هدایتالله بهبودی: صاحبمنصبانی که در گفتار خویش از این روش بهره میبرند بر چه بنیانی از حکومتداری تکیه زدهاند؟ پیشینه این گونه خطبهخوانی و روزنامهنگاری و موضعگیری کجاست؟ تا چه اندازه ریشه در اصول فکری و تا چه حد ریشه در پیشینه سیاسی مملکت دارد؟ آیا در گفتار و کردار بزرگان دین، پیامبر اکرم و امامان معصوم، به کار برد این نوع گفتهها و نوشتهها تأکید شده است؟
چرا ادبیات سیاسی خطیبان، صاحبان برخی رسانهها، دارندگان بلندگو و نیز برخی صاحبمنصبان سیاسی نازل، پیش پا افتاده و گاه بی ادبانه است؟ ریشه این گونه سخن گفتن و نوشتن از کجا ناشی میشود؟ تا چه میزان این بی ادبی مربوط به آن شخص و جریده، و چه حد مربوط به اجتماعی است که او در آن بسر میبرد؟ چه فوایدی برای این شیوه بیان و نگارش مترتب است؟ چه مزایایی در پی دارد؟ یا نه، چه مضراتی از آن نصیب او، ما و شما میشود؟ این شیوه چه زیانی برای ترسیم شخصیت حکمرانی در جمهوری اسلامی دارد؟ اندوخته فرهنگی کشور از این گفتهها و نوشتهها چیست؟ آیا ادامه به کارگیری این ادبیات موجب افزایش پرهیزکاری اجتماعی است؟ یا نه، باعث افت تقوای عمومی است؟ آیا بنیاد مخالفت و رویارویی، نه در میان عامه، بلکه در بین صاحبمنصبان، استفاده از واژگان نامناسب و گاه دور از مبادی آداب است؟
آیا در جهان سیاست برای معرفی یا سخن گفتن از جبهه مقابل، باید از کلمهها و ترکیبهای زشت بهره گرفت؟ آیا به کارگیری این الفاظ نشان توانمندی و قدرت است؟ یا نه، حاکی از عصبیت و بی مراقبتی آن گوینده و نگارنده است؟ مبانی چنین روشی نزد آن دسته از خطیبانی که مدعی تطبیق رفتار و گفتار خود با شریعت هستند، کجاست؟ مبانی چنین منشی پیش آن گروه از روزنامهنگارانی که مدعی کار حرفهای هستند کجاست؟ صاحبمنصبانی که در گفتار خویش از این روش بهره میبرند بر چه بنیانی از حکومتداری تکیه زدهاند؟ پیشینه این گونه خطبهخوانی و روزنامهنگاری و موضعگیری کجاست؟ تا چه اندازه ریشه در اصول فکری و تا چه حد ریشه در پیشینه سیاسی مملکت دارد؟ آیا در گفتار و کردار بزرگان دین، پیامبر اکرم و امامان معصوم، به کار برد این نوع گفتهها و نوشتهها تأکید شده است؟ آموزههای کتاب جاوید اسلام،
قرآن، مؤید این موضوع است؟ یا آن را رد میکند؟ یا نه، در قبال آن سکوت کرده است؟ آیا الگویی برای بدگوییها و بدزبانیهای جاری در نهجالفصاحه، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه وجود دارد؟ این نوع ادبیات تا چه حد به ادبیات سیاسی اوایل دهه بیست شباهت دارد؟ چه افراد و گروههایی این گونه سخن میراندند و این گونه مینوشتند؟ منافع و مضرات این شیوه گفتاری و نوشتاری به کجا میریزد؟ به کارنامه سیاسی فرهنگی گوینده و نگارنده؟ یا به شناسنامه سیاسی فرهنگی کشور؟ یا هر دو؟ جای منطق که از علوم اولیه در اندیشهورزی، سخنوری و نویسندگی است در کجای موضوع یاد شده است؟ جای اخلاق که زینت آفرینش آدمی است چه نسب و سببی با شیوه یاد شده دارد؟ آیا میتوان دست آوردهای مثبت و منفی ادبیات سیاسی مبتنی بر بدگویی و بدزبانی را تعیین کرد و روی دو کفه ترازو گذاشت؟ وزن کدام سنگینتر است؟
آیا طرح این سؤالات سیاسی است؟ آیا پرسشگر وابسته به سلیقه سیاسی خاصی است؟ این سؤالات تضعیف کننده است یا تقویت کننده؟ آیا پاسخی برای این پرسشها وجود دارد؟ مطالب اثباتی مشابه این جملات استفهامی که پیش از این در قالب کتابها و مقالات طرح شده بودند، تأثیری به دنبال داشتهاند؟ آیا امکان دارد با یک بررسی جامعه شناختانه از رواج ادبیات سیاسی نازل، پیش پا افتاده و گاه بیادبانه نتیجهای به دست داد؟ این نتیجه چه منجر به ادامه شیوه فعلی یا ترک آن و به کارگیری روشهای دیگر گردد میتواند به صاحبمنصبان سیاسی کمک کند؟ آیا اگر نتیجه این بررسی روش فعلی را مردود بداند گویندگان، جراید و بلندگوداران حاضر به تمکین و اتخاذ شیوهای نو خواهند بود؟ اگر بررسی یادشده موافق به کارگیری ادبیات سیاسی فعلی باشد، میتوانیم به خود افتخار کنیم؟ اگر نه، چه احساسی به ما دست خواهد داد؟
آیا میتوان به این گونه پرسشها ادامه داد؟ خسته کننده نیست؟