به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسم اهدای بیست و دومین جایزه ادبی و تاریخی بنیاد محمود افشار یزدی برای زبان فارسی و وحدت ملی شنبه ۱۲ ادریبهشت ماه در کانون زبان پارسی برگزار شد. این جایزه به دکتر محمدعلی موحد، تاریخپژوه و دانشمند محقق رسید.
در این مراسم دکتر مصطفی محقق داماد(رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات محمودافشار یزدی)، فتحالله مجتبایی(عضوهیات علمی بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی)، نصرالله پورجوادی(استاد گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران)، دکتر مصطفی ملکیان(فیلسوف) و دکتر محمدعلی موحد سخنرانی کردند.
همچنین در این مراسم بزرگانی همچون دکتر داریوش شایگان، دکتر رضا داوری اردکانی، هوشنگ ابتهاج(سایه)، دکترمحمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر احسان اشراقی، ادیب برومند، حجت الاسلام دعایی، عزتالله فولادوند، دکترناصر تکمیل همایون، دکتر ژاله آموزگار، دکتر حسن انوری و هوشنگ مرادی کرمانی حضور داشتند.
متاسفانه در این مراسم برای سالنی که ۲۰۰ نفر گنجایش داشت بیش از ۴۰۰ نفر مهمان دعوت شده بود و از طرفی هیچ جایی به خبرنگاران برای پوشش این برنامه اختصاص داده نشده بود.
عنوان علامه را بذل و بخشش نکنیم
محقق داماد با انتقاد از بذل و بخشش عنوان «علامه» در جامعه امروز گفت: در سابقه تاریخ ادبیات ما هر لقبی که به افراد داده میشده، دلیل و ضرورتی داشته است. در متون تاریخی آمده به این دلیل شیخ کلینی را ثقهالاسلام لقب دادند که وی در میان شیعه و سنی موثق شناخته شده بود و اگر امام محمدغزالی را در نظامیه بغداد حجهالاسلام یا استاد خواندند، بیدلیل نبوده است.
وی با اشاره به صرفهجویی در اعطا کردن لقب علامه افزود: از طرفی برای چند قرن عنوان محقق به کسی اطلاق نمیشد و هر چیزی حسابی داشت. بنده به عنوان یک طلبه آشنا با این اصطلاحات پیشنهاد میکنم در اطلاق واژه علامه صرفهجویی کنیم و بذل و بخشش نکنیم و به هر کسی علامه نگوییم.
رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات محمود افشار یزدی عنوان کرد: علامه به فردی میگویند که در چند رشته از دانش تحقیق کرده و صاحبنظر باشد و تنها در یک رشته تحقیق و تفحص نکرده باشد به عبارتی از جامعیت برخوردار باشد. یکی از کسانی که در زمان ما همای اوج سعادت به دام او افتاده و از فرصتها در کمال موفقیت استفاده کرده، جناب استاد محمدعلی موحد است.
محقق داماد اظهار کرد: موحد از ویژگی جامعیت برخوردار است. وی از یک سو در دادگاههای بینالمللی با کمال رشادت از حقوق ملت ایران در امر سرمایههای زیرزمینی کشور یعنی نفت یا طلای سیاه دفاع میکند. ضمن آنکه حقوق نفت مینویسد، اما ناگهان سر میکشد به عرفان و «مقالههای شمس» را تعریف میکند که به نظر بنده تالیف این مقالات از سوی موحد نقطه عطفی در مولویشناسی است.
ترجمه موحد از «سفرنامه ابنبطوطه» آن را زنده کرد
مجتبایی، به عنوان سخنران دیگر بیست و دومین جایزه بنیاد موقوفات دکترمحمود افشار یزدی با اشاره به «سفرنامه ابنبطوطه» گفت: آشنایی من با موحد از ترجمه بسیار خوب این سفرنامه آغاز شد. بنده در سال ۱۳۴۰ و ۴۲ در پاکستان به عنوان مامور فرهنگی ایران خدمت میکردم. در آنجا گاهی جلسههای بحثی تشکیل میدادیم که من در یکی از این جلسهها درباره «سفرنامه ابنبطوطه» صحبت کردم و برخی کلمات و تعبیرات فارسی این اثر را مدنظر قرار دادم.
وی در ادامه با اشاره به برخی انتقادها به «سفرنامه ابنبطوطه» افزود: نویسنده این سفرنامه زمانی که در قرن هشتم از خراسان وارد هند میشود، نام بسیاری از مناطق را ذکر و به افرادی اشاره میکند که در تاریخ این مناطق نامشان معلوم نیست، به عبارتی ردی از آنها برجای نمانده است. با این وجود بنده برخی از کلمات و تعابیر فارسی این سفرنامه را که تقریبا ۶۰ کلمه بود، گردآوری کرده بودم که این کلمات در برخی شهرهای هندوستان و در زبانهای این کشور استفاده میشد.
