به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ افشین داور پناه در یادداشت خود گفت: اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکز پژوهشی وقت خود را برای نوشتن نقد کتاب، مقاله یا پایاننامه صرف نمیکنند، زیرا در معیارهای رایج در ارزیابیهای دانشگاهی و پژوهشی ایران، چنین مقالات نقد، امتیازی ندارد و نمیتواند به ارتقاء اعضای هیات علمی در مدارج علمی و پژهشی کمک کند ـ آن هم در فضای کاذبی که بسیاری از اعضای هیات علمی به شکل حریصانهای دنبال انتشار بیشتر و بیشتر «مقالات شبه علمی ـ پژوهشی» و فتح پی در پی مدارج دانشگاهیاند! فرایندی بیمارگونه که به هیچ وجه الزاما به معنای توسعه و ارتقاء فعالیتهای علمی ـ پژوهشی کشور نیست! وضعیتی که میتوان آن را «علم زدگی» یا «پژوهش زدگی» نامید. به هوش باشیم که هر اجتماع علمی (Scientific community) بدون حضور «نقد» محکوم به خمودگی، بیاخلاقی، توهم و نابودی است.
مقوله «نقد» در ارزشیابیهای عریض و طویل وزارت علوم و نظام علمی ـ تحقیقاتی ایران، جایگاهی ندارد؛ درواقع، در ملاکهای ارزشیابی و ارتقاء اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکز پژوهشی (پژوهشگاهها و پژوهشکدهها) به مقالاتی که به نقد کتابها، مقالات و پایاننامهها بپردازند، هیچ امتیازی تعلق نمیگیرد، از همین روست که اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکز پژوهشی توجه چندانی به مقوله «نقد کتاب»، «نقد مقاله» یا «نقد پایاننامه» از خود نشان نمیدهند. آنها تلاش میکنند هر چه بیشتر چیزهایی تولید کنند یا فعالیتهای انجام دهند که به ارتقای علمی آنها کمک کند!
وزارت علوم و مراکز پژوهشی (به ویژه در حوزه علوم انسانی) و سیستم های ارزشیابی آنها از این نکته غافلاند که کمک به رونق فضای نقد کتابها، مقالات و پایان نامهها میتواند ابزاری مفید و سودمند برای جلوگیری از سرقتهای علمی یا کمک به کاهش آنها باشد. متاسفانه در چند سال اخیر، رسواییهای متعدد و بزرگی را درباره سرقتهای علمی توسط تعدادی از اصحاب دانشگاه و پژوهش شاهد بودهایم؛ برملا شدن وضعیت مقالات یا کتابهایی که در اصل کپیبرداری یا سرقت از مقالات و کتابهای دیگران بود؛ اتفاق تلخی که به شدت وضعیت اخلاق علمی و آبرو و حیثت مجامع دانشگاهی و علمی ـ پژوهشی ایران را مخدوش کردهاست.
این در حالی است که حمایت از نقد کتاب، مقالات و پایاننامهها و گرم کردن بازار نقد، میتواند از وقوع بسیاری از بیاخلاقیها در حوزه علم و پژوهش پیشگیری کند. نقد کتاب، مقالات و پایاننامهها این امکان را فراهم میکند تا در بررسی تولیدات علمی (کتابها، مقالات و پایاننامهها)، سره از ناسره مشخص شود. در چنین فضای نقدی، دیگر کمتر استاد، دانشجو یا پژوهشگر فرصتطلبی مجال مییابد تا برای مثال با کپیکردن بخشهایی از کتابها یا پایاننامههای ایرانی و غیرایرانی، مدارج علمی را یکی پس از دیگری با شیوههای غیر اخلاقی تقلب و فریب طی کند، زیرا میداند که مقاله یا پایاننامه او فورا توسط منتقدان و افراد آگاه، نقد و بررسی خواهد شد و «سیه روی شود هر که در او غش باشد»!
توجه داشته باشیم که گسترش «نقدنویسی» به ویژه در حوزههای تخصصی، میتواند افراد را در جریان وضعیت تولیدات علمی ـ پژوهشی روز قرار دهد و ضمن افزایش دانش و آگاهیبخشی، به رونق حوزه نشر و فعالیتهای علمی ـ پژوهشی منجر شود.
