به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ اولین نشست از سلسله کنفرانسهای هویت ایرانی «ایران: ملیت، تاریخ و فرهنگ» یکشنبه هفدهم اسفند ماه ۱۳۹۳، در مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
رياست بخش اول اين نشست بر عهده دكتر فتحالله مجتبايي بود.
نام ايران و فارس جديد نيست
دکتر صادق سجادی، معاون پژوهشی مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، درباره ایران و ایرانیان در متون تاریخی بعد از اسلام گفت: نام ایران در متون و اسناد باقیمانده از دوران باستان به معنی سرزمین آریائیان است. ايران در متون اوستایی به صورت «ایران ویج» آمده كه بيانگر سابقه کهن اين كلمه است. پس از دولت مادها، ظهور و گسترش امپراتوری هخامنشی پارسی، مخصوصا وجود شاهانی چون کوروش و داریوش و پیکار با حکومتها و اقوام غیر ایرانی از بابل تا یونان، و پیشروی تا مصر، و آنگاه پس از فترتی نسبتا طولانی، ظهور ساسانیان و اعاده قدرت و استیلای امپراطوری پارسها سبب شد تا اقوام و حکومتهای دنیای قدیم «پارس» را بر همه قلمرو، و «پارسی» را بر تمام مردم این سرزمین اطلاق کنند.
عضو شورای عالی علمی دائره المعارف بزرگ اسلامی در ادامه افزود: این تلقی در میان همسایگان ایران، مخصوصا رومیها و عربها نیز وجود داشت و به عصر اسلامی هم راه یافت. اطلاق فارس (پارس) و فرس (پارسیان) بر ایران و ایرانیان در متون عربی دوره اسلامی نيز ريشه در همين بخش دارد. مقصود همه مورخان و نویسندگان عصر اسلامی از فارس و فرس، ایران و ایرانیان، «ذکر جزء و اراده کل» بوده است. با این همه جالب است که بعضی مورخان و نویسندگان، اعم از مورخان و نویسندگان ایرانی عربینویس یا عرب، متوجه سبب این اطلاق بودهاند و در مواضعی مهم در آثار خود، از ایران و ایرانیان به معنی موسّع خود یاد کردهاند و بعضا مرزهای ایران را در ادوار مختلف نشان دادهاند.
وی افزود: قصد من از ارائه گزارشی دربارۀ نام و سرزمین ایران و فارس در بعضی از متون تاریخی و جغرافیایی عربی به عصر اسلامی تا عهد ایلخانان، اثبات قدمت این نام و عنوان، یگانگی اطلاقات ایران و فارس - ایرانیان و فُرس؛ و نشان دادن جهل مطلق یا تهور جاهلانه یا عامدانۀ کسانی است که این نام و عنوان را جدید دانستهاند؛ یا با قومگراییهای بیاساس، کاربرد کلمه پارسی / فارسی در متون کهن را، مقابل و معارض دیگر اقوام ایرانی قلمداد میکنند.
در جان و روح هر ايراني يك شخصيت جهاني نهفته است
حجت الاسلام و المسلمین علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی، در اين نشست گفت: فلات ایران همواره ظرف اقوام ایرانی، تمدن ایرانی و زبانهای ایرانی بوده است. فلات ایران در قسمتهای مرکزی، غربی و شرقی همواره ظرف حفاظت، پرورش و رشد اقوام ایرانی بوده و همه کسانی که در این گستره زندگی میکنند، اقوام ایرانی به شمار ميآيند. تمام خردهفرهنگها و خرده اقوامی که از مناطق دیگر در ظرف فلات ایران قرار گرفتهاند، به مرور زمان ایرانیزه شدهاند و زبان و فرهنگشان به زبان و فرهنگ ایرانی تبدیل شده است.
وي افزود: آذریها از قدیمیترین اقوام ایرانی و جزء بنیانگذاران امپراطوری ایران هستند. برخی از آذریها زبان ترکی را گرفتند اما این زبان با ورود به فلات ایران کاملاً ایرانیزه شد. آذریها در ایران همواره از مدافعین اصلی ادبیات، زبان و فرهنگ ملی بودهاند.
