویسنده به اندازه یک نویسنده انگلیسی خود را معرفی نکرده و نمیکند. بنابراین علیرغم همه شهرت داخلیاش، در سطح جهانی آثارش با تیراژهای بالا مواجه نیست.
مدیر انتشارات شمع و مه تاکید کرد: نویسندگان ما برخلاف نویسندگان و ناشران اغلب کشورها حتی کشور ترکیه مورد حمایتهای دولتی قرار نمیگیرد. دولت زیرساختهای اصولی این کار را تعبیه نکرده است. منظور از زیرساختها حضور در WIPO و پذیرش قانون کپیرایت و امثال اینهاست. در حالی که در سطح جهانی با قبول چنین قوانین بینالمللی به پرورش مترجمان قوی تن درمیدهند. هزینه میکنند تا نویسندگانشان را در خارج از مرزها معرفی کنند؛ بدون هیچ تقسیمبندی جناحی و سیاسی.
نویسندگان خود را به خودمان معرفی میکنیم
او همچنین گفت: این دولتها هیچ تفاوتی بین نویسندهها و ناشرهای ژانرهای مختلف و حتی کتابهای عامهپسند احساس نمیکنند و همه آنها را حمایت میکنند؛ در حالیکه در ایران نویسندگان تقسیمبندی میشوند. ما در مورد نویسندگان در فضاهای بینالمللی با اشتباهات محاسباتی مواجهایم. برای مثال در نمایشگاه کتاب فرانکفورت یک میلیارد تومان هزینه میکنیم که غرفه را آماده کنیم که البته بجاست، اما برای تولید فلان کتاب یا معرفی فلان نویسنده حاضر به هزینه کردن 10 میلیون تومان نیستیم.
شحنهتبار تصریح کرد: نتیجه آن میشود که ما به جای اینکه ناشر، نویسنده و تصویرگر خود را در فضای جهانی به جهانیان معرفی کنیم، در فضای بینالملل نویسندگان خود را به خودمان معرفی میکنیم و این مصداق آن است که می گویند «خود گوییم و خود خندیم، عجب هنرمندیم». هنوز نویسنده، ناشر و مترجم و حتی وزارت فرهنگ ما همگی آماتور هستیم. البته این راه صدساله را نمیتوان یکشبه پیمود. یعنی ترجمه مناسب با حمایت همهجانبه دولت و وزارت فرهنگ و رایزنان فرهنگی در کنار برگزاری نشستهای پی در پی و در ارتباط با مراکز دانشگاهی پیشنیاز ما برای ورود به بازارهای جهانی است که هنوز صورت نگرفته است.
نیاز به حمایت دولتی
او یادآور شد: در بخش بینالملل کار کردن بسیار پرهزینه است. تولید یک کتاب 400 صفحهیی با استانداردهای جهانی از زمان شروع تا نشستن آن در فروشگاههای خارج از کشور 8 تا 12 برابر تولید همان کتاب در همان سایز و اندازه به زبان فارسی را هزینه میکند. باید دقت کنیم شانس موفقیت چنین اثری در خارج از کشور تنها یکدهم آن در داخل کشور است. با این اوصاف کمتر ناشری است که به این موضوع تن بدهد و ناشران خصوصی رغبتی برای ورود به چنین ریسکی را ندارند.
شحنهتبار گفت: ورود ناشران خصوصی در نمایشگاههای بینالمللی گذشته از گرفتاریهای اخذ ویزا و امثال آن بین 20 تا 40 برابر حضور آنها در نمایشگاه تهران هزینه میخواهد و به راحتی میتوان محاسبه کرد چه فشار مالیای به چنین موسساتی وارد میشود. بنابراین میبینیم که بدون حمایت دولت هیچ حرکتی از سوی ناشران بخش خصوصی برای حضور در رقابتهای جهانی ممکن نیست.