در آییننامه ارتقاء اعضای هیات علمی ابلاغی وزارت علوم، تنها یک جا به موضوع «نقد» اشاره شده و آن هم جایی است که امتیازهایی برای فعالیتهای دانشگاهی و پژوهشی در نظر گرفته شدهاست. بر این اساس به «مقاله علمی ـ ترویجی و نقد چاپ شده و مقاله پژوهشی در دایرهالمعارف» امتیاز تعلق میگیرد؛ طبق این بند از آییننامه مذکور، ظاهرا صرفا به نقدهایی امتیاز علمی داده میشود که در یک نشریه «علمی ـ ترویجی» یا در «دایرةالمعارف» منتشر شده باشد! اما واقعیت این است که در عمل، نشریات دارای مجوز علمی ـ پژوهشی از انتشار مقالات نقد شانه خالی میکنند. در واقع، آنها انتشار مقالات نقد را فاقد ارزشهای علمی ـ پژوهشی تلقی میکنند!
حتی نشریات «علمی ـ تدریجی» و نشریات «مروری» نیز معمولا از انتشار مطالب مربوط به نقد مقاله، کتاب یا پایاننامه، استقبال نمیکنند در نتیجه منتقدان مجبورند نقدهای خود را در هفتهنامهها یا ماهنامهها منتشر کنند. این هفتهنامهها یا ماهنامهها که اگر چه بعضا تخصصی و به صورت حرفهای منتشر میشوند، اما از دیدگاه وزارت علوم و شرایط «علم زده»، حتی در سطح نشریات «علمی ـ ترویجی» یا «مروری» نیز به حساب نمیآیند؛ بنابراین امتیازی به چنین نقدهایی تعلق نمیگیرد؛ در نتیجه اعضای هیات علمی دانشگاهها و مراکز پژوهشی وقت خود را برای نوشتن نقد کتاب، مقاله یا پایان نامه صرف نمیکنند! طبق آئیننامه مراکز دانشگاهی و پژوهشی، مقالات «مروری» نیز مشمول امتیاز میشوند اما واقعیت این است که «نقد» نیز معمولا توسط ممیزان وزارت علوم به عنوان مقاله مروری تلقی نمیشود! ـ اگر چه در برخی هیاتهای ممیزی، افراد آگاهی حضور دارند که نقدهای منتشر شده در مجلات علمی ـ پژوهشی را نیز شایسته امتیاز دادن میدانند و به چنین تلاشهایی نیز با دادن امتیاز، بها میدهند.
از این گذشته، منظور از انتشار مقاله «نقد» در «دایرهالمعارف» مشخص نیست؟ در ایران چند «دایرهالمعارف» وجود دارد که امکان انتشار نقد مقاله، کتاب یا پایاننامه در آنها وجود دارد؟
به نظر میرسد، نهادهایی چون وزارت علوم، جهاد دانشگاهی و سایر مراکز علمی ـ پژوهشی با بازبینی آییننامههای سنجش فعالیتهای اعضای هیات علمی و اعمال برخی اصلاحات، میتوانند به رونق گرفتن فضای نقد ـ به ویژه نقد مقالات، کتب و پایاننامهها ـ کمک کنند؛ روندی که میتواند فرایند نظارت و مراقبت بر فعالیتهای علمی پژوهشی کشور را تقویت کند و از امکان وقوع تقلبها و تخلفهای علمی بکاهد! برای اصلاح رویه موجود و فراهم کردن فضای پرداخت به نقد و تقویت آن، بهتر است برای انتشار مقالات نقد کتاب، مقاله و پایاننامه، در نشریات تخصصی (حتی اگر «عملی ـ پژوهشی»، «علمی ـ ترویجی» یا «مروری» نیستند، امتیازهایی در نظرگرفته شود. پیش از آن برای چنین مقالاتی میتوان، چارچوبهای استانداری تعریف کرد تا نقدها در چارچوبهای مشخص و قابل قبولی انجام شود.
در سالهای اخیر، فعالیتهایی چون برگزاری یازده دوره «جشنواره نقد کتاب» نشان داده است که در حوزه نقد ظرفیتهای فراوان و تاثیرگذاری در کشور وجود دارد که نیازمند حمایت جدی است؛ نقد را باید در شرایط کنونی، به ویژه در فضاهای علمی ـ پژوهشی کشور، ضرورتی راهگشا و نجاتبخش تلقی کرد؛ ضرورتی که بدون توجه به آن، اندیشیدن به هرگونه پیشرفت، خواب و خیالی بیش نخواهد بود.