به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اطلاعات؛ هادی خانیکی در یادداشتی نوشت:
همپیوندی دو مقولة «توسعه» و «ارتباطات» بهویژه با گسترش دایره نفوذ فنّاوریهای ارتباطی و نسلهای جدید رسانهای از جمله مباحث و تجارب مطرح در جهان کنونی و جامعه ماست.
اگرچه هنوز برای تعیین مرزهای دقیق در تعاریف این دو مفهوم، جای مناقشههای مختلف علمی وجود دارد، ولی در عین حال نوعی سخن کانونی هم در میان همه ابهامهای نظری برجسته شده است که نه میتوان توسعه را مقید به عوامل مادی ساخت و نه میشود ارتباطات را به حد رسانهها فروکاست.
نظریههای نوین ارتباطات و توسعه به چگونگی دریافت پیامهای ارتباطی و کنش مخاطبان اهمیت بیشتری میدهند و به این سبب عنوان «ارتباطات مشارکتی» جایگاه ممتازی، هم در مطالعات توسعه و هم در مطالعات ارتباطی یافته است.
«ارتباطات مشارکتی» که اساس آن مشارکت فعال و آگاهانه مخاطبان و کاربران پیامها به مثابه طرف متعامل یک گفتگوی واقعی و کاربردی است، ادعا دارد که پروژههای توسعهای در هیچ زمینهای بدون مشارکت مردم موفق نخواهد بود و اجتماعات در پرتو ارتباطاتی از این دست، قادر خواهند بود که از طریق گفتگوهای نزدیک، خود در آموزش و تغییر شرکت کنند. به این ترتیب وقتی سخن از «ارتباطات مشارکتی» به میان میآید، بیش و پیش از هر چیز باید به نقش ارتباطات در تسهیل مشارکت اجتماع در فعالیتهای توسعهای توجه کرد. به عبارت دیگر ارتباطات مشارکتی نوعی فعالیت برنامهریزی شدة ارتباطی و توسعهای است که دو وجه مشخص دارد: اول تکیه بر فرآیند مشارکت کنشگران در توسعه و دوم محوریت نقش گفتگویی و تعاملی ارتباطات میان فردی و شبکهای.
در واقع این رویکرد ارتباطی رسانهها را امکان و میدانی برای تسهیل گفتگو میان کنشگران گوناگون در مسیر حل یک مسأله یا مسائل مشترک توسعهای میداند و در پی سامان دادن کنشهای شهروندان برای حل مشکلی خاص و یا پیشبرد اولویتها و اهداف والاست. به طور خلاصه ارتباطات مشارکتی نگاه خود را در حوزه توسعه و ارتباطات به سوی گفتگو میچرخاند و میخواهد فعالیتهای رسانهای را در فرآیند شکل دادن گفتگو به کار گیرد.
طبیعتاً در این گونه فعالیت ارتباطی، رسانههای متمرکز، پیچیده، پرهزینه و کنترل شده جای خود را به رسانههای متنوع، متکثر در دسترس و محلی میدهندکه در آنها نقشهای فرستنده و گیرنده پیام مرتباً در حال تغییر است و افقی بودن و تعاملی بودن ارتباطات به پیوند میان ارتباطات و توسعه صورتبندیهای جدیدی میدهد. با چنین مبانی و چشم اندازهایی است که امروز «ارتباطات مشارکتی» در طبقه بندی نظریههای ارتباطات و توسعه به عنوان نظریههای نسل چهارم جای گرفته است.
عصر اطلاعات
نظریههای نسل اول به نحو خوشبینانهای برای رسانهها نقش نخست در نوسازی جوامع و تسهیل فرآیند توسعه قائل بودند و نظریههای نسل دوم بیشتر به نقشهای منفی رسانهها در توسعه که ناشی از قدرت آنها در تعمیم و تعمیق مدارهای وابستگی به جهان سرمایهداری است، میپرداختند.
با عبور تاریخی از این دو سطح نظری و ورود به عصر اطلاعات، فضا بر نظریههای نسل سوم گشوده شد که تحت تأثیر پیشرفتهای هردم افزون فناورانه بر مفاهیمی نظیر «جامعه اطلاعاتی»، «نظم جدید ارتباطی» و نظریههای فراساختار گرایانه و پسا مدرن تمرکز داشت.
در همین فرآیند اکنون باید به ابعاد جدید نظرورزی ارتباطی توجه داشت که به جای مقولههای پیشین، به شبکههای اجتماعی و مخاطب اولویت میدهد و میخواهد مخاطبان را توانمند کند و از آنان به جای شنونده و بینندة خوب، کنشگرانی مؤثر بسازد. «ارتباطات مشارکتی» بهرغم نو بودن، از زمینهها و تجربههای دیرین در حوزه آموزش و توسعه برخوردار است و توانسته است با بهرهگیری از نظریههایی نظیر «آموزش هوشیارساز» پائولو فریره در برابر تحولات جدید ارتباطی نیز راهی برای کنش و کنشگری پیامگیران ارائه کند.
جان سرواس محقق و نظریهپرداز معاصر آمریکایی که چند سال است میکوشد یافتههای خود را در این عرصه به آزمون تجربه از نزدیک در مالزی بیازماید، در شمار صاحبنظرانی است که در طرح و تدوین این حوزه نظری نقشآفرین بوده است.
چگونگی «توانمندسازی مخاطبان» در ارتباط که مدّ نظر اوست، میتواند با توجه به حوزههای جدید ارتباطات که بر ظهور و گسترش «جامعه شبکهای» و پیوند دوگانه آن با «جامعه مجازی» و «جامعه واقعی» متکی است، زمینههای نوینی در عرصه مطالعات توسعه و ارتباطات باز کند.
به زبان دیگر ترکیب رهیافتهای سرواس در حوزه «ارتباطات مشارکتی» و مانوئل کاستلز نظریهپرداز و محقق اسپانیاییالاصل در حوزه «جامعه شبکهای» و «ارتباطات خودگزین» چشمانداز جدیدی به برنامههای توسعه میگشاید که باید در آنها با بالا رفتن قدرت شخصی مخاطبان در تولید، توزیع و دریافت پیام و گسترش شبکههای اجتماعی مجازی، به شیوههای تازهای در توانمند سازی و کنشگری اندیشید. این افقهای جدید نظری، تلاشهای عملی جدیدی میطلبد که در عین برخورداری از دانش جهانی، عمدتاً باید بومی باشند و به تجارب بومی در عرصه ارتباطات، رسانه و روزنامهنگاری توجه کنند.
ارتباطات مشارکتی
روزنامهنگاری کنشگر، روزنامهنگاری گفتگو، روزنامهنگاری مشارکتی و روزنامهنگاری شهروندی از جمله زمینههایی هستند که میتوانند ذیل مقوله «ارتباطات مشارکتی» باشد در حوزههای مختلف توسعه در جامعه ما نقشآفرین شوند. کتاب دکتر ابراهیم جعفری نیز میتواند در همین زمینه، مطالعات ما را گسترش دهد. به هر روی زمان، زمانه فهم نو تجربههای نو و کنشهای نو میباشد و در عصر ارتباطات، نمیتوان به تعطیلی تاریخ رفت.