مدیر انتشارات شمع و مه تاکید کرد: یکی از مهمترین موضوعات در خارج از کشور وجود آژانسهای ادبی است که در ایران به تازگی در حال شکلگیری است. از جمله این آژانسها میتوان به آژانس ادبی کیا اشاره کرد که اتفاقا در معرفی ادبیات کودک ایران بسیار فعال و تاثیرگذار است اما یکی از مشکلات ما این است که همکاری کردن با یکدیگر را یاد نگرفتهایم. هر گروهی سعی میکند به تنهایی کار کند. ناشر وظیفهاش تولید کتاب، نویسنده قلم زدن و آژانس ادبی معرفی کتاب است، ولی در ایران بر طبق عادت دیرینه همه میخواهند همه کارها را خودشان انجام دهند، بنابراین سیستمهای موجود بازدهی کافی ندارند.
شحنهتبار با تاکید بر اینکه تولید یک کتاب تمام کار نیست و شروع کار است گفت: در همه جای دنیا حمایتهای دولتی از آثار ادبی باعث رشد و معرفی میشود. کما اینکه «خالد حسینی» آمریکایی در مقطعی با حمایت دولت آمریکا، فقط برای اینکه حضور آمریکاییها در افغانستان مثبت نشان دهد، حمایت شد. ما هم میتوانیم حمایتهای مشابه این را داشته باشیم کما اینکه در مورد کتاب «دا» یا «من زندهام» چنین حمایتهایی را داشتیم اما ای کاش این حمایتها در همه مواقع یکسان میبود.
این ناشر گفت: رمان «محمد (ص)» به قلم ابراهیم حسنبیگی با ترجمه شقایق قندهاری و ویرایش اریکا تایلور سال پیش به عنوان کتاب سال در بخش بینالملل شناخته شد. این کتاب علیرغم اینکه برگزیده مجمع جهانی تقریب مذاهب هم شناخت شد، انتظار میرفت با پتانسیل خوبی که دارد کاملا برجسته شود ولی چون زیرساختها برای حمایت و معرفی آن فراهم نشد بنابراین به جایی نرسید. حتی وزارت ارشاد هم در زمینه خرید این کتاب دست و دلبازانه عمل نکرد. در حالیکه ما مکاتباتی با مراکزی مثل لندن در این زمینه داشتیم و میتوانستیم به خوبی این کتاب را برجسته کنیم اما در نهایت این کتاب به حاشیه رفت.
او ادامه داد: در صورتی که همه میدانند برای معرفی فرهنگ یک جامعه هیچ چیز بهتر از ادبیات نیست. در فضایی که همه در حال اسلامستیزی هستند، یکی از بهترین راههای نشان دادن چهره خوب پیامبر (ص)، استفاده از این فرصت بود که به هدر رفت. متاسفانه نبود حمایت از این اثر باعث مغفول ماندن آن در سطح جهانی شد. در صورتی که در طول سالها شاهد بودهایم که در قالب سمینارها و نشستهای مختلف چه هزینههایی شده و میشود.
سپر کردن مشکل بودجه
شحنهتبار گفت: من حس میکنم رایزنان فرهنگی ما همیشه مشکل بودجه را سپر خود کرده و آن را بهانه میکنند. یعنی احساس میشود بودجه آنها در حدی است که تنها کفاف حقوقشان را میدهد. البته در این میان باید حساب آقای ایمانپور رایزن فرهنگی ایران در برلین را جدا کرد که با تمام توان به استقبال هنرمندان و نویسندگان ایرانی میرود و در حد توان آنها را جهانی میکند.
او افزود: وظیفه رایزن فرهنگی معرفی فرهنگ و هنرمندان یک ملت است. برعکس ما، رایزنان غربی در ایران تلاش میکنند از طرق مختلف از جمله برپایی ورکشاپ، دعوت از نویسندگان و ...فرهنگ خود را به این ملت تزریق کنند. به عبارتی در ایران رایزنی فرهنگی هم مسیر آماتوری دارد و پیشرفتی حاصل نکرده است.