به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز: انتشار دو نامه سرگشاده و رسمی شهرام شعرباف خطاب به مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد و در خواست لغو مجوزهای مربوط به گروه موسیقی اوهام به دلیل آنچه شعرباف در نامه خود آن را مشکلات بی پایه و اساس و برخوردهای سلیقه ای مجموعه تحت مدیریت دفتر موسیقی نامیده که به ورطه نابودی کشاندن زندگی و کار این هنرمند انجامیده است ، اگر هیچ نتیجه ای هم نداشته باشد باعث شد تا نام شهرام شعرباف و گروه اوهام بدون هیچ مشکلی و بی آنکه قصد برگزاری کنسرتی داشته باشند و یا آلبومی روانه بازار کرده باشد به سوژه اول رسانه ای تبدیل شود. و صد البته آمار بازدید برخی از رسانه ها هم به همین دلیل به اندازه زیادی بالا رفت.
پیشبینی می شود که این اقدام شهرام شعرباف عامل موثری باشد تا نگاه شبکه های تلویزیونی خارج از کشور که شهرام شعرباف هم از آن بعنوان رسانه های بیگانه یاد کرده برای مدتی هرچند کوتاه به این موضوع و این هنرمند معطوف شود. اما خود شهرام شعرباف مسولیت چنین رویدادی را هر چند بواسطه اقدامات او باشد از خود سلب کرده است.
خود زنی شعرباف یا حرکت تکنیکی اوهام
هر چند با این اقدام مجددا اسم اوهام و موسیقی جنجالی شهرام شعرباف در جامعه موسیقی مطرح شد، اما در کلمه به کلمه حرف های مکتوب شهرام شعرباف شاهد روحیه از دست رفته و اعتماد بنفسی به شدت تخریب شده از فردی هستیم که با توجه به منش شخصیتی و ادبیات ذاتی او این اقدام بی تردید نشان از گرفتار آمدن شعرباف در حلقه مشاوران نه چندان آگاه دارد که او را ناچار به چنین اقدام انتحاری و نسنجیده ای کرده اند. کلمه به کلمه نوشته های شهرام شعرباف او را در قامت مردی به تصویر می کشد که از روی خشم و ناچاری دست به خود زنی می زند.
پیروز ارجمند آهنگساز که چندیست سکان هدایت دفتر موسیقی وزارت ارشاد را در دست گرفته، دارای هر عیب و ایرادی در سیستم مدیریتی باشد و هر قدر هم بگوییم اوضاع دفتر موسیقی را به ورطه نابودی و نابسامانی کشانده که نکشانده ، اولین مدیری در بدنه هنری موسیقایی وزارت ارشاد است که بارها و بارها در حرف و عمل حمایت خود را از موسیقی راک اعلام کرده است. چه آن زمان که در کنسرت گروه کهت میان حاضر می شود و چه آن هنگام که در نشست خبری سی امین جشنواره موسیقی فجر علنا حرف از مجاز بودن موسیقی راک میزند.
شهرام، فرشید و فرشاد
متاسفانه شهرام شعرباف نه تحمل سکوت چند ساله فرشید اعرابی را داشت و نه صبر فرشاد رمضانی را. شهرام شعرباف بیش از چند ماه تاب نیاورد اما فرشاد رمضانی سالها صبر پیشه کرد تا کار را از مجرای قانونی خود به انجام برساند. فرشاد رمضانی هم سال هاست در صدد برگزاری کنسرت است و سالها صبر کرد تا آلبوم خود را قانونی روانه بازار کند. ای کاش سکوت سرشار از ناگفته های فرشید اعرابی هم که مدتهاست نا آگاه از دلیل ممنوع الکار بودنش مانده، در کنار صدای بلند اعتراض شهرام شعرباف به گوش مسولان می رسید. ای کاش نانوشته های امثال او هم خواندنی بود.
ما هم موافقیم که این اقدام شهرام شعرباف جریان موسیقی راک ایران را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. اما این اقدام اگر آتش هم باشد دودش به چشم موسیقی راک می رود. ای کاش شهرام شعرباف قبل از هر اقدامی نیم نگاهی هم به منش و شخصیت صبور فرشید اعرابی ها و فرشاد رمضانی ها می کرد که با وجود بلاتکلیفی چندین و چند ساله هنوز خود دار ند و صبور.
