به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مرتضی فتحی در یادداشتی نوشت: داستانها و فیلمهای زیادی را میتوان سراغ گرفت که با «سفر» آغاز و پایان مییابند. قصههای فراوانی هستند که در «سفر» شکل میگیرند. تنوع و تعدد تولید چنین فیلمهایی باعث شده تا از سالها قبل در سینما گونهای از فیلم با عنوان «فیلمهای خیابانی» و «فیلمهای جادهای» شکل بگیرد. پیوند ناگسستنی درام با جاده و سفر و خیابان، موضوعی است که از نگاه تیزبین هیچ فیلمسازی پنهان نمانده و هنرمندان مختلفی همواره از آن برای خلق آثار هنری بهره گرفتهاند. فیلم «جامهدران» نیز با یک سفر آغاز میشود. زنی میانسال به نام شیرین ـ با بازی مهتاب کرامتی ـ پس از سالها زندگی در خارج از کشور به ایران بازمیگردد. بهانه این بازگشت حضور در مراسم ترحیم پدرش است و دیدن فردی که شباهت فراوانی به پدرش دارد، باعث میشود تا به جستوجو درگذشته خود و خانوادهاش بپردازد و رازی از سالهای دور را کشف کند. با جستوجوهای شیرین است که داستان به گذشته میرود و هر بار تکههایی از یک واقعه رخداده شده را به تصویر میکشد تا در نمایی پایانی، هم تصویری از یک داستان کامل میشود و هم شخصیت محوری داستان ـ شیرین ـ به آنچه دنبالش بوده دست مییابد.
«جامهدران» از حیث روایی فیلم اپیزودیک است که هرکدام از سه اپیزود آن در فضایی متفاوت روایتشده است. فضای اول «جامعهای شهری در زمان حال» است. در فضای دوم زمان ماجراها مربوط به گذشته است و لوکیشن بین شهر و روستا در نوسان است و در اپیزود سوم «گذشته وزندگی روستایی» غلبه دارد. راوی هر سه داستان زن است و لحن رمانتیک و احساسی فیلم و نیز حضور پررنگ این شخصیتها در داستان، ردپاهایی کاملاً پررنگ از نویسنده زن فیلمنامه را نمایش میدهد.
در فیلم جامهدران، برخلاف اغلب فیلمهای حاضر در جشنواره امسال که داستان تابع نوعی رئالیسم محض از جامعه معاصر بود، شاهد نوعی تخیل و رنگآمیزی داستانی هستیم. این مساله حتی درصحنه آرایی فیلم نیز تأثیر گذاشته و در هر اپیزود شاهد غلبه شکل خاصی از طراحی هستیم. طراحی اپیزود اول کاملاً اشرافی و مربوط به خانوادهای ثروتمند است. در اپیزود دوم، زندگی طبقه متوسط غلبه دارد و در بخش سوم، طراحی ساده و روستایی.
قصه معروف هاچ زنبورعسل
فیلم از چندین ایده خوب و جذاب بهره گرفته که تأثیر فراوانی بر باور کردن تواناییهای داستانی اثر داشته است. شروع فیلم بر روی نمایی هوایی از فرودگاه امام خمینی (ره) است که طی آن دوربین با حرکت از باند فرودگاه به سمت مقابل و محل استقرار تاکسیها و سپس حضور بر روی شهر و خیابان، همه آنچه ممکن بود دقایق اولیه فیلم را به خود اختصاص دهد را درنهایت ایجاز بیان میکند. «تم جستوجو» از همان آغاز و در مراسم ختم شکل میگیرد و دوربین با نوع قاببندیهای خود، تصویری برجسته از شیرین ارائه میدهد.
ویژگی دیگر فیلم «حال و هوای عاشقانه» آن است که ضمن روایت زندگی سه زن، عشق و علاقه هر سه آنها به شخصیت محوری مرد داستان ـ حسین سرمدی ـ را برملا میکند. فیلم در حوزه مضمون بهواسطه پرداختن به مسائلی همچون: ازدواج فرزند خان با دختر روستا، نازا بودن یک زن، علاقه کلفت به پسر خان و... میتواند اثری کممایه و عامیانه محسوب شود اما با تنوع تصویری و نیز بهکارگیری بازیگرانی که لازم نیست برای باورپذیر کردن نقش تلاش چندانی کنند، مخاطب با اثر درگیر میشود و درنهایت نیز تصویری مثبت از شخصیت «آقای سرمدی» در ذهن او شکل میگیرد.
از حیث مضمون فیلم را میتوان تکرار دستمایه معروف «هاچ زنبورعسل» نیز دانست که در ادبیات داستانی و نمایشی بارها و بارها تکرار شده است. در آثار نمایشی سالهاست که شخصیتهایی به دنبال هویت و گذشته خود میروند و مادر، برادر و پدر خود را پیدا میکنند. مخاطب ایرانی هم نشان داده که همواره به چنین موضوعهایی علاقهمند است و کافی است الفبای داستانی با این مضمون خوب چیده شود تا تماشاگر آن اثر را دنبال کند!
تقابل میان فقیر و غنی
مهلقا «با بازی افسر اسدی و پگاه آهنگرانی» و گوهر «با بازی باران کوثری» دو شخصیت دیگر داستان هستند که روایتهایشان پازلهای بعدی را تکمیل میکند. فیلم هرچند در این دو قسمت مقطع زمانی سالهای پیش از انقلاب را بهعنوان بستر روایی خود برگزیده اما در ارائه تصویری باورپذیر از این فضا کم نمیگذارد. مثلا هنگام ورود مهلقا و همسرش به تهران، با نمایش «اتوبوس ایرانپیما» و «فردی که پشت چراغقرمز شیشه اتومبیلها را پاک میکند»، کُدهایی به تماشاگر داده میشود که این مقطع زمانی را بهعنوان سالهای پیش از انقلاب میپذیرد. به همین واسطه است که در ادامه حضور داستان در داخل فضایی بسته آزاردهنده نیست و مخاطب به دنبال مچگیری از داستان نمیرود چون باهمان دو کُد پذیرفته که داستان در این مقطع روایت میشود.
تقابل میان زنی فقیر و غنی نیز از دیگر تمهای مورداستفاده داستان است. «پگاه آهنگرانی» و «باران کوثری» در این فیلم بیآنکه در سکانسی باهم مواجه شوند، نقش مقابل یکدیگر را ایفاء میکنند و بر سر به دست آوردن یک مرد، باهم به رقابت برمیخیزند.
«جامهدران» ساخته اول سازندهاش است اما در مرتبه و رتبهای بالاتر از یک فیلم عادی و معمولی قرار میگیرد. اینکه کارگردانی در همان ساخته اول بتواند زبان ارتباط با مخاطب را بیاموزد، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد و قطعاً یکی از مهمترین آنها بهرهگیری از متنی است که بهاندازه کافی و سر فرصت برای خلق آن در قالب داستان وقت گذاشتهشده است.