به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، به گفته رحماندوست، در هر کشوری، خانوادهها دنبال الگوهای اجتماعیاند و این الگوها برای خانوادههای متوسط زمانی جوابگوست که بتوانند پزهای اجتماعی را دربرداشته باشند. بنابراین ضروری است که کتابخوانی تبدیل به یک پز اجتماعی شود تا معضل کتاب و کتابخوانی در ایران مرتفع شود.
این شاعر و نویسنده ادبیات کودک ونوجوان سعی دارد که به گفته خودش، معضل کتاب را با مثالهای سادهتر بیان کند: تا بیست سال پیش قارچ خوراکی در سفرهی ایرانیان جا نداشت یا فستفود غذایی خاص بود و مورد توجه قرار نمیگرفت، اما آرامآرام تمام جامعه را در بر گرفت؛ یعنی تبدیل به یک الگو شد. میخواهم بگویم اغلب افراد جامعه خانوادههای متوسط هستند که به دنبال الگوهایی برای پز اجتماعی میگردند. مثلا فرستادن فرزند به مدرسه دوزبانه یا مدرسه غیرانتفاعی تبدیل به یک پز اجتماعی شده است.
او در ادامه سخنانش کتابخوانی را نیز ناشی از الگوسازی معرفی میکند. باید گفت که در کشورهایی که کتابخوانی رواج دارد از یکجا به بعد کتابخوانی یک پز اجتماعی شد و همواره کسی که کتاب میخواند بر دیگران برتری داشت. تا زمانی که ما نتوانیم به این الگو برسیم، نمیشود امیدوار بود که ایرانیان کتاب را دوست خود بدانند.
رحماندوست در حاشیه هفدهمین جشنواره کتاب کودک و نوجوان، نقش رسانهها و نظام آموزشی در این امر را پررنگ میداند و به الگوهایی اشاره میکند که رغبتی را برای مخاطب ایجاد نمیکنند: افراد کتابخوان در رسانههای ما اغلب افرادی عینکی، گوشهگیر و با ظاهری غیر جذاب هستند. طبیعی است که این الگوها قادر به جذب مخاطبان نخواهند بود تا حتی برای خودنمایی شروع به خواندن کتاب کنند! مدارس و دانشگاههای ما نیز تحقیقپذیر و پژوهشمدار نیستند. سیستم آموزشی ما حفظی است و اگر فردی سوالی خارج از درس داشته باشد مورد پرسش قرار میگیرد. تا زمانی که بخشهای مختلف جهت سامان دادن به فرایندهای اجتماعی و آموزشی اقدام نکنند، قاعدتاً کتاب وارد خانوادهها نخواهد شد.
مدیر واحد کودک و نوجوان انتشارات امیرکبیر میگوید که وضعیت معیشتی مردم و اوضاع اقتصادی قطعا در خرید کتاب تاثیر خواهند داشت و اگر اوضاع اقتصادی خانوادهها تغییر نکند، بازار نشر در سالهای آتی تغییر نخواهد کرد. مگر آنکه NGOها (انجمنهای مردمنهاد) و شهرداریها اقدام به افزایش کتابخانههای محلی کنند.
او بار دیگر به تاکید خود درباره «پُز اجتماعی شدن» کتابخوانی، به یک تجربه تاریخی در ایران اشاره میکند: تاسیس کتابخانههای محلی در تهران منجر به تاسیس کتابخانههایی در دیگر شهرها هم شد. گمان میکنم تنها راه ممکن برای افزایش نرخ مطالعه و همهگیر کردن آن همین دست فعالیتهاست. در غیر این صورت وضعیت کتاب و کتابخوانی در ایران حرکتی لاکپشتوار و کند خواهد داشت.