دوست ، دشمن می شود
پس از کنسرت اسفند 91 این گروه، شعرباف اعلام کرد که تهیه کننده برنامه اش کلاهبردار بوده و اکنون فراری است. اما همین کلاهبردار فراری چه به صورت مستقل و چه با همکاری با برخی از انجمن های خیریه کماکان مشغول برگزاری کنسرت های رسمی و دارای مجوز است. به گفته شعرباف، ضررهای مالی سنگینی که او از آن اجرا متحمل شد، دوری طولانی مدت گروه اوهام از اجرای زنده را به دنبال داشت. اما این دوری طولانی مدت با انتشار اولین آلبوم رسمی او ( این خرقه بینداز) به پایان رسید. نهایتا در اسفند ماه سال گذشته اولین آلبوم رسمی اوهام در ایران به نام «این خرقه بینداز» به بازار عرضه شد که تا لحظه نگارش این مطلب تعداد حدودا 5000 نسخه از این آلبوم در بازار رسمی به فروش رفته است.
خود کشی اوهام و بلاتکلیفی دوستان
مطابق آنچه در رسانه ها منتشر شده "آخرین کنسرت شهرام شعرباف و گروه اوهام هم در خرداد ۹۳روی صحنه رفت و دیگر پس از آن هیچ خبری از این گروه به گوش نرسید. این سکوت طولانی مدت به داغ شدن بازار شایعات انجامید تا یکشنبه این هفته که شعرباف یادداشتی را روی صفحه رسمی گروه اوهام منتشر کرد و اعلام کرد که به دفتر موسیقی ارشاد میرود تا وضعیت خودش که ماهها در بلاتکلیفی به سر میبرد مشخص شود". او در حالی خود را بلاتکلیف میداند که رسول ترابی تهیه کننده کنسرت سال 1393 خود را تا همین لحظه در انتظار پاسخی نگاه داشته که قرار است سرنوشت همکاری شعرباف با گروه کامنت را مشخص کند.
به گفته شهرام شعرباف، او قصد انتشار آلبوم دیجیتال و برگزاری کنسرت در تهران و شهرستانها را داشته. اما به دلیل نوع نگاه مسئولان ارشاد موفق به این امر نشده. سوال اینجاست که مگر درخواست مجوز کنسرت از وزارت ارشاد در حیطه وظایف تهیه کنندگان نیست؟
او به گفته خودش در خرداد ماه سال جاری آخرین کنسرت خود را برگزار کرده است و در حال حاضر چهار ماه است که در بلاتکلیفی مطلق بسر می برد. اکنون در روزهای آغازین اسفند ماه هستیم. یعنی 10 ماه از آخرین کنسرت شعرباف گذشته و به گفته خود این هنرمند چهار ماه است که در بلاتکلیفی به سر می برد. یعنی شهرام شعر باف دقیقا شش ماه بعد از آخرین کنسرتش درخواست برگزاری کنسرت کرده است که پاسخ به این درخواست تا کنون چهارماه به طول انجامیده است. از طرفی مطابق صحبت های آقای نوش ابادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پیروز ارجمند تصمیم وزارت ارشاد بر این بوده که با قدری سخت گیری و وسواس بیشتری درخواستهای صدور مجوز را پیگیری کنند. اپس طبق گفته این افراد و همینطور گفته های اکثر تهییه کنندگان زمان چهارماه برای بررسی با وجود کمی غیر منطقی و طولانی بودن عملا دلیل محکم و قاطعی برای رسیدن به این نتیجه که هنرمندی مورد تبعیض و ستم قرار گرفته نخواهد بود.
شهرام شعرباف در حالی درخواست لغو مجوزهای مربوط به گروه اوهام را داده که به گفته تهیه کننده کنسرت سال 1393 هنوز متعهد به برگزاری چهار سانس اجرا طبق قرارداد فی ما بین است. ( خاطر نشان می کند که تهیه کننده نخواست به مفاد دقیق و نوع قرار داد اشاره کند).
به گفته تهیه کننده کنسرت شهرام شعرباف، در خرداد 1393 هنوز از سوی شهرام شعرباف اقدامی در باره تصمیم به عدم همکاری صورت نگرفته است. سوال اینجاست که چرا شهرام شعرباف در حالیکه تهیه کننده دارد شخصا اقدام به درخواست مجوز کرده است؟
شاید مشکل در جای دیگریست
در صحبتی که خبرنگار موسیقی ایسکانیوز با رسول ترابی تهییه کننده کنسرت سال 1393 شهرام شعرباف داشت، رسول ترابی در پاسخ به پرسش خبرنگار موسیقی ایسکانیوز مبنی بر اینکه چرا دفتر موسیقی به کنسرتهای راک به سختی مجوز می دهد؟ گفت:من بعید می دانم چنین موردی صحت داشته باشد. کما اینکه شاهد صدور مجوز برای گروه های گوناگون هستیم. شاید مشکل در جایی غیر از موزیک راک وجود داشته باشد. شاید شخص شهرام شعرباف دارای مشکلاتی است که صدور مجوز او با مشکلاتی همراه شده است.
