به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دکتر حمیدرضا آیتاللهی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «علم دینی از نگاهی دیگر» که به همت انجمن علمی دانش اجتماعی مسلمین و گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، برگزار شد، گفت: شما میتوانید هم با علم دینی، هم علم ایرانی و هم علم مربوط به یک فرهنگ خاص صحبت کنید؛ یک بحث نظری نسبت به این موضوع میتواند به وجود بیاید؛ این بحث نظری میتواند این موضوع را مطرح کند که آیا علم میتواند متأثر از یک فرهنگ، یک طرز تفکر یا یک موضوع خاص باشد و در پارادایم آن قالب غربی نباشد؟ این مسئله یک بحث علمی است.
وی افزود: افرادی برای این که نشان دهند طرز تفکر اسلامی نیز حائز اهمیت است، شروع کردند به طرح موضوعی تحت این عنوان که علم با تفکر اسلامی چگونه میتواند باشد؟ متأسفانه تعداد بسیاری از آن شعار شد؛ به جای اینکه بحث علمی باشد، این که تعیین شود علم چطور می تواند دینی شود و چگونه میتوانیم این اقدام را انجام دهیم، بحث شعاری شد؛ بحث کوباندن علم غربی و یا اینکه علم اسلامی باید اینگونه باشد، شد.
آیت اللهی تصریح کرد: این موضوع سبب شد این مسئله در روال خود قرار نگیرد؛ در نتیجه شما میبینید به طور مرتب مقالات و کتابهای مختلف نوشته میشود و به جای این که از چگونگی علم دینی و مکانیزم به کار بردن علم دینی صحبت شود، در مذمت علم غربی و تشویق علم دینی صحبت میشود و این امر به صورت خطابی است؛ از این جهت در وادی بحثهای شعاری قرار میگیرد. در بحثهای شعاری که قرار گرفت نتیجه آن میشود که ۲۰ سال فقط حرف میزنیم که فلان شخص گفت علم دینی باید این گونه باشد، میگوییم شما الآن یک کتاب علمی و فیزیک درست کنید که دارای این خصوصیت باشد؛ میگوییم در زمینه جامعه شناسی و روانشناسی کتابی بنویسید که دارای این خصوصیت باشد.
برخی در تلاش برای تحقق علم دینی به اشتباه به تقدیس علم غربی پرداختند
رئیس انجمن علمی ایرانی فلسفه دین، در ادامه گفت: تلاشی در این زمینه صورت گرفت ولیکن دچار یک سری آفتها شد. به عبارت دیگر به جای این که خوب تجزیه و تحلیل کنیم که چگونه میتوان چنین کاری انجام داد، از سوی برخی عجله صورت گرفت و میخواستند زود علم را دینی کنند؛ یک علم را انتخاب می کردند و تعدادی روایت و آیه به آن وارد می کردند و بعد سخنان غربیها را بیان می کردند. آیه و روایت را میآوردند که این مسائل در آیات و روایات نیز عنوان شده است؛ به این شیوه نه تنها علم دینی نمیشد بلکه علم غربی تقدس مییافت؛ علم غربی که تا کنون بد بود حال به واسطه آیات و روایات مقدس هم شد، در حالی که سخن همان سخنان غربی ها است؛ این یک معضلی در جامعه ما است.
وی تأکید کرد: متأسفانه افرادی که در این زمینهها همواره به صحبت کردن مشغول هستند ما را گرفتار این معضلات می کنند. ما در جامعه خود میتوانیم علم، روانشناسی دینی، جامعه شناسی با نگاه اسلامی و... داشته باشیم؛ من به جامعه شناسی اسلامی اعتقاد ندارم بلکه منظور جامعه شناسی با نگاه اسلامی، با نگاه ایرانی است.
آیت اللهی افزود: من در یک کشور آفریقایی یا هندی این مسئله را مطرح می کنم، آیا میتوانم از ریاضیات هندی صحبت کنم؟ این بحث منطقی میطلبد و بر اساس آن بحث منطقی، این موضوع را مطرح میکند که آیا می شود چنین کاری کرد یا خیر؛ به دو صورت می توان این مسئله را انجام داد. به طور مثال من می گویم می توان فیزیک ایرانی، فیزیک اسلامی داشت؛ این به معنای این نیست که اکنون این فیزیک را داریم، بلکه میتوانیم داشته باشیم به شرط اینکه افرادی به پروراندن ایدهها مبادرت ورزند و زمانی که به حدی از رشد رسید، مطرح شود؛ تا زمانی که پادایمی به نام علم اسلامی شکل گیرد.
وی گفت: برخی گمان میکنند که علم دینی یعنی یک فرد از پیش، چهارچوبهای دینی مشخص کند و بگوید علم دینی باید این گونه باشد، بعد از مشخص کردن چارچوب ها علم اسلامی را بسازد؛ کار بسیار طاقتفرسایی است و کسی هنر این کار را ندارد. آن چه من از علم اسلامی و علم ایرانی میفهمم این است که عالمان ایرانی-اسلامی با نگرش اسلامی ایدههای اسلامی را مطرح کنند؛ جالب این است که من از مطرح کردن همه نوع آن ابایی ندارم؛ چراکه اگر علم اسلامی صورتهای مختلفی داشته باشد، علم ایرانی هم می تواند صورتهای مختلف داشته باشد ولی کل این مجموعه یک علم اسلامی میشود.
چطور جامعه شناسی فرانسوی دارید، ما هم میخواهیم جامعه شناسی ایرانی داشته باشیم
رئيس سابق پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، ادامه داد: سفیر استرالیا به پژوهشگاه آمده بود و پرسید علوم انسانی ایرانی- اسلامی به چه معنا است؟ به او گفتم جامعه شناسی فرانسوی و جامعه شناسی آمریکای یکسان است؟ گفت خیر؛ به او گفتم چطور جامعه شناسی فرانسوی دارید، من هم میخواهم جامعه شناسی ایرانی داشته باشم. فلسفه تحلیلی انگلیسی با فلسفه قارهای اروپایی کاملاً متمایز از هم هستند؛ کسی که فلسفه قاره ای را ایجاد کرده است از ابتدا بیان کرد که این فلسفه باید این گونه باشد تا نهایت جریان فلسفی شود؛ مجموعه نگاه فلسفی افراد فلسفه قاره ای را ایجاد کرده است؛ متأسفانه در جامعه ما کسی نگاه این چنینی ندارد و این معضل بزرگی است.
علوم انسانی اسلامی یعنی چه؟
عضو شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصریح نمود: علوم انسانی با رویکرد اسلامی یعنی تعدادی از عالمان مسلمان مقاله و کتاب بنویسند و بعد می توانیم مجموعه این نگاه ها را نگاه اسلامی نامید؛ این مسئله در نگاه ایرانی، فرانسوی، آمریکایی و... نیز وجود دارد و مطرح می شود. نگاه آمریکایی در رشتههای مختلف به شدت پراگماتیسمی است؛ آن ها به گونه ایی نگاه میکنند که در عمل از آن بهره ببرند در صورتی که نگاه اروپایی این گونه نیست و اروپائی ها بسیار عمیق تر نگاه میکنند و زیاد به کاربرد توجه ندارند؛ این مجموعه طرز تفکر است و دال بر این نیست که در آمریکا هیچ کسی آلمانی نمیاندیشد و در آلمان هیچ کسی پراگماتیسمی نمیاندیشد.
وی گفت: افراد باید بتوانند تک تک ایدههای اسلامی را در مطالب مختلف علوم مطرح کنند؛ ایدههایی که جزم بی جهت نباشد، بلکه ایدهای باشد که نوآوری داشته باشد تا دیگران بفهمند از چه جهتی اسلامی است.
نظریه زمانی متولد می شود که مقبول یا حتی مغضوب جامعه علمی واقع شود
وی تاکید کرد: کرسیهای نظریهپردازی تنها کرسی نیست؛ کرسی نظریهپردازی اگر بخواهد به صورت فرمالیستی باشد، دو ناقد باشد، باید توجه داشت که هیچ نظریهای اینگونه متولد نشده است؛ نظریه زمانی متولد می شود که مقبول جامعه علمی واقع شود و حتی می توان گفت مغضوب واقع شود. یعنی نظریه وقتی نظریه است که چهارتا فحش به آن بدهند و نسبت به آن واکنش نشان دهند؛ لذا به کرسیهای نظریه پردازی با سیستم فرمالیستی اعتقاد ندارم.