یونسي افزود: حفظ منافع و امنیت ملی و هویت تاریخی ايران، بدون توجه به منطقه نفوذ ایران و حریم و حدود ایران امکانپذیر نخواهد بود. ما از حدودمان غیرقابل تفکیک هستیم و حدود ما را تاریخ، سرزمین و فرهنگ تعریف میکند. در این منطقه نفوذ اشتراکات فرهنگی و تاریخی بسیاري وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه ایران از زمان تولد جهانی بوده است، گفت: رهبران، بزرگان و مدیران ایرانی همیشه جهانی فکر کردهاند. البته ادبیاتهای مختلف داشتهاند و شاهدیم هر کس رئیس جمهوری شده، بلافاصله ادبیات جهانی پیدا کرده است. «جهان عاری از خشونت»، شعار رئیس جمهور تدبیر و امید، «مدیریت جهانی» و «گفتوگوی تمدنها» همگی شعارهای جهانی هستند و در جان و روح هر ایرانی یک شخصیت جهانی نهفته است.
دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی افزود: البته حرفهای من بدین معنی نیست که بخواهیم بار دیگر جهان را بگیریم اما باید جایگاه خود را بدانیم و به خودآگاهی تاریخی برسیم. یعنی جهانی فکر کنیم اما ایرانی و ملی عمل کنیم.
وی در پايان افزود: همه کسانی که در فلات ایران زندگی میکنند مورد حمایت ما خواهند بود و از آنها در برابر خطر تحجر اسلامی، تکفیر و الحاد، سلطه عثمانی جدید، سلطه وهابیت، سلطه غرب و صهیونیستم دفاع میکنیم. امروز دنیای اسلام و منطقه بیش از هر زمان ديگري به تمدن اسلامی، فرهنگ ایرانی و فرهنگ اهل بیت احتیاج دارد. باید تلاش کنیم بار دیگر پرچم وحدت و صلح اسلامی– ایرانی در منطقه گسترش یابد و ایران بايد این مسئولیت را به عهده بگیرد که گرفته است.
در بخش دوم اين نشست كه رياست آن بر عهده دكتر صادق سجادي بود، پنج سخنراني ارائه شد.
زرين كوب: در فرهنگ ايراني مرز جداكننده نيكي از بدي است
نخستين سخنران اين بخش دكتر روزبه زرينكوب بود كه درباره موضوع «مرزهاي ايران تا ساسانيان» گفت: مرزهاي شرقي ايران همواره با مشكلات فراوان روبه رو بوده است. هر آنچه از فرهنگ ايراني داريم، از سرزمينهاي شرقي نشأت گرفته است. كهنترين نوشته ايراني كه در آن كلمه «مرز» به كار رفته، اوستا است. مرز در پارتي و پارتي مانوي نيز به كار رفته است. واژه «كِش» نيز در فارسي ميانه كه به معناي خط و شيار است، در مفهوم مرز به كار رفته. چنانكه متن بندهشن عامل تمييز كشورها را از يكديگر «كِش» ميداند. اين معنا را ميتوان در فرهنگ جهانگيري و برهان قاطع و آنندراج يافت. بر اين اساس مفهوم مرز عبارت است از: زميني كه آن را مربع سازند و كنارههاي آن را بلند سازند و در ميانش چيزي كارند.
وي افزود: نزد ايرانيان نخستين محراب كه در آنجا آداب ديني خود را انجام ميدادند، تكه زميني بود كه آن را به شكل چهارگوش ميساختند و براي جلوگيري از ورود عوامل شر هنگام انجام عمليات آييني، همراه با خواندن بعضي ذكرها محدوده محراب را با كشيدن شيار مشخص ميكردند. بررسي مرز در اين متون بيانگر اهميت و تقدس مرز در نزد ايرانيان است. به عقيده ايرانيان باستان مرز با ايزدان ارتباط دارد و ايشان بر مرز نظارت ميكنند. چنانكه بدون خواست ايزدان گذر از مرز ممكن نيست.
مولف «تاريخ ايران باستان» در ادامه گفت: در روايات ايراني يكي از شخصيتهايي كه جان خويش را در راه حفظ مرز ايران فدا ميكند، زرير است كه متن آن در «يادگار زريران» بيان شده است. در فرهنگ ايراني از آنجا كه مرز جداكننده نيكي از بدي است، نگاهباني از آن وظيفه ايرانيان است.
