به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ؛ نسل امروز، نسل رادیو نیست. شاید رادیو هنوز به نسل قبلی تعلق دارد؛ نسلی که برنامههایی چون جانی دالر، فرهنگ مردم، راه شب، تقویم تاریخ، قصه ظهر جمعه، گلهای تازه، گلهای جاودان و برنامههای طنز صبح جمعه و عصرگاهی را به یاد دارد و با شنیدن دوباره آنها، خاطراتش را زنده میکند.
چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۱۹ اولین برنامه رادیو در ایران از طریق رادیوهای لامپی به گوش مخاطبانش رسید. مخاطبانی که توانایی خرید یک رادیو لامپی فیلیپس با قیمت بالا و با مجوز شهربانی وقت را داشتند. در حقیقت هنگام پخش اولین برنامه رادیویی دسترسی همگانی به این رسانه محدود بود. اولین محدودیت گرانی دستگاه رادیو بود که اقشار مختلف مردم توانایی خرید آن را نداشتند و تنها متمولین و اقشار وابسته به حکومت بودند که قادر به خرید و بهرهبرداری از دستگاه رادیو بودند. دومین محدودیت مربوط به پذیرش این دستگاه به عنوان یک وسیله رسانهای بود. در جامعة به شدت بسته آن زمان مواجهه با پدیدههای نو سهل و آسان نبود. جامعة بسته معمولاً در مقابل پدیدههای نو مقاومت میکند؛ آنطور که محدودیت سوم از طریق حکومت- دریافت مجوز از شهربانی- و هم از طریق رهبران دینی – منع شنیدن موسیقی- اعمال میشد. از این رو رادیو در ایران تأسیس شد اما همهگیر نشد.
به مرور زمان رادیو به تنهایی یکهتاز دنیای ارتباطات شد و جای خود را در منزل شهروندان ایرانی باز نمود و مردم با این وسیله ارتباطی همراه شدند. محدودیتهای حکومتی در تهیة جواز خرید رادیو برداشته شد؛ فراوانی دستگاه رادیو، دستیابی و خرید آن را برای اقشار مختلف مردم ممکن ساخت و محدودیتهای ایدئولوژیک در مقابل تنوع و جاذبه برنامهها رنگ باخت. بدین ترتیب دستگاه رادیو در منزل شهروندان هویت مستقلی یافت بطوری که روی تاقچه خانهها جایگاه مستقلی گرفت و با انواع و اقسام پارچههای منقوش و یا دستبافتههای مادربزرگها تزیین یافت.
سالها به همین منوال گذشت و رادیو تنها وسیله ارتباطی و سرگرمی مردم بود و مردم با این رسانه ارتباطی زندگی کردند. از روستاییان و کشاورزانی که هنگام شخمزمین رادیو را به شاخ گاو آویزان میکردند تا اُتولهای شهری که رادیو در آن تعبیه شده بود. از گوش دادن رادیو پای کرسی در روستاها تا شنیدن نوای موسیقی رادیویی توسط شهرنشینان روی فرش و مبلمان منازل شهری، همگی دال بر گسترش و نفوذ این وسیلة ارتباطی در میان مردم داشت.
اما دیری نپایید که رقیب اصلی رادیو، یعنی تلویزیون پا به میدان رقابت گذاشت و جام جهان نما رقیب جدی جعبه جادو شد. با راهاندازی اولین تلویزیون خصوصی توسط ثابت پاسال، رادیو جاده را برای پذیرش تلویزیون در خانوادهها هموار کرده بود؛ بهخصوص آنکه محدودیتهای دولتی همچون دریافت مجوز برای خرید تلویزیون وجود نداشت. اما همچنان نگاه ایدئولوژیک بر این وسیلة ارتباطی حاکم بود، بهطوری که با گذشت سالهای متمادی و تنها پس از وقوع انقلاب اسلامی این نگاه تعدیل شد؛ اما مخاطبین به دلیل جاذبة خاص تصویر و برنامههای متنوع، تلویزیونهای سیاه و سفید را خریداری کردند هرچند در ابتدا آن را از انظار مخفی میکردند اما رفته رفته عمومیت و فراوانی این وسیلة ارتباطی نیز در اتاق نشیمن هویت خاصی یافت و بهترین جای اتاق به این وسیله ارتباطی اختصاص یافت.
با این حال رادیو رسانة پر رمز و رازی بود چرا که سالیان سال دوش به دوش رسانه تلویزیون به حیات رسانهای خود ادامه داد. این حیات و ماندگاری رادیو در کنار غول تلویزیون ناشی از گرم بودن این رسانه ارتباطی و ارتباط ساده و صمیمی آن با مخاطب و قابلیت در دسترس بودن آن بود؛ بهخصوص آنکه امروزه این وسیله از طریق اینترنت و انواع رایانهها قابل دریافت است و تلفنهای همراه نیز امکان دریافت شبکههای رادیویی را برای کاربران فراهم میکند.
اما در چند سال اخیر و با ورود به عصر ارتباطات، رقبای زیادی در دنیای رسانه متولد شدهاند و این رسانه نجیب و اصیل را تهدید میکنند بهطوری که به نظر میرسد رادیو نتوانسته است مخاطبان خود را افزایش دهد و بخصوص آنکه جوانان را کمتر مجذوب خود نموده است.
روزی روزگاری بزرگان ادب فارسی از جمله مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، سید محمد محیط طباطبایی، استاد مطهری و ... از نویسندگان رادیو بودند و با قلم و افکار خود یکهتازی رادیو را در خلق آثار و برنامههای ادبی- علمی تضمین مینمودند، اما امروز کمتر شاهد نویسندگی بزرگان ادب و حکمت و فرهنگ در این رسانه مردمی هستیم. در حقیقت رادیوی جوان آن زمان با نویسندگان پیر اما فرهیخته جان مایه میگرفت اما رادیوی پیر امروز از جوانان تازهکار مایه میگیرد. شاید مخاطبان آن نسل، نویسندگان آنچنینی را میخواستند و مخاطبان این نسل به دلیل عدم گرایش به شنیدن رادیو، نویسندگان آنچنینی را طلب نمیکنند.
در هر حال آنچه امروز در پیرامونمان میگذرد نسلی است که با فضای مجازی و برنامههای کاربردی تلفن همراه همسویی دارد و اوقات خود را با همراه دستی خود سپری میکند؛ از این روست که این سوال قوت میگیرد که در هفتاد و پنج سالگی، آیا رادیو پیر شده است!!!