به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ اول اردیبهشت سالمرگ سهراب سپهری است. او از مهمترین شاعران و نقاشان معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدهاند.
سهراب سپهری عادت داشت که دور از جامعه آثار هنریاش را خلق کند و برای رسیدن به تنهاییهایش «قریه چنار» و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود.
یک منتقد ادبی عرب درباره شعر سپهری میگوید: شعر برای سهراب سپهری تابلوی هنری سرشار از رنگهای طبیعت است. او در شعر یک روایتگر راستین است
عمادالدین ابراهیم اظهار میکند: او تصویری تازه را برای ما خلق میکند. در شعر سپهری محسوسات با مجردات تشبیه میشوند. ما به تشبیه دور به نزدیک و مجرد به ملموس عادت کردهایم اما سپهری نگاه ما را به درون آنها میبرد. او اشیا را واژگون میکند.
این منتقد درباره منظومه «مسافر» سهراب سپهری نیز میگوید: در این منظومه مهم و زیبا بُعد روایت پررنگ است. ما گفتوگوی شاعر را با شخصی پنهان میخوانیم. این منظومه سرشار از تامل، تفکر، پرسش و گفتوگو با دیگری است.
او میافزاید: سهراب سپهری در منظومه «مسافر» از راه حضور رمزهای تاریخی و آثار آن میکوشد تا دوبارهخوانی کند. علاوه بر این که این منظومه سیری در جهان اشیای مادی است منظومهای رؤیازده و عمیق است.
این منتقد ادبی همچنین به شیوه نگاه سپهری اشاره و بیان میکند: سهراب سپهری جهان را با تمام حواس خود میخواند. رنگ، چشمانداز، عطر و هر چیز لمسشدنی را با چشم و گوش و بینی و حس بساوایی فرامیخواند. او در این خوانش از همه حواس خود بهره میبرد و فضای شعر و جهان خود را بازسازی میکند.
ابراهیم ادامه میدهد: سپهری علاوه بر دقت حواس خود از ابعاد ذهنی و فکری برای ساختن تصویری تازه و خلاقانه استفاده میکند.
او میگوید: هر کس شعر سهراب سپهری را بخواند به اطلاعات وسیع او از فرهنگ دیگر ملتها پی میبرد. این فرهنگ در شعرش انعکاس یافته است.
ابراهیم اظهار میکند: سپهری در شعرش نقش پیشگو را ایفا میکند. او نگران آینده بشر است و با ساختن دوباره جهان میکوشد تصویری زیبا از آینده به دست دهد. این شاعر از فعل امر برای مخاطب قرار دادن ذات همگانی بهره زیادی میبرد با این اعتقاد که در این جهان زیبا ذات جمعی از ذات فردی مهمتر است.
او میگوید: کلمات خواب و باد در شعر سپهری زیاد به کار میرود. این دو واژه رغبت شاعر را به جهان رویاها نشان میدهند چراکه به روحیه و شخصیت او نزدیک هستند. سپهری از این راه به ساختن جهان و از آن به ساختن زبان میرسد. سهراب سپهری شعرش را با زبان رؤیا مینویسد؛ با زبانی مبهم و هزارتو به گونهای که مخاطب میپندارد این شعرها بیشتر فرافکنیهای عالم بیداری و بازتاب خوابها هستند. در شعر سپهری عطر در آینه دیده میشود و رنگ میوزد.