به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فارس؛ بیستم فروردین ماه مصادف با سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم «سید مرتضی آوینی» روز هنر انقلاب اسلامی نامگذاری شده است. در ارتباط با هنر دینی و توجه بدان در این سالها صحبت بسیار شده با توجه به اینکه تمامی هنرهای اسلامی امروز در ارتباط با هنر مدرن قرار گرفته و در بسیاری جهات هنر سنتی، انقلابی و هنر دینی ما را متأثر خود کرده نیازمند طرح بحث و البته راه حلهایی درباره بسیاری چالشها در این حوزه هستیم.
سید عبدالمجید شریفزاده دکترای پژوهش هنر و استاد هنرهای زیبای دانشگاه در این باره با فارس به گفتوگو نشست که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
هنر دینی چیست
*به عنوان سؤال نخست تعریفتان را از هنر دینی بفرمایید و اینکه آیا میتوان هنر را به دو دسته دینی و غیر دینی تقسیم کرد؟
-درست است ابتدا باید ببینیم وقتی از هنر صحبت میکنیم تعریفمان از هنر چیست، تعریفی که از هنر ارائه میدهم بدین شرح است که هنر ابداع حقیقت است و هنرمند به واقع بنا بر تفکرات ، اعتقادات، آداب و رسوم، سنتها، احساسات، عواطف و فرهنگ جامعه خود آثاری را ابداع میکند که تجلی بخش وجوه مختلف فرهنگی حاکم بر زندگی فرد، احساسات و عواطف حاکم بر روح و روان اوست. پس هنر یک بیان است و به واقع ارائه وجوه فرهنگی خود در یک اثر است.
زمانی که با این نگاه هنر را مورد بررسی قرار دهیم قطعاً یک بخش عمدهای از آثار هنری ما آثار هنری است که براساس تفکرات و اعتقادات هنرمندان شکل گرفته است، بخش عمدهای از این تفکرات و اعتقادات آنها متناسب با فرهنگ دینی حاکم بر جامعه و اعتقادات آن فرد هنرمند است که در اثرش تجلی مییابد. بنابراین زمانی که از هنر صحبت میکنیم طبعا ًیک بخش عمده آثار هنر جامعه ما آثار دینی است که هنرمندان برای بیان تفکرات خود دست به قلم شدهاند و آثار ارزندهای را ابداع کردند.
هنر دینی سمبلیک و نمادین است
*هنر دینی دارای چه مؤلفههایی است؟
-هنر به خصوص وقتی داخل حوزه هنر دینی میشود، یک مجموعه ویژگیهای خاص دارد که بخش عمدهای از این ویژگیها هنر دینی است که به صورت سمبلیک و نمادین بیان میشود، بنابراین زمانی که وارد بحث هنر دینی میشویم، میبینیم که بسیاری از هنرهای دینی هنرهای سمبلیک و نمادین هستند، هنرمندان زمانیکه تصمیم میگیرند در این فضا اثری خلق کنند به صورت عیان و آشکار حرف خود را نمیزنند و از سمبلهایی استفاده میکنند و آن سمبلها نماد و نشانهای برای بیان هنری هنرمندان میشوند.
بنابراین نمادها، سمبلها، نقشها و نگارها در آثار هنر اصل نیستند بلکه آنچه اصل است تفکر و اعتقادی است که در پس آن نقشها نهفته است، در آثار پیش از تاریخ نیز اینگونه بوده و این موضوع تنها به دوره اسلامی محدود نمیشود زمانی که اساطیر و اسطورهها باز میگردند آنجا هم از نمادها برای بیان تفکرات و اعتقادات استفاده میشد.
هنر دینی تجریدی است
به طور کلی معنی سمبل به معنی پرتاب کردن است ما آن را به نماد ترجمه میکنیم اما زمانیکه به اصل موضوع باز میگردیم متوجه میشویم که این عنوان به این دلیل انتخاب شده که ما را از موضوعی به موضوع دیگر پرتاب میکند درحالیکه آن نقش و فرم اصل نیست، اصل تفکر و اعتقادی است که در پس آن اندیشه نهفته است به طور مثال زمانی که یک پنجه را در هنر دینی میبینیم این پنجه اصل نیست مفهومی که در پس آن نهفته است، برای ما اهمیت دارد که حال یا پنج تن آل عباست یا پنج امام و ...
یک وجه دیگر هنر دینی این است که این هنرها تجریدی هستند، یعنی هنرمندمان از ویژگیها و خصوصیاتی که در طبیعت وجود دارد، الهام میگیرند ولی عین طبیعت را کار نمیکنند بلکه طبیعت را میگیرند و آن را با آنچه در ذهن خود است، تغییر میدهند و مفاهیم را خلاصه، انتزاعی و تجریدی در میآورند، به همین دلیل است که بسیاری از هنرمندان را میبینیم به ویژه در هنرهای دینی از سمبلها و نمادهایی که بسیار ساده هستند، استفاده میکنند البته نمونههایی هم داریم داستانهایی را در هنر دینی بیان میکنند اما آنجایی که بحث روایت و داستان نیست میخواهند تفکر و اعتقاد را بیان کنند و از نمادها و سمبلها استفاده میکنند.
خلق هنر دینی منوط به دینداری هنرمند است
*آیا هنر دینی تنها در جامعه دینی خلق میشود؟
-هنر دینی منوط به هنرمند دینی است البته جامعه بسیار مؤثر است شما در یک جامعه دینی آثار هنر دینیتان خیلی بیشتر از جامعه غیر دینی است، به هر حال هنرمند تحت تأثیر جامعه و فرهنگ خود است اما این نیست که مثلاً ما در غرب -که عموماً دینی نیست- هیچ اثر دینی نبینیم، بلکه گاهی آثار هنرمندانی را میبینیم که با تفکرات دینی ارائه میشود ولی نسبتش از یک جامعه دینی کمتر میشود.
*این امر درباره هنرمند دینی هم صدق میکند؟ آیا یک هنرمند غیر دینی اثر دینی خلق میکند؟
-ممکن است این اتفاق بیافتد ولی به این دلیل که ما اعتقادمان بر این است که براساس یک هنر دینی بحث کنیم هنرمند به واقع یک واسطه در سنت هنری ما است و هنرمند خود را اصل قلمداد نمیکرده بلکه خود را یک واسطه میدانسته که به یک عالمی در خیال خود راه مییابد و چیزهایی را آنجا میبیند که انسانهای عادی نمیتوانند ببینند و آن را از عالم دیگر با فرمهای مخلتفی به دیگران انتقال میدهند بنابراین دست یافتن به عالم دیگر و خیالی که هنرمند برایش اتفاق میافتد، تخیل قوی او و این احساس و دید خاص او میتواند فضایی ایجاد کند که برای یک هنرمند غیردینی کمتر اتفاق میافتد البته ممکن است بعضاً چیزهایی را هم یک هنرمند غیر دینی از این عالم ببیند که آن را به هنر دینی وصل کند .
ما اعتقادمان بر این است که فطرت انسان الهی است و بهرحال هنرمند وقتی از این عالم در خیال خود کنده میشود و به عالم دیگر میرود چیزهایی میبیند که آنجا این فطرت ناخودگاه او آنها را کشف میکند.
هنر مدرن قابلیت مناسبی برای عرضه هنر دینی ندارد
*آیا هنر مدرن امروز مانند سینما ذاتاً قابلیت ابزار و ظرف هنر دینی شدن، دارد؟
-به اعتقاد من خیر، اما اینکه چرا میگویم هنر مدرن قابلیت قرار گرفتن در ظرف هنر دینی را ندارد به این دلیل است که پایگاه، جایگاه و اساسی که هنر مدرن از آن نشأت گرفته تفکر دینی نیست، به همین دلیل است که معتقدم اساساً هنر مدرن قابلیت مناسب را برای عرضه هنر دینی ندارد چرا که قالبش قالب مناسبی برای این کار نیست، مثل این میماند که شما بخواهید ظرفی را استفاده کنید که داخلش مایع باشد این آب نوشیدن و آن آب قابلیتی دارد که یک ظرف مخصوص به خود میخواهد یعنی شما نمیتوانید با بشقاب آب بخورید!
بنابراین به طور کلی اعتقادم بر این است که هنر مدرن مثل یک بشقابی است که شما بخواهید در آن آب بخورید این بشقاب قابلیت آب خوردن را ندارد، باید این قالب را تغییر بدهید این تغییر قالب به هنرمند بستگی دارد اینکه چگونه در فرم و شکل آن تغییر ایجاد کنیم تا این قابلیت را پیدا کند.
غربیان در تدوین هنر مدرن به تفکرات مادی خود پاسخ دادند
کسانی که در غرب هنر مدرن را طراحی کردند به تفکرات مادی خود پاسخ دادند بنابراین اساس کار ما با آنها کاملاً متضاد است این قالب نمیتواند هنر دینی را بیان کند مگر اینکه هنرمند این قالب را تغییر دهد که از هنر مدرن خارج شود در آن حالت میتواند این قابلیت را پیدا کند اما این نکته را باید توجه کنیم که بسیاری از هنرمندان ما به دنبال هنر مدرن نیستند بلکه به دنبال یک بیان هنری تازه هستند برخی معتقدند که ما در هنرهای سنتی رشتهها و آثاری داریم که اینها دارای قالب مشخص است آنها هم میخواهند یک قالب تازه ارائه دهند نه اینکه از قالبهای گذشته و قدیمی استفاده کنند.
بنابراین این کار به معنای هنر مدرن غربی نیست بلکه خلق یک هنر تازه با مفهوم دینی است حال حتی اگر یک چیزهایی از هنر مدرن دریافت کنند این خیلی هم خوب است ما را دچار تحول میکند و تازگیهایی در هنر ما به وجود میآورد اما این کار نیازمند فهم، شناخت و درک عمیق است که یک هنرمند بتواند هنر تازهای را در هنر دینی خلق کند و از قالب تازه برای بیان هنر خود استفاده کند.
*برای دستیابی به این بیان تازه هنرمندان ما نیازمند برداشتن چه گامهایی هستند؟
-این نکته به اعتقاد من نیاز به فرهنگسازی، مطالعه و پژوهش دارد اینکه هنرمندان ما برای رسیدن به اینکه یک بیان تازه در هنر خود پیدا کنند باید هنر سنتی را بشناسند، قالبها و مفاهیم را بفهمند، نقشها، نمادها، اصول و مبانی هنر سنتی را بشناسند و بعد بتوانند تحولی در آن ایجاد کنند به همین دلیل کار خیلی سخت میشود و این به اعتقاد من کار هر کسی نیست، درست مثل اینکه شما در فضای معماری قرار گرفتهای که در سدههای قبل ساخته شده حالا یک هنرمند بخواهد در این بنا یک تغییری ایجاد کند یا بخشی را به آن اضافه کند، حتماً باید بنا را بشناسد بنابراین باید یک تحقیق عمیق کند.
آیندگان ما را براساس اثر هنریمان ارزیابی میکنند
*نکته پایانی لطفا درباره شرایط فعلی جامعه و توجه به هنر دینی بفرمایید؟
- انقلاب ما به عنوان انقلاب فرهنگی در دنیا شناخته میشود بنده اعتقادم بر این است که اگر ما بخواهیم هنری به نام هنر دینی داشته باشیم مهمترین نکته این است که باید به هنرهای سنتی خود بپردازیم و نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم، هر چه این شناخت عمیقتر باشد ما میتوانیم آثار ماندگارتری را از خود به یادگار بگذاریم، برای اینکه آیندگان ما را براساس اثر هنریمان ما را ارزیابی میکنند رهبری جملهای دارند بدین مضمون که هیچ تفکری در تاریخ ثبت نخواهد شد مگر با اثر هنریاش، این نکته بسیار مهمی است برای اینکه آنچه از ما باقی میماند آثار هنری ماست.
زمانی که ما به دوره صفویه نگاه میکنیم و آثار آنها را بررسی میکنیم تفکر دینی در آثار دوره صفویه حتی در آثار غیردینی آنها موج میزند، برای اینکه این فکر و اعتقاد در روح و روان آنها جا داشته است. پس آنچه برای ما اهمیت دارد اولاً بر مفاهیم دینی خود تأمل کنیم و در عین حال فضایی را برای شناخت عمیقتر نسبت به هنرهای سنتی خود ایجاد کنیم و هر چه این شناخت نسبت به هنر سنتی عمیقتر باشد آثار هنری ما هم ماندگارتر میشود.