به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ بريل بينبريج (۱۹۳۲-۲۰۱۰) نويسنده بزرگ بریتانیایی که از او با عنوان «جواهر ملت انگلیس» یاد میشود و بيشتر او را به خاطر داستانهاي روانشناسانهاش ميشناسند، بیشترین نامزدی جايزهی بوكر را در کارنامهی خود دارد. بینبریج سال ۲۰۱۰ به پاس همین حضور پیوسته در نامزدی نهایی جایزهی بوکر از سوی آکادامی بوکر از وی تقدیر شد و جایزهای ویژه به وی تعلق گرفت. همچنین بينبريج دو بار جايزه ويتبرد (جایزهای که در سالهای ۱۹۷۱ تا ۲۰۰۵ به آثاری که هم از حیث ارزش ادبی برتر بودند و هم لذتبخش و خوشخوان به حساب میآمدند در انگلستان به نویسندگان اعطا شده است) را در سالهاي ١٩٧٧ و ١٩٩٦ براي نوشتن بهترين رمان كسب كرد. رمان «کارخانه رو به تعطیلی است» نیز علاوه بر نامزدی بوکر، برنده جایزه داستاننویسی گاردین شد و در روزنامه انگلیسی مشهور آبزِروِر در فهرست صد رمان برتر دنیا جای گرفت. سال ٢٠٠٨ روزنامهی تايمز، بریل بينبريج را در فهرست خود به عنوان ٥٠ نويسندهی بزرگ بريتانيايي از سال ١٩٤٥ تا ۲۰۰۸ قرار داد.
آثاری که از بریل بینبریج در دست انتشار و ترجمه است عبارتاند از: وقتِ هرز، کارخانه رو به تعطیلی است، استاد جورجی، هر کس برای خودش، خیاط زنانه، یک اتفاق بسیار بسیار بزرگ، پسران روز تولد، بنا به گفته کویینی و دختری با پیرهنِ گُلدار.
بریل بِینبریج در ۱۹۳۲ زاده شد و در سال ۲۰۱۰ درگذشت. نویسندهی انگلیسی اهل لیورپول که پیش از هرچیز به دلیل نوشتن رمانهای روانشناسانهاش شهرت دارد و در میان طبقهی کارگر انگلیسی جای میگیرد.
«خیاط زنانه» عنوان داستانی وهمآور و روانشناسانه از بینبریج است که در ۱۹۷۳ به فهرست نهایی کتابهای جایزهی ادبی بوکر راه یافت. داستانش به زمان جنگ دوم جهانی باز میگردد. این کتاب تقریبا به طور یکپارچه از سوی ناقدان تحسین و در بررسی کتاب نیویورک و تایمز، اعجابانگیز و چشمگیر و در جزییات رعبانگیز خوانده شد.
«کارخانه رو به تعطیلی است» (که عنوان اصلی آن کارخانهی شرابسازی رو به تعطیلی است)، کمدی سیاهی است که در ۱۹۷۴ بار دیگر به فهرست نهایی جایزهی بوکر پیوست. این کتاب علاوه بر نامزدی بوکر، برندهی جایزهی داستاننویسی گاردین شد و در روزنامهی انگلیسی مشهور آبزرور observer در فهرست صد رمان برتر دنیا جای گرفت. داستان کتاب ملهم از تجربیات شخصی نویسنده هنگام کار در کارخانه شرابسازی به سال ۱۹۵۹ و پس از جدایی او از همسرش است. داستان در تایمز اینگونه تحسین شده: «رمانی تراز اول با ساخناری قوی و شخصیتپردازی بیپروا است و حال وهوایی پرشور و هیجان دارد که خنده آور است.»
داستان «یک اتفاق بسیار بسیار بزرگ» در ۱۹۹۰ نامزد جایزه بوکر و در ۱۹۹۵ براساس آن فیلمی با بازی هیو گرانت و آلن ریکمن ساخته شد. عنوان کتاب ارجاع طنزآمیزی دارد به داستان پیتر پَن (شخصیت معروف کارتونی) آنجا که میگوید: «مردن اتفاق بسیار بسیار بزرگی باید باشد.» داستان این کتاب هم از تجربیات بینبریج جوان هنگام کار در تماشاخانهی لیورپول مایه گرفته است.
«استاد جرجی» رمانی تاریخی است که نام بینبریج را برای پنجمین بار در فهرست جایزۀ بوکر ۱۹۹۸ جای داد. داستان به زمان جنگ کریمه [جنگ میان امپراتوری روسیه با فرانسه و انگلیس و عثمانی] بازمیگردد. داستان جورج هاردی، جراح سرشناس و عکاس تازهکاری است که سرزمین و شهرتش را رها میکند و داوطلبانه به سوی مناطق جنگی رهسپار میشود.
بینبریج تا زمان مرگ روی آخرین رمانش با عنوان دختری با پیرهن گلدار کار کرد. این رمان که بر مبنای داستان سفر واقعی بینبریج به دور آمریکا در ۱۹۶۸ نوشته شد و دربارهی دختری مرموز است که به دست داشتن در ماجرای ترور رابرت کندی شناخته میشود. این داستان قرار بود در ۱۸۵ صفحه نوشته شود که بینبریج پیش از مرگ ۱۵۰ صفحه آن را به اضافهی ده صفحهی پایانی کامل کرده بود. در آخرین روزهای زندگیاش دخترانش در بستر مرگ بیستوپنج صفحه باقیمانده را بر اساس گفتههای وی یادداشتبرداری کردند، کتاب سرانجام ویرایش و در ۲۰۱۱ منتشر شد.
مجموعه آثار بریل بینبریج به زودی از سوی نشر شور آفرین منتشر میشود.