به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ محمدرضا مریدی گفت: کتاب «آموزش همگانی هنر در ایران» با عنوان فرعی «تحلیل جامعهشناختی آموزش هنرهای تجسمی در مراکز فرهنگی و مؤسسههای هنری شهر تهران» حاصل پژوهشی بود که در سال ۱۳۹۱ به سفارش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، انجام شد. در این پروژه من به تحلیل انتقادی مساله آموزش هنر، بهویژه هنرهای تجسمی در آموزشگاههای آزاد هنری اقدام کردم.
وی افزود: تحقیقات و پژوهشهایی که درباره آموزش هنر در ایران انجام میشود، معمولا بر آموزش هنر در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی متمرکز است. در این میان چیزی که مدام فراموش میشود، طیف گستردهای از هنرجویان است که در مراکز فرهنگی، فرهنگسراها یا آموزشگاههای آزاد و خصوصی هنر، آموزش میبینند.
مریدی در ادامه با اشاره به این نکته که آموزش هنر در آموزشگاههای آزاد غیرحرفهای است، گفت: در مقابل آموزش هنر در دانشگاهها که حرفهای و تخصصی است، آموزش هنر در آموزشگاههای آزاد غیرحرفهای و محدود به اوقات فراغت هنرجویان است. با این اوصاف اما به دلیل گستردگی این هنرجویان، در تحلیل آسیبشناختی آموزش هنر در ایران نباید این طیف را نادیده گرفت.
این عضو هیات علمی دانشگاه هنر در ادامه درباره مسائل اساسی مطرح شده در این کتاب گفت: بررسی آسیبشناسانه آموزش عمومی و همگانی هنر زمینه را برای تحلیل و درک موانع موفقیت هنر حرفهای و خلاقانه فراهم میکند. بر این اساس من دو مساله اصلی را در این پژوهش پیگیری کردم: «ویژگیهای اجتماعی هنرجویان و علاقهمندان به هنر غیرحرفهای» و «ارزیابی مدرسان هنر و هنرمندان از آموزش همگانی هنر».
مریدی همچنین درباره ضرورت انجام این پژوهش، گفت: ضرورت مطالعه آسیب شناسانه آموزش هنر در مراکز فرهنگی و غیرحرفهای از دو منظر قابل توجه است؛ نخست اینکه با توجه به کاستیهای آموزش عمومی هنر در مدارس، علاقهمندان به مراکز فرهنگی و آموزشگاههای هنری مراجعه میکنند، به همین دلیل نخستین بارقههای شکوفایی هنری برای هنرجویان در این مراکز و آموزشگاهها پدید میآید. به عبارتی، آموزش غیرحرفهای هنر، زیرساختهای پرورش استعدادهای هنری در جامعه است و مراکز و مؤسسههای هنری دروازههای ورود به عرصه هنر هستند. از این جهت سازوکار و عملکرد آموزش هنر در این آموزشگاهها باید مدنظر کارشناسان هنر قرار بگیرد.
وی همچنین اضافه کرد: دومین دلیل ضرورت انجام این پژوهش در نقشی است که آموزش غیرحرفهای هنر در پیوند زدن هنر با زندگی روزمره هنرجویان ایفا میکند. یعنی افرادی که در اوقات فراغت خود به فراگیری هنر میپردازند، با اصول پایهای «خلق هنر» و «دیدن هنر» آشنا شده و در ادامه به حلقه واسطه میان هنر خاصگرا و عامگرا بدل میشوند. این فرآیند قطعا موجب ارتقای فرهنگ بصری جامعه خواهد شد.
«آموزش همگانی هنر در ایران؛ تحلیل جامعهشناختی آموزش هنرهای تجسمی در مراکز فرهنگی و مؤسسههای هنری شهر تهران» تالیف محمدرضا مریدی، در ۲۲۱ صفحه و بهای ۱۰ هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، در سال ۱۳۹۱ به مناسبت پایان کار پژوهشی مریدی، نشستی را برای اعلام یافتهها و نتایج این پژوهش برپا کرد. گزارش «ایبنا» از این نشست را ازاینجا بخوانید.
درباره نویسنده
محمدرضا مریدی دارای مدرک دکترای جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزاست و هماکنون به عنوان عضو هیات علمی و استادیار دانشگاه هنر به تدریس اشتغال دارد.
«کار هنر: بررسی جامعهشناسی عناصر ساختاری سيستم هنر»، «هنر به مثابه کار جمعی»، «همایشنامه لارستان کهن: دفتر مردمشناسی» و ترجمه کتاب «اقتصاد هنر» نوشته ویکتور گینزبرگ و دیوید تراسبی، نام تعدادی دیگر از کتابهای منتشر شده مریدی است.