عضو هیات گزینش کتاب بنیاد موقوفات محمود افشار یزدی بیان کرد: در سفرنامه اسامی افراد بسیاری به عنوان وزیر، کارگزار، منشی شاهان و راجههای هندو که در دستگاه مسلمانان کار میکردند، آورده شده بود که بنده در همین موضوع سخنرانی کردم. این سخنرانی در حالی اتفاق افتاد که زندهیاد سید وزیرحسن عابدی، استاد دانشگاه پنجاب به بنده انتقاد کرد که این سخنان ابنبطوطه هیچکدام سند ندارد و ظاهرا این حرفها را از کسانی شنیده و در سفرنامهاش آورده است.
مجتبایی با اشاره به شک خود درباره صحت برخی مطالب «سفرنامه ابنبطوطه» عنوان کرد: انتقاد استاد دانشگاه پنجاب مرا وادار کرد به دنبال این بروم که آیا افراد ذکر شده در سفرنامه حقیقی هستند یا این سخنان ساخته شدهاند؟ زیرا به نظر من نیز برخی مطالب سفرنامه عجیب بود. بنابراین به دنبال این رفتم که دریابم که آیا واقعا در جنوب هند افرادی وجود داشتهاند که فارسی صحبت میکردند و از آنها تنها برخی لغات و تعابیر فارسی برجای مانده و به همین دلیل نام برخی مناطق به زبان فارسی است؟ این تردید باعث شد قبول کردن این موضوع برای من اندکی عجیب باشد.
وی درباره سفر به هند برای تحقیق در برخی مطالب ابنبطوطه اظهار کرد: چند سال بعد در ماموریتی که به هند داشتم، سفری به جنوب هند کردم تا مطمئن شوم که آیا اماکنی به زبان فارسی وجود دارد یا خیر؟ اما هرچه جستجو کردم از اماکن فارسی که ابنبطوطه در سفرنامه خود از آنها نام برده بود، اثری پیدا نکردم.
عضو هیات علمی بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی افزود: با این وجود گمان من هنوز بر این است که نام این اماکن تغییر کرده و افراد فارسی زبانی نیز در ایالتهای جنوبی هند وجود داشتند، همان مناطقی که ابنبطوطه به آن سفر کرده بود، اما پس از آن مورخی در آن اماکن نبوده تا صحت و سقم ادعای ابنبطوطه را مورد تحقیق قرار دهد، اما با این همه، آنچه واضح است، حکایت از این دارد که مسلمانان از قرن دوم و سوم هجری در نواحی جنوبی هندوستان حضور، دخالت و تجارت داشتند.
مجتبایی درباره دلیل حمله مسلمانان به مناطق جنوبی هند بیان کرد: آنچه که باعث شد در زمان یوسف بن حجاج در اواخر قرن نخست هجری به هند حمله شود و تا حدودی منطقه سند به تصرف مسلمانها درآید، به این دلیل بود که گروهی از مسلمانان از سیلان میخواستند با کشتی به طرف حجاز بیایند و وارد خلیجفارس شوند که هندیها آنها را به اسارت میگیرند و به سند میبرند و مدتی در آنجا آنها را به عنوان اسیر نگه میدارند.
وی عنوان کرد: بنابراین برخی معتقدند یکی از دلایل حمله مسلمانان به سند، رها کردن همین اسیران بوده است. با تامل در این حوادث تا حدودی مشخص میشود طبق آنچه در سفرنامه آمده، چندان مطالب آن بیربط نبوده است. با این وجود پس از چند سال که بنده به تهران آمدم، شنیدم که موحد سفرنامه را ترجمه کرده است. به این ترتیب کتاب ترجمه شده از سوی وی را گرفتم تا ببینم ترجمه وی چه کمکی میتواند به من در درک صحت مطالب مورد تردید بکند. پس از رؤیت ترجمه از استواری آن حیرت کردم و دریافتم که تلاش وی در حقیقت «سفرنامه ابنبطوطه» را زنده کرده است.
بهگودگیتا؛ مرا زیر و رو کرد!