وي با اشاره به نبود اطلاعات درباره گستره پادشاهي ماد در نواحي شرق گفت: به سبب در دست نداشتن اسناد قطعی و مسلم، مشخص كردن مرزهای شرقی پادشاهی ماد دشوار است. درباره مرزها و تقسيمات هخامنشي نيز تا پيش از روزگار داريوش اطلاعات دقيقي در دست نيست. بر اساس سنگنوشته داريوش در بيستون، قسمتهاي شمالي پنجاب، پارت، سيستان، بلخ، و سرزمينهاي شرقي كامل از آغاز فرمانروايي داريوش در قلمرو هخامنشيها وجود داشته است.
نويسنده «سقوط ساسانيان» درباره مرزهاي دوره شاهنشاهي هخامنشي گفت: از همان ابتدا، هخامنشیان با تسلط بر نواحی شرقی و شمال شرقی فلات ایران، با ساخت، بازسازی یا تقویت شهرها و آبادیها برای اسکان یکجانشینان و نیز ایجاد پایگاههای نظامی و دژهای مرزبانی، هخامنشیان اقتدار خود را در این نواحی افزایش دادند. نزدیکی فرهنگی و برقراری ارتباط منطقی میان ایرانیان یکجانشین و ایرانیان کوچنشین در این نواحی سبب شد تا دستیابی هخامنشیان به مرزهای طبیعی و تطبیقی شرق فلات ایران، آخرین حد قلمرو زمینی هخامنشیان را به مرزهای پایدار تبدیل کند.
دکتر زرین کوب در ادامه گقت: در دوره فرمانروایی سلوکیان در ایران، نداشتن پیوندهای قومی، زبانی و فرهنگی میان مردمان کوچ رو و شبانکاره مرزهای شرقی با حاکمان بیگانه، و سپس ، درگیری سلوکیان با فرمانروایی های تازه استقلال یافتۀ بلخ و پارت، مرزهای شرقی قلمرو سلوکیان را مرزهای ناپایدار ساخت. در روزگار اشکانیان، در مرزهای شرقی مشکلات قابل ملاحظه رخ نمود. به ویژه آنکه پس از درگذشت مهرداد یکم، این مرزها بارها در معرض مهاجرت و هجوم اقوام بدوی و کوچ رو قرار گرفت و از آن پس، تاریخ ایران تا قرنها بعد، با مسأله طوایف مهاجم شرقی رو به رو بود و تا پایان دوران باستان، مرزهای شرقی ایران، همواره در حالتی میان پایداری و ناپایداری قرار داشت. بدون توجه به اين مولفهها و بدون آگاهي از جزئيات و كاركرد آن و آگاهي از مرزهاي طبيعي و تطبيقي نميتوان هيچ مرزي را در حالت امنيت نگه داشت.
جعفري دهقي: خسرو اول دستور ترجمه كتاب ارسطو را از سرياني صادر كرد
سپس دكتر محمود جعفري دهقي درباره موضوع «مرزهاي ايران از ساسانيان تا اسلام» به سخنراني پرداخت. وي درباره منابع جغرافيايي تاريخي ايران ساساني گفت: مهمترين منبعي كه در اختيار داريم، كتيبههاي پهلوي است كه از اين ميان، «كتيبه شاپور يكم در كعبه زردشت» از مهمترين كتيبههاست. اين كتيبه مهمترين و بزرگترين كتيبهاي است كه مرزهاي ايران عصر ساساني را نشان ميدهد. دولت ساساني بر اساس مهم وحدت دين و دولت پايهگذاري شد. بنيانگذاران دولت ساساني تصميم گرفتند نوعي تمركز قدرت در ايران ايجاد كنند كه بهترين وسيله دستيابي به اين هدف دين زردشت بود. كتيبه مهم ديگر «كتيبه كرتير ساساني» است. كرتير يكي از چهرههاي برجسته ديني، سياسي و بانفوذ دوره ساساني به شمار ميآيد.
وي كتابهاي عصر ساساني را از جمله منابع مهم اين دوره دانست و گفت: دولت ساساني با تكيه بر پيشينه فرهنگي و تاريخي جهان ايراني مجموعهاي از گزارشهاي رسمي تاريخي و سياسي عصر خود را با عنوان «خداينامه» فراهم ساخته بود. همين مجموعه در دوران اسلامي مهمترين منبع براي تدريس متون تاريخي عصر اسلامي نظير «تاريخ طبري»، «سيرالملوكها» و «شاهنامه» فردوسي شد.
مترجم كتاب «ايران در بابل هخامنشي» سومين منبع براي شناسايي تاريخ جغرافيايي ايران را گزارشهاي مورخين باستان دانست. او ضمن اشاره به منابع دوران اسلامي، در بخش دوم سخنراني خود، نگاهي به تاريخ ساساني از آغاز تا فرجام داشت و درباره شاپور يكم (۲۴۰ تا ۲۷۰ م.) گفت: برخورد با كوشانيان در شرق و بازپس گيري ارمنستان و بين النهرين از مهمترين اقدامات شاپور بوده است. از ميان جانشينان شاپور بايد به هرمز اول، بهرام اول (كه موجب مرگ ماني ميشود)، بهرام دوم (كه در نبرد با روميها شكست ميخورد)، بهرام سوم و نرسه اشاره كرد.
دهقی افزود: شخصيت تأثيرگذار ديگر شاپور دوم بود كه پيش از به دنيا آمدن، سلطنت او را اعلام كرده بودند. ۷۰ سال حكومت او تأثير زيادي بر كشور داشت. او كوشانيان را براي هميشه از ميان برداشت. پيروزيهاي سياسي در جنگ با روميان و فتح شهر «آمِد» و فتح ارمنستان و گسترش فرهنگ و هنر ايران در سراسر آسياي ميانه از جمله اقدامات اوست.
وي افزود: پس از شاپور با دوره ركود ۱۰۰ ساله و اتحاد روحانيون با فئودالها و تضعيف نيروي دولت مواجه هستيم. در اين دوران بزدگرد اول، بهرام پنجم و يزدگرد دوم حضور موثري دارند. اتفاقات ديگري كه در اين دوره ثبت شده، حوادث طبيعي است كه در دوران ساساني رخ داد، مانند خشكساليها، قطحيهاي فراوان و افزايش فشارهاي مالياتي. اين مشكلات زمينهساز پيدايي مزدك بامدادان ميشود. قباد در آغاز به مزدك روي خوش نشان ميدهد. در مجموع، مزدك حاصل تحولات سياسي و اجتماعي دوران ساسانيان است. روحانيون قباد را خلع و زنداني ميكنند. پس از او خسرو، پسر قباد است كه اداره امور را به دست ميگيرد.
دهقی درباره خسرو اول گفت: ويرانيهاي موجود در كشور موجب شد تا خسرو اول در فكر آباداني و بازسازي روستاها، پلها و قنوات باشد. او قوانين تازهاي را در امور مالي و ارتش تصويب كرد. او توانست سوريه و انطاكيه را بازپس بگيرد. او كسي است كه دستور ميدهد كتاب ارسطو را از سرياني ترجمه كنند. فلسفه، نجوم و پزشكي در دوران او رونق زيادي يافت.
وي درباره جانشينان خسرو انوشيروان گفت: در دوران هرمز چهارم با آزادي ديني، فشار روحانيون و شكست از روم مواجه هستيم. پس از به قتل رسيدن او، خسرو دوم (پرويز) به سلطنت ميرسد. در زمان او كودتاي بهرام چوبين رخ ميدهد. خسرو به روم پناه ميآورد و با كمك روميها حكومت را بازپس ميگيرد. مرزهاي ايران در دوران خسرو دوم به شدت افزايش مييابد. بلاياي طبيعي (سيل و بيماري) و تجزيهطلبي فرمانروايان محلي از جمله عوامل سقوط امپراطوري ساساني بود.
این استاد فرهنگ و زبانهاي باستاني در بخش سوم سخنراني خود درباره كعبه زردشت گفت: پس از بازسازي باستانشناسان در اطراف كعبه زردشت، دو كتيبه مهم در آنجا كشف شد. در اين كتيبه شاپور پس از معرفي خود در بند نخست كتيبهاش به معرفي ولاياتي مانند پارس، پارت، ابرشهر، كرمان، سكستان و... اشاره ميكند. كتيبه ديگري كه مرزهاي ايران را مشخص ميكند، كتيبه كرتير است.