وی تصریح کرد: من به شخصه رسالت خودم را برای علم دینی این دیدم که تمام کسانی که اندیشه نوآوری خاصی ارائه کردند و مقاله علمی نوشتند، را جمع آوری کنم تا در یک تداول قرار دهم؛ لذا به ساختن پرتال جامع علوم انسانی دست زدم؛ پرتال جامعه علوم انسانی تمام دیدگاههای مختلف را در یک موضوع خاص جمع کرد، این خود نوعی نگاه است؛ این نگاه باید در جامعه جریان پیدا کند و هنگامی که جریان پیدا کرد به اینجا میرسد که ما یک اندیشه صدرایی داریم.
باید پدیدارهایی که از علم اسلامی داریم، بروز دهیم
وی گفت: لذا اصطلاحاً این نوع نگاه را پدیدار شناسانه می نامند؛ به این معنا که پدیدارهایی که از علم اسلامی داریم، را بروز دهیم؛ از مجموع این پدیدارها به نتیجهای به نام علم اسلامی دست یابیم؛ گاهی این امر موفق نمیشود و گاهی موفق میشود؛ به طور مثال شاید جامعه شناسی هلندی نداشته باشید و هلند نتوانسته یک جامعه شناسی برای خود ایجاد کند یا آموزش زبان سوئدی دارید ولی ایتالیایی آن را ندارید، این مسئله به تمام اندوخته علمی که دانشمندان به وجود آوردند، باز می گردد.
در مرزهای دانش نمی توان فرمایشی علم تولید کرد
وی افزود: در مرزهای دانش نمی توان فرمایشی علم تولید کرد؛ بسیاری در این مملکت دنبال این هستند که فرمایشی علم تولید کنند؛ در واقع همه علم می سازند، برای خود فکر کردند که از ایدههای اسلامی یا از جاهای دیگر بهره بگیرند و با هم مطابقت دهند تا بتوانند از آن استفاده کنند. سئوال این است که اکنون علم کجای نظریه علمی مطرح است؟ اگر بگویند کرسی نظریه پردازی راه بیندازید، من میگویم به جای کرسی نظریه پردازی، افرادی که نظریه دارند نظریههای خود را به همه اطلاع دهند تا در جوامع علمی مورد توجه قرار گیرند؛ من افرادی را میشناسم که در کرسی نظریه پردازی نظریه خود را اعلام کرده است ولیکن بعد از گذشت ۵ سال از آن کرسی کسی از نظریه او استفاده نکرده است.
اگر بخواهیم نظریات اسلامی بروز پیدا کند باید مجال نشر فوری و زیاد اندیشهی اندیشمندان مسلمان را فراهم کنیم.
استاد و عضو هيئت علمي گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايی گفت: به نظر من همین گروه علوم اجتماعی اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که اقدام به تاسیس دو رشتهی دانش اجتماعی مسلمین و فلسفهی علوم اجتماعی نموده است نیز خدمت زیادی در تولید علم دینی، نموده و در آینده نتایج آنرا خواهیم دید. اگر ما میخواهیم کاری کنیم که نظریات اسلامی در رشتههای مختلف بروز پیدا کند باید مجال نشر فوری و زیاد اندیشههای اندیشمندان مسلمان را فراهم کنیم تا زمانی که دانشجو میخواهد نگاه کند، بداند که افراد در این موضوع چه چیزهایی گفتهاند و بعد آن بتواند یک قدم دیگری بردارد.
وی در پایان تصریح کرد: این که بر فرض من یک نظریه دادم و کسی از آن استفاده نکرد، فایدهای ندارد؛ به طور مثال اگر شما یکسری طلا بگیرید و در خانه بگذارید هیچ فایده ای ندارد، طلا وقتی ارزش دارد که بیشترین گردش را در اقتصاد داشته باشد؛ میگویند وقتی اقتصاد ارزش دارد که بیشترین پول در جریان باشد. حتی افرادی که علیه علم دینی اظهار نظر می کنند بخشی از علم اسلامی هستند چرا که آنها جریان علم اسلامی را زنده نگه میدارند؛ این علم اسلامی میشود و علمی است که در آن نقدها وجود دارد همان گونه که فلسفه قارهای فلسفهای است که در آن یک سری افراد آن را تخریب کردند؛ تلقی ما از علم باید این تلقی باشد.