به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز؛ اجازه میدهید با زبان انگلیسی حرف بزنم؟ او در همان ابتدا و با این جملات موفق شد فضای سنگین و به شدت رسمی تالار وحدت را بشکند. و تلویحا به مخاطبان خود بگوید که او هنرمندی است که در برقراری ارتباط حسی با مخاطب و در به حداقل رساندن فاصله بین صحنه و مخاطب به شدت تواناست و صحنهگردانی است به شدت حرفهای.
یویا وندت آنگونه که خود میگوید بسیار تحت تاثیر موسیقی جز از همان ابتدای آغاز کار موسیقی خود بوده. در ابتدای برنامه با معرفی "flight of the bumble bee" شاهکار جاودان نیکولای ریمسکی کورساکف به عنوان اولین قطعه در نظر گرفته شده برای این اجرا، سریعترین قطعه کروماتیک موسیقی را با عنوان سریعترین اثر کلاسیک معرفی کرده و برنامه خود را آغاز می کند.
او نوازنده ای بشدت توانمند، تکنیکی و سریع است. قدرت و تسلط وی در اجرای تکنیک های نوازندگی در کنار سرعت دستان خیره کننده اش مناسب ترین بستر را برای بروز جنبه های خلاقه ذهن این هنرمند ایجاد میکند. در اجرای این قطعه یویا وندت ضمن اشاراتی زیبا و دلنشین به جملاتی خلاقه که لهجه جز مشهودی داشت در کنار حرکات نمایشی خاصی که بیانگر وجود کودکی سرحال و با نشاط در درون اوست این قطعه دشوار و زیبا را روایتی دیگرگون می کند. در قسمتی از لبه چهارپایه می افتد و در قسمتی دیگر از بینی خود برای نوازندگی استفاده می کند.
نوازندگی با نشاط یویا در کنار پایکوبی هایش که بمثابه سازی ریتمیک به گوش مخاطب می رسد تلویحا به این نکته مهم اشاره ای مستقیم دارد که گویا یویا وندت هم در همان راهی گام بر میدارد که سالها قبل " آندره ریو" نوازنده ویلن و رهبر ارکستر آغازگر این راه بود.
گویا وندت هم بخوبی متوجه این مهم شده است که بواسطه ریتم تند زندگی صنعتی در جوامع مدرن جوانان را مجال و فرصتی برای پرداختن به موسیقی کلاسیک اروپا مطابق آنچه مرسوم و معمول بوده نیست. او چاره برون رفت از این مشکل را یافته است. به اعتقاد او و سایر همفکرانش جدیت و ساختارگرایی شدید موسیقی کلاسیک باعث شده تا جوانان دنیای مدرن چندان گرایشی به ریشه های سنتی موسیقی خود نداشته باشند.
به همین واسطه است که در زمان اجرای قطعات به شدت خشک و دشوار همواره رگه هایی از شوخ طبعی و حرکاتی که بیشتر به آکروبات شباهت دارد از فضای خشک و رسمی این اثار می کاهد. علاقمندان به موسیقی اندره ریو هم عینا چنین گرایش ها و ایده هایی را در اجراهای اندره ریو دیده اند. یویا وندت از مردم می خواهد تا با صدای بشکن انگشتانشان صدای باران را بسازند و ریتم حاصل را بستری برای ورود پیانو قرار می دهد.
سالها قبل هم آندره ریو در کنسرت "flying dutchman" خود از مردم می خواهد تا با قرقره کردن آب اجرای کرال قطعات را بر عهده بگیرند و با با ارکستر همراه شده تا اندره ریو موفق شودگام مهمی در به حداقل رساندن فاصله مخاطب تا صحنه بردارد. و یا شاید این دو را یکی کند.
در قسمت دیگر برنامه یویا وندت با کمک سرعت تحسین برانگیز دستانش بر روی کلیدهای پیانو و حذف "bass line" ها خطوط ریتمیک تداعی کننده اجرای ملودی هایی میشود که در حالت معمول توسط چهار دست روی پیانو ممکن است. که اجرای "lestate presto" از چهارفصل ویوالدی در کنسرت تالار وحدت این پیانیست المانی بهانه ای بود برای به نمایش گذاشتن این توانمندی.