دهقي در پايان افزود: ساسانيان غير از مرزهاي جغرافيايي، توانستند فرهنگ خود را نيز پرورش دهند. درخت تناوري كه در عصر ساسانيان برآمده بود، در دوران اسلامي به ثمر نشست.
احمد آريننيا، محقق و پژوهشگر درباره موضوع «مرزهاي ايران از اسلام تا صفوي» گفت: مرزها نقش تأثيرگذاري بر زندگي انسان دارند زيرا ميتوانند داد و ستد و جا به جايي جمعيت را كنترل كنند. مرز نشانه حاكميت كشور و تأثير كاركرد انسانهاست. مرزها را ميتوان به دو گونه اصلي مرزهاي ذهني و عيني تقسيم كرد. در دوران ايران باستان، هر دو مرز را ميتوان مشاهده كرد. زمين در آيين زردشت به ۷ كشور تقسيم ميشود.
عضو هيأت علمي مركز دايره المعارف اسلامي درباره مرزهاي عيني گفت: نشانههاي مرزهاي عيني را مي توان در «شاهنامه» فردوسي، «مجمل التواريخ» و «تاريخ طبري» يافت. در حالي كه به اشتباه پيدايش مرزهاي عيني و امروزي را به سده ۱۹ ميلادي نسبت ميدهند. نشانههاي بسياري در تاريخ باستاني ايران درباره مرزهاي عيني ايران وجود دارد كه ميتوان آن را بيانگر تمدن پيشروانه ايرانيان دانست.
وي فروپاشي شاهنشاهي ساساني را شگفتانگيزترين رويداد دنياي شرق و پايدارترين و بزرگترين دگرگوني ايران دانست و گفت: فروپاشي ساسانيان تحت تأثير دلايل داخلي مانند كشمكشهاي مذهبي، افزايش قدرت روحانيون زردشتي و اختلاف شديد طبقاتي رخ داد.
فرهنگي ما معمولا وسيعتر از مرزهاي جغرافيايي ماست
دكتر محمدحسن نامي، وزير سابق ارتباطات، ديگر سخنران اين نشست بود كه درباره مرزهاي ايران گفت: مرزهاي فرهنگي ما معمولا وسيعتر از مرزهاي جغرافيايي ماست. در سال ۲۰۱۰ دپارتمان سازمان ملل تعريف جديدي از مرز ارائه كرد كه در آن ميگويد: مرز يك خط نيست. مرز يك سطح عمود است كه هوا، فضا، سطح و زير زمين كشور را با كشورهاي اطراف را مشخص ميكند.
وي افزود: جمهوري اسلامي با ۱۵ كشور همسايه (۷ كشور مرز خشكي و ۸ كشور مرز آبي) ميباشد كه به لحاظ تعداد همسايگان بعد از روسيه و چين در رده سوم جهان قرار دارد.
تاريخ ايران، تاريخ قبض و بسط مرزهاي ايران است
آخرين سخنران بخش دوم همايش «ايران: نام، مردم، سرزمين» دكتر سيد جواد طباطبايي بود كه گفت: تاريخ ايران، تاريخ قبض و بسط مرزهاي ايران است. ايران بخشهاي زيادي از خود را در جنگهاي ايران و روس از دست داد. صفويان حدود سال ۱۵۰۰ ميلادي روي كار آمدند. اين دوره، همزمان بود با آغاز دوران جديدي در غرب. در حالي كه با تحولات فكري دوران جديد، رويكرد جديدي نسبت به مرزها در اروپا ميشد، اما فكري كه پشتوانه اين تحولات ميتوانست باشد، در ايران ايجاد نشد.
وي درباره قائم مقام فرهاني گفت: قائم مقام نويسنده بزرگي بود. اما اهميتش از نظر فهم انديشه سياسي دوران جديد و حفظ منافع ملي بينظير است. فهم قائم مقام از جنگ و مصالح ملي ايران اهميت زيادي دارد. او تفاوت قائل ميشود بين مصالح عام و اخلاق خصوصي. و در بسياري از موارد، هنگامي كه نوشتههاي قدما را ميخواند، اين تمايزها را در تحليل خود نيز وارد ميكند.