به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز؛ بسیاری از کسانی که آشنایی دوری با آیین مسیحیت دارند، می پندارند که این دین یک دین بدون شریعت است و پیروان آن نباید به آداب و حدود خاصی مقید باشند. آیا این اندیشه صحیح است؟ از طرف دیگرکلیسا در جامعه مسیحیت جایگاه خاص و ویژه ای دارد. اما این نهاد دینی در تاریخ مسیحیت چگونه شکل گرفت و چه شد که به جایگاه و شکل کنونی خود رسید؟ دکتر محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه و ادیان، در گفتگو با سرویس دین و اندیشه ایسکانیوز به این سوالات پاسخ می دهد. پیش از این، بخش اول و دوم این گفتگو که به جایگاه کتب مقدس و بستر تاریخی - اجتماعی شکل گیری آیین مسیحیت می پرداخت، در این صفحه منتشر شده بود. قسمت سوم این گفتگو را در ادامه می خوانید:
یکی از نهادهای بسیار مهمی که نمی توان در آیین مسیحیت از آن چشم پوشید، کلیسا است. این نهاد در تاریخ مسیحیت چگونه ایجاد شد و شکل گرفت؟
کلیسا، همان اکسزیای یونان است. کلیسا در تلقی مسیحیان در درجه اول جامعه مومنان است، نه یک نهاد متولی امور دینی. این جامعه مومنان با پیوندی که در مسیح حاصل می شود، به عنوان مرجعی در میان مسیحیان شناخته می شود. اینکه عیسی در عهد جدید، پتروس را خطاب قرار می دهد و می گوید من اکزسیاسی خود را بر سنگ تو بنا خواهم کرد از اینجا ناشی می شود. می دانید که پتروس به معنای سنگ است. پس پتروس محور این جامعه ی دینی خواهد شد. در نتیجه کلیسا را نباید در درجه اول یک نهاد فهمید؛ بلکه باید به عنوان بروز عیسی در میان انسان هایی دید که دین دارند و پیوند بین خود و عیسی برقرار کرده اند.
در اینجا ما با مفهوم جمع مومنان روبرو هستیم که برای ما یادآور مفهوم امت در اسلام و رابطه مومنان با پیامبر اکرم است. اما نسبت مومنان با مسیح ا ز منظر مسحیت چیست؟ چه تفاوتی میان این رابطه با آنچه ما در مسلمانان میشناسیم وجود دارد؟
مومنان در مسیح زندگی میکنند و در مسیح حرکت میکنند. ممکن است ما به خاطر فاصله ای که داریم این نگاه را درست متوجه نشویم. رابطه ما با رسول و خداوند در اسلام، بسیار متفاوت است. در مسیحیت، مومنان در اتحاد با مسیح اند. در اینجا آموزه ی دیگری از مسیحیت نقش بازی می کند و آن آموزه ی عشای ربانی است. میدانید که کلمه کامونیسازیون یک کلمه دینی است؛ یعنی با هم متعهد و واحد شدن. در عشای ربانی، تمام مومنان با هم در مسیح متحد می شوند. وقتی نان و شراب را مسیح تقسیم می کند، می گوید بخورید این تن من است و بیاشامید این خون من است. در اینجا پیوندی فراتر از رابطه مرید و مرادی و استاد و شاگردی و پیغام رسانی و پیغام گیری و امثال اینها وجود دارد. نوعی متحد شدن است.
اگر موافق باشید به عنوان پرسش آخر، به شریعت در دین مسیحیت بپردازیم. بسیاری بر این باورند که مسحیت برخلاف دو آیین ابراهیمی دیگر، بر شریعت متکی نیست. نگرش به احکام یهود در میان مسحیت اولیه چگونه بود؟
مسیحیت ابتدا پیروانش را داخل در جامعه یهود یافت. در آن زمان، تلقی رایج بر این بود که غیر از مواردی که مسیح حکمی را ملغی کرده باشد، مسیحیان پیرو شریعت و آیین موسی بودند. اما بعد کسانی مسیحی شدند که یهودی نبودند. این یکی از چالش های مسیحیت اولیه بود. پاولوس معتقد بود که این افراد مشمول احکام آیین موسی نمی شوند زیرا آیین موسی به صراحت فقط برای بنی اسرائیل بود و بنی اسرائیل یک نژاد و نسل است. شما نمی توانید یهودی شوید، بلکه باید از جانب مادر یهودی باشید. پس عهد فقط با بنی اسرائیل بود و با غیر بنی اسرائیل نبود و یهودیت، نجات و عهد اصلا شامل غیر بنی اسرائیل نمی شد.
اما تدریجا کسانی به مسیحیت پیوستند که دیگر یهودی زاده نبودند. از این طریق، در همان حلقه ی اول مسیحیت اختلاف افتاد. برای مثال، ختنه در آیین یهود علامت ورود دین بود. آیا این افراد مشمول ختنه می شدند؟ در اینجا مسیحیت در برابر یک تصمیم مهم قرار گرفته بود. پس از اختلاف و بحث، نهایتا پاولوس توانست افراد را متقاعد کند که افراد غیر بنی اسرائیل، دیگر شامل آیین یهود نمیشوند زیرا خداوند این را به صراحت اعلام کرده است. به همین دلیل، مسیحیت متحول می شود. اما چنین نیست که افراد مسیحی شده به طور کلی احکام نداشته باشند. مسیحیان نیز احکامی دارند که اتفاقا در آیین کاتولیک بسیار بیشتر است. در دین کاتولیک هر سال کتابی به وجود می آید که علاوه بر توضیح اصول عقاید، توضیح المسائل نیز هست.