به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تاریخ ایرانی؛ بنا بر یک گزارش فوق سری وزارت خارجه آمریکا که اخیرا از حالت طبقهبندی خارج شده و محتوایش برای اولین بار در بیبیسی فارسی منتشر شده، در اواخر دی ۱۳۵۸ (ژانویه ۱۹۸۰)، زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا، از دولت الجزایر میخواهد که به عنوان رابط برای تماس با آیتالله بهشتی به واشنگتن کمک کند.
حدود دو ماه از اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» میگذشت و کارتر سخت در تلاش بود که برای خروج از بحران و آزادی گروگانها راهی پیدا کند. حالا معلوم شده یکی از راههایی که به ذهن مشاور امنیت ملی او خطور کرده، مذاکره مستقیم با شاگرد پرنفوذ آیتالله خمینی، محمد بهشتی بوده است.
آمریکا برای نزدیک شدن به آقای بهشتی - که برخلاف روحانیان دیگر سابقه زندگی در آلمان را داشت و زبان انگلیسی را هم دست و پا شکسته صحبت میکرد - دلایل خودش را داشت. یک روز بعد از گروگانگیری، سیا در گزارش خود به کاخ سفید درباره بهشتی نوشته بود: «مقامات آمریکایی که او را از نزدیک دیدهاند میگویند از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است. او (بهشتی) در برابر گروههای سیاسی مذاکرهکننده سرسختی بوده ولی در مقایسه با خمینی بیشتر حاضر به مصالحه است.» چنین ارزیابیهایی بود که باعث شد شخصی مانند برژینسکی - که در ایران به خصومت شدید با انقلاب شهرت یافته بود - از دولت الجزایر برای ایجاد کانالی محرمانه به محمد بهشتی کمک بخواهد.
درخواست برژینسکی را الریک هاینس، سفیر وقت آمریکا در الجزایر روز ۲۳ دی ۱۳۵۸ (۱۳ ژانویه ۱۹۸۰) با محمد صدیق بن یحیی، وزیر خارجه الجزایر مطرح کرد ولی از وی جواب رد گرفت. هاینس سالهاست که بازنشسته شده است و در ایالت فلوریدا زندگی میکند. او میگوید مقامات الجزایری «ابدا نمیخواستند دست به اقدامی بزنند که اعتبارشان نزد رژیم خمینی خدشهدار شود.»
بنا بر سند منتشر شده، وزیر خارجه الجزایر به سفیر آمریکا میگوید فقط از طریق صادق قطبزاده، وزیر خارجه «بیقدرت» ایران، به جمهوری اسلامی دسترسی دارد و به همین علت تماس مستقیم با محمد بهشتی را اقدامی مناسب و امکانپذیر نمیداند. بن یحیی همچنین به واشنگتن پیام داد حتی اگر تماس با آقای بهشتی محقق شود، خطر برملا شدنش زیاد است و میتواند نفوذ و اعتبار الجزایر را در ایران از بین ببرد.
دو ماه قبل از آن، بازرگان، یزدی (وزیر خارجه) و چمران (وزیر دفاع)، در الجزایر با هیات آمریکایی به سرپرستی برژینسکی دیدار و گفتوگو کرده بودند. درز خبر «دیدار مخفیانه لیبرالها» با برژینسکی در حالی که آمریکا تازه به شاه برای درمان سرطان اجازه ورود داده بود، با واکنش تندروها مواجه شد؛ سه روز بعد «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» ابتکار عمل را در دست گرفتند و با «اشغال انقلابی جاسوسخانه آمریکا»، فصل تازهای در تاریخ روابط پر فراز و نشیب ایران و ایالات متحده رقم زدند.
بنا بر اسناد تازه منتشر شده وزارت خارجه آمریکا، حدود یک هفته قبل از آنکه برژینسکی برای تماس با بهشتی به الجزایر متوسل شود، والتر ماندیل، معاون رئیسجمهوری آمریکا نیز از وزارت خارجه خواسته بود خلاصهای از شرح حال و سوابق آقای بهشتی را برای او آماده کند.
گزارش شرح حال بهشتی در روز ۱۵ دی ماه ۱۳۵۸ (پنجم ژانویه ۱۹۸۰) توسط بازوی اطلاعاتی وزارت خارجه آمریکا (اداره اطلاعات و تحقیقات) برای ارائه به معاون رئیسجمهوری آماده شده بود. این گزارش یک صفحهای حاوی خلاصهای از مراودات پیشین آقای بهشتی با مقامات آمریکایی است و دیدگاه آنان نسبت به وی را روشن میکند: «بهشتی تقریبا ۵۰ ساله به نظر میرسد. او به شیخ بزرگ یک خاندان شباهت دارد یا آنطور که سفیر کانادا توصیفش میکند شبیه آنتونی کوئینی است که ۱۵ سال جوانتر باشد. حالت باوقار و باابهتی دارد ولی به راحتی لبخند میزند و برخورد دوستانهای از خودش نشان میدهد.»
«بهشتی به زبان آلمانی مسلط است اما انگلیسی را آهسته، مبهم و با احتیاط صحبت میکند. او فرد اندیشمندی است و کسانی که با او در تماس بودهاند را تحت تاثیر قرار داده. یکی از معدود رهبران مذهبی است که جهان مدرن را به وضوح درک میکند.»
«به نظر ما، بهشتی مطلوبترین مقام ایرانی برای مذاکره است. اندیشههایش واضح، جدی و منسجم است. او بیش از آنچه میتواند انجام بدهد تعهدی نخواهد پذیرفت؛ نقطه نظرات دیگران را درک میکند حتی اگر آن را قبول نداشته باشد. او حرفهای تبلیغاتی بیاساس یا دروغهایی که عملکرد (صادق) قطبزاده را مخدوش کرده نمیزند.»
بنا بر سند شرح حال محمد بهشتی و اظهارات مقامات آمریکایی، معرف اصلی محمد بهشتی به سفارت ایالات متحده در تهران، یکی از دوستان آمریکایی نهضت آزادی به نام ریچارد کاتم بوده است. آقای کاتم بین سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۸ میلادی مامور مخفی سیا بود ولی کودتای ۲۸ مرداد علیه محمد مصدق را اشتباه میدانست و در بین مخالفان ملی- مذهبی شاه با چهرههایی نظیر مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی و صادق قطبزاده به خوبی آشنا بود.
بنا بر اسنادی که در اواخر نوامبر سال ۲۰۱۳ میلادی در آمریکا از حالت طبقهبندی خارج شده، محمد بهشتی حداقل تا چهار روز بعد از اشغال سفارت به طور مستقیم با واشنگتن در تماس بوده است. او در مکالمه اول با هنری پرکت، رئیس بخش ایران وزارت خارجه، از ورود شاه به آمریکا که بهانه رادیکالها برای حمله به سفارت شد، گلایه میکند. از قول بهشتی در سند مذکور آمده: «دولت آمریکا باید به مردم ایران در مورد حضور شاه در ایالات متحده جواب قانعکنندهای بدهد. بیانیههای (آمریکا) در مورد روابط بهتر میتواند به بهبود اوضاع کمک کند و مقامات ایرانی انتظار چنین بیانیهای را خواهند داشت.» بهشتی در عین حال موافقت کرد که با اعضای شورای انقلاب و مقامات دیگر صحبت کند تا ببیند برای پایان بحران چکار میشود کرد.
دو روز بعد از گروگانگیری، پرکت دوباره به بهشتی زنگ میزند و به او اطلاع میدهد که کارتر در نظر دارد نمایندگان ویژه خود را به همراه نامهای خطاب به آیتالله خمینی و برای دیدار با رهبر انقلاب به قم بفرستد. بهشتی در جواب میگوید که این درخواست را به شورای انقلاب که قرار است تا نیم ساعت دیگر و احتمالا فردا هم تشکیل جلسه بدهد، منتقل خواهد کرد.
بهشتی همچنین سؤال میکند که آیا امکان آن وجود دارد که قبل از آغاز بحث درباره اختلافات آمریکا و ایران، شاه خاک ایالات متحده را ترک کند یا نه. هنری پرکت پاسخ میدهد: «حال شاه وخیم است و حداقل به یک عمل جراحی فوری دیگر نیاز دارد. مردم آمریکا خروج اجباری او در این شرایط را درک نخواهند کرد.»
بهشتی سپس موافقت کرد که پرکت حدود ظهر به وقت واشنگتن به وی زنگ بزند. پرکت به بیبیسی فارسی میگوید وقتی که دوباره زنگ زد، بهشتی گفت که فرصت صحبت ندارد و بعد از جلسه شورای انقلاب با وی تماس خواهد گرفت ولی هیچگاه به وعدهاش عمل نکرد و تماس آنها قطع شد.
اما بنا بر اسناد موجود، محمد بهشتی چهار روز بعد از گروگانگیری یعنی تا روز ۱۷ آبان هم با وزارت خارجه آمریکا تماس داشت و به آنان اطلاع داده بود که قرار است وزیر خارجه جدیدی منصوب شود که از این پس مسوول تماسهای آتی خواهد بود. به نظر میرسد که از این مقطع به بعد محمد بهشتی دیگر تماس مستقیم با آمریکا را صلاح نمیدانسته، با این حال، به تبادل نظر غیرمستقیم با واشنگتن ادامه داده است.
به طور نمونه، وزارت خارجه آمریکا روز هشت شهریور ۱۳۵۹ (۳۰ اوت ۱۹۸۰) به گوران باندی، سفیر وقت سوئد در ایران، پیام میدهد سندی که آقای بهشتی برای مشخص شدن موضع آمریکا در قبال مسایل مربوط به بحران گروگانگیری در خواست کرده بود را برای شخص سفیر میفرستد تا به وی برساند. در این تلگرام نوشته شده: «ما معتقدیم که به خاطر نفوذ بهشتی در حزب جمهوری اسلامی گفتوگو با او برای ما مطلوب است…به وی یادآور شوید اگر در موقعیتی قرار دارد که میتواند برای پایان دادن به بحران گفتوگو را شروع کند، کانالهای متعددی برای ارتباطات محرمانه وجود دارد.»
در آن دوران محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور شده بود و متحدانش در حزب جمهوری اسلامی کنترل مجلس را نیز در دست گرفته و برای در دست گرفتن پست ریاست جمهوری با ابوالحسن بنیصدر و سازمان مجاهدین خلق نیز درگیر جنگ قدرت شدیدی بودند. اسناد جدید دیگر نیز حاکیست که آمریکا از دولتهای بریتانیا و آلمان غربی نیز خواسته بود که در ابتکارات دیپلماتیک برای حل بحران به خصوص بر «بهشتی و روحانیون» تمرکز کنند.