گویا جمعه و اجرای وندت در ایران با تولد مدیر برنامه های این هنرمند " اشتفان" هم زمان بود. او ضمن معرفی مدیر برنامه هایش و تبریک تولد به دوستش از مردم میخواهد تا ملودی تولدت مبارک را با زبان فارسی برای اشتفان زمزمه کنند.
هر چند ایده کارهای خلاقه یویا وندت با وجود همه شیرینی و زیباییشان متعلق به خود او نیست اما بواسطه قریحه و ذوق ذاتی می داند که در کجا، چکار باید کرد.
او تم اصلی سونات مهتاب بتهوون را دستمایه قرار می دهد تا برسم تبریک تولد دوستش روی صحنه همان کاری را بکند که چند سال قبل " nicole pesce" در 24 ژوئن 2011 در " Tempe Center for the Arts" آنرا بریا اولین بار اجرا کرد.
تم اصلی سونات مهتاب بتهوون، در کنار تم های اصلی شاهکارهای دیگر موسیقی کلاسیک بستری را فراهم می کند تا نوازنده با بسط و گسترش آن مجالی برای اجرای ملودی "happy birtday" بیابد.
در قسمت دیگر برنامه، یویا وندت با دستمایه قرار دادن موسیقی "جز - کلاسیک" و اشاراتی به ملودی ای ایران ای مرز پرگهر روایتگر علاقه قلبی خود به مردم ایران میشود تا انجا که رو در روی مخاطب از میل شدیدش به سفر به بواسطه دوستیهایش با ایرانیان مقیم آلمان سخن میگوید.
اما درخشان ترین قسمت اجرای یویا وندت در تالار وحدت مربوط به اجرای قطعه استوریاس اثر ایساک البینز بود. او استوریاس محبوب تمام گیتاریست های جهان را بصورتی اجرا کرد که در وهله اول هر شنوده ای گمان میکرد که شاهد اجرای نوازنده ای است در سبک هوی متال.
او برای القای احساس جاری در موسیقی هوی متال و جبران فاصله فاحش احساسی و بیانی بین استوریاس و موسیقی متال از خلاقیت و ذهن ایده پرداز خود بهره گرفت.
این هنرمند در این اجرا از مشخصههای اصلی هویمتال یعنی ۱- بهرهگیری از ریتم و ریفهای سنگین و خشن ۲- بهکارگیری ملودی و تکنوازیها با زمانی طولانی، ۳- استفاده از درونمایههای هارمونی سبکهای کلاسیک و بلوز ۴- ریتمهای سنگینتر و قویتر با صدای کوبندهتر استفاده کرد.
آنچه دست چپ او می نواخت ماهیتا بسیار شبیه به پاورکوردها و ریتم های گیتار الکتریک بود و دست راست او روایتگر ملودی های البینز و سازنده فضاهای هارمونیک مناسب بود. در نهایت آنچه شاهد بودیم جدا از اجرای یک نوازنده به شدت توانمند و خلاق گویای واقعیتی غیر قابل انکار بود.
یویا وندت به شدت تحت تاثیر کاراکتر (Danny Boodman T.D. Lemon 1900) در فیلم legend of 1900 ساخته جوزپه تورناتوره است. تیم راث بازیگر نقش دنی بودمن تی دی لمون 1900 دقیقا ایفاگر و افریننده کاراکتری است که بسیار به یویا وندت خودمان شبیه است. و صد البته با توجه به اینکه تورناتوره این فیلم را در سال 1998 ساخته نمیتوان تصور کرد که تورناتوره شخصیت دنی بودمن را از روی شخصیت یویا وندت ساخته باشد . همانگونه که نمی توان پذیرفت اندره ریو و نیکول پشه هم دنبال روی یویا وندت باشند.
شاید بهتر می بود یویا وندت بواسطه دوستان ایرانی خود در المان متوجه می شد که تصور اینکه آندره ریو و تورناتوره و .... برای مردم ایران کاملا ناشناس و دور از دسترس باشند تصور باطلی است.
یویا وندت بار دیگر به یادمان آورد که موسیقی نیاز پایه ای و اصلی هر انسانی است. که جای بسی تشکر و قدردانی دارد.