در ادامه متن دو نامه شهرام شعرباف که مطابق آنچه در بعضی از رسانه ها آمده هم بصورت رسمی تسلیم دبیرخانه دفتر موسیقی شده و هم بصورت سرگشاده منتشر شده عینا و بدون کم کاست آمده است.
متن نامه اول شهرام شعرباف خطاب به مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد
بنام خداوند یکتا
آقای ارجمند، مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی
در چهار ماه گذشته زندگی شخصی، کاری و اجتماعی بنده به لطف مشکلات بیپایه و اساس و کاملا سلیقهای که مجموعه تحت مدیریت شما برایم ایجاد کرد، رسما به ورطه نابودی و ورشکستگی مطلق افتاد. در چهار ماه گذشته بارها به دفتر شما و نیز بخش حراست مراجعه کرده و از هر طریق ممکن این داستان را پیگیری کردم و هر بار فقط بهانهها و دلایل کاملا واهی، تبعیض آمیز و بیمنطق شنیدم. «عدم وصول استعلام»، «جو نامناسب شهرستانها برای کنسرت» و «حساسیت بروی موسیقی راک» بعضی از این دلایل بودند و به جز مورد استعلام که با پیگیری دوستان نزدیک متوجه شدیم جوابش مدت هاست در کشوی میز خاک میخورد، دقیقا در همان تاریخ و همان شهر کنسرت گروه راک دیگری به جای ما برگزار شد. کنسرت اسفند ماه من در تهران نیز به همین گونه کنسل شد و دقیقا در همان تاریخ، گروه راک دیگری به روی صحنه خواهد رفت. آلبوم گروه من نیز به همین شکل و با همین بهانهها معلق مانده است
آیا جو نامناسب شهرستانها و حساسیت به موزیک راک فقط به گروه من مربوط میشود؟ آیا قدرت حمایت از گروه و موسیقی که با گذر از فیلترهای متعددخودتان تایید کردهاید را ندارید؟ با چه متر و معیاری و با کدام وجدان این تصمیمات زندگی برافکن را برای موزیسینهای این کشور میگیرید؟! من در مورد بقیه موزیسینها نمیتوانم نظر بدهم، ولی زندگی شخص من فقط از راه موسیقی (کنسرت و انتشار آلبوم) تامین میشود و به لطف و محبت شما، در این لحظه و در آغاز شب عید بنده یک انسان ورشکسته مطلق و غرق در افسردگی، اندوه، کینه و خشم هستم. همه نقاط امید من و امکان هایدرآمد زایی بنده، یکی یکی با سیستم «هفته بعد بیا» ی شما نابود شد. من که آخرین کنسرتم در خرداد ماه گذشته بوده و از آن موقع تا کنون مشغول آماده سازی برنامههای کنسل شده کنونی بودهام، به چه شکل باید تا (حداقل) پایان فروردین سال جدید زنده بمانم؟ با کدام درآمد؟! با کدام امید؟! آیا اصلا میتوانید این چیزها رادرک یا حس کنید؟
من از اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱که مجوز رسمی فعالیت خود را دریافت کردم تا این ساعت به تمامی تعهدات و محدودیتهای موجود احترام گذاشته و به قوانین بازی شما متعهد بودم. ولی مجموعه تحت مدیریت شما نتوانست به حداقل همکاری که وظیفهاش بود عمل کند و با برخورد و تصمیمگیری سلیقهای، تحقیرآمیز و غیرانسانی خود، من را از هر گونه فعالیت رسمی در کشورم پشیمان ومنصرف کرد
بنابراین در اعتراض به صدمات و لطمات حاصل از برخورد سلیقهای و زشت مجموعه تحت مدیریت شما، اینجانب شهرام شعرباف آهنگساز و خواننده گروه اوهام، درخواست داوطلبانه و خودخواسته ام برای لغو مجوز فعالیت رسمی خود را به همراه این نامه به دفتر شما تقدیم میکنم و اعلام میدارم هیچ گونه تمایلی برای فعالیت در موسیقی کشورم تحت مجوز و نام مجموعه شما نداشته و نخواهم داشت. این عمل برای وصول اطمینان از آن است که مبادا در آینده تحت تاثیر جنون یا هر فشاری، دوباره حتی فکر تلاش و کار برای فرهنگ و موسیقی کشورم به ذهنم خطور پیدا کند. بسیار ممنون خواهم شد در سریعترین زمان ممکن مجوز و پرونده اینجانب لغو و بایگانی شود. مجوز ابدی موزیک من 15 سال پیش در قلب هموطنانم صادر شده و نیازی به این تکه کاغد ندارم
به شما تبریک میگویم برای نا امید کردن، نابود کردن و فراری دادن یک موزیسین ایرانی دیگر از وطنش. لطفا حتما از دوستان مشترک موزیسینمان که به کشور بازگشتهاند سوال کنید به شوق و ذوق و با دیدن فعالیت رسمی چه کسی به میهنشان برگشتند. دوستانی که هنوز بازنگشتهاند، با من. حتما از برخورد عالی و محترمانه سیستم شما خیلی برایشان تعریف خواهم کرد
در خاتمه اعلام میکنم که کپی این نامه و درخواست لغو مجوز رسمی بنده به صورت سرگشاده و گسترده و به منظور احقاق حقوق اولیه شهروندی من در اختیار رسانههای مکتوب و آنلاین کشورم نیز قرار خواهند گرفت، و بنده هیچ مسئولیتی در قبال سوءاستفادههای احتمالی رسانههای بیگانه از این موضوع نخواهم داشت. اگر در مجموعه شما فریادرسی بود، کار به اینجا نمیرسید.
دومین نامه شهرام شعرباف مبنی بر درخواست لغو مجوز رسمی فعالیت هایش هم عینا منتشر میشود
بنام خداوند یکتا
آقای ارجمند، مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی
اینجانب شهرام شعرباف آهنگساز و خواننده گروه "شهرام شعرباف" (اوهام) به شماره مجوز 4876/91 ثبت 1391.2.11 به صورت خودخواسته و داوطلبانه و در اعتراض به برخورد زشت و غیرانسانی مجموعه تحت مدیریت شما، درخواست لغو مجوز فعالیت رسمی خود در ایران را داشته و خواهشمندم در اسرع وقت نسبت به لغو این مجوز و بایگانی پرونده من دستور فرمایید. بدیهی است این درخواست به میل قلبی شخص من بوده و در آینده نیز ادعا یا اعتراضی به آن نخواهم داشت. توضیحات بیشتر در این مورد طی نامه ای به همراه این درخواست به دفتر شما تقدیم شده است
رفتار سنجیده نسل اولیها
حرف های شهرام شعرباف با همه تندی و بعضا بی حساب بودنش در برخی موارد درست است. همگان می دانند و در نوشته هم اشاره شد که فرشید اعرابی هم در شرایطی بلاتکلیف و نسبتا مشابه با شهرام شعرباف قرار دارد. گویا او ممنوع الکار است بدون اینکه علتش را بداند. او هم برای یافتن پاسخ سوالاتش بسیار تلاش کرده اما گویا فقط و فقط پاسخ های گنگی دریافت کرده است. تنها تفاوت فرشید اعرابی با شهرام شعرباف شاید این باشد که فرشید اعرابی هنوز هم که هنوز است سکوت کرده تا مبادا سخنانش دود چشم همقطارانش شود. هر چه باشد او نسل اولی راک است. شاید نتیجه گیری و اقدام شعرباف چندان بجا و به موقع نبود اما باید قبول کرد که شاید طولانی شدن روند بررسی درخواست ها هم چندان منطقی نباشد.
اما همگان می دانند با توجه به حملات عموما بی پایه و اساس و نه چندان عادلانه ای که در این مدت به بدنه وزارت ارشاد شده، شاید درست ترین راه همین باشد که وزارت ارشاد با دقت و وسواس بیشتری به روند صدور مجوزها بپردازد.
حال که قصد وزارت ارشاد ایستادگی در برابر حملات و انتقادات مغرضانه است، حال که وزارت ارشاد قصد کرده پای تمام مجوزهای صادر شده خود بایستد، طبیعی ست که نباید به راهکارهای پیشگیرانه این نهاد هم چشم بسته و نسنجیده حمله کرد.
کلام آخر
شهرام شعرباف در این نامه ها تلویحا که نه مستقیما سیستم تحت مدیریت پیروز ارجمند را متهم به برخوردهای سلیقه ای کرده و آنچه از این نامه ها برداشت می شود شهرام شعرباف را بمثابه هنرمند بی گناه و بی پناه وستم دیده ای معرفی می کند که قربانی نا کارآمدی و نگاه های سلیقه ای در سیستمی شده است که تحت امر و مدیریت پیروز ارجمند بوده است.
شاید وقت آن باشد که دفتر موسیقی برای تنویر افکار عمومی و پاسخی قطعی و دقیق به سوالات بی شماری که در باره موسیقی راک ایران کماکان بی جواب مانده اقدامی شایسته انجام بدهد. به هر شکل باید گفت که آقای ارجمند صبر شما قابل ستایش است و دقت و وسواس و احتیاط شما هم قابل درک، اما شاید این سکوت به هر دلیلی دیگر جایز نباشد.