نصرالله پورجوادی، یکی دیگر از سخنرانان این مراسم با اشاره به تاثیرگذاری برخی کتابها در افق دید افراد گفت: برای افراد اهل مطالعه پیش آمده که در زندگی خود در یک برهه کتابهایی را مطالعه کردهاند که آن کتاب تاثیر بسیار شگرفی در افق دید آنها به جای گذاشته و در واقع پیش و پس از خواندن آن کتاب دو دید کاملا متفاوت نسبت به خیلی مسائل پیدا کردهاند.
وی با نام بردن از یکی از کتابهای تاثیرگذار در زندگی خود بیان کرد: مطالعه چند کتاب تحول بسیاری در افق دید بنده پدید آورده که از جمله یکی از این کتابها، کتاب «بهگودگیتا با مقدمه در باب فلسفه مذاهب هند» ترجمه محمدعلی موحد است.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی عنوان کرد: من دانشجوی ۲۱ سالهای بودم که در کلاس درسی به عنوان (ادبیات جهان) که در خارج از کشور بود، حضور داشتم. در این کلاس استاد تعدادی کتاب مربوط به فرهنگهای مختلف را انتخاب و به هر یک از دانشجویان تکلیف کرد که یکی از آن کتابها را مطالعه و درباره آن گزارش دهد. در میان این کتابها درباره فرهنگ ایران کتاب اشعار «عمرخیام» بود. اما کتابی که مطالعه و گزارش آن به عهده من نهاده شد، کتاب «بهگودگیتا با مقدمه در باب فلسفه مذاهب هند» بود.
پورجوادی افزود: بنده تا آن زمان نام کتاب «بهگودگیتا با مقدمه در باب فلسفه مذاهب هند» را نشنیده بودم و نمیدانستم محتوی آن چیست؟ بر اساس تکلیفی که به من شده بود این کتاب را مطالعه کردم. میتوانم بگویم این کتاب یکی از نخستین کتابهایی بود که مرا زیر و رو کرد. البته قبلا کتابهای درسی و رمان را مطالعه کرده بودم، اما این کتاب یک کتاب کلاسیک و بیانکننده چکیده تفکر فلسفی، عرفانی و معنوی هند است. به عبارتی ما اگر بخواهیم تفکر و معنویت هند را بشناسیم، نخستین کتاب در این عرصه «بهگودگیتا با مقدمه در باب فلسفه مذاهب هند» است.
وی با اشاره به تداعی نام موحد با ترجمه کتاب «بهگودگیتا با مقدمه در باب فلسفه مذاهب هند» اظهار کرد: پس از چند سال بر حسب تصادف با ترجمه این کتاب از سوی موحد آشنا شدم و تا سالها نام وی همواره برای من یادآور کتابی بود که بسیار تحت تاثیر آن قرار گرفته بودم.
موحد؛ یک اثر هنری است!
یکی دیگر از سخنرانان مراسم ملکیان بود، وی درباره ارتباط آثار و تخصصهای موحد گفت: شکی نیست که وی هم حقوقدان و عرفانپژوه بزرگی است و هم تاریخنگار به ویژه در حوزه تاریخ معاصر ایران است. از طرفی وی ادیب و شاعر گرانقدری نیز به شمار میآید. مجموعه آثاری که از وی تا کنون منتشر شده که تقریبا ۴۰ عنوان است، همه بهترین گواه در تائید حقوقدان، عرفانپژوه، تاریخنگار و ادیب بودن این مرد بزرگ است.
وی با گذر از آثار موحد اظهار کرد: آنچه که در استاد بیش از هر چیز مرا مجذوب میکند، آثار منتشر شده وی نیست. بلکه زندگی وی است که اگر سوءتعبیر نشود، زیباییهایی که من در محمدعلی موحد دیدم، مرا وامیدارد تا بگویم وی خود یک اثر هنری است. بنابراین اگر کسی مثل من بتواند با چشمهای ضعیف خودش، وجوهی از زیباییهای این اثر هنری را ببیند و با زبان الکن بتواند آن دیدهها را بازگو کند، به گمان بنده ارزشمندتر از این است که به نقاط قوت آثار علمی و فکری وی بپردازد.
این فیلسوف درباره ویژگیهای شخصیتی موحد بیان کرد: همه حاضران در این جلسه اعتراف میکنند به این که در طول زندگیهای کوتاه یا بلند خودشان قاعدهای را به تکرار آوردهاند و آن این است که هر چه به یک انسان به لحاظ فیزیکی و جسمانی نزدیکی بیشتر شود، از لحاظ عاطفی دوری از وی بیشتر میشود. بسیار نادرند انسانهایی که شما هرچه به لحاظ فیزیکی و حضور جسمانی به آنها نزدیکتر میشوید به لحاظ عاطفی هم به آنها نزدیکتر میشوید.
ملکیان با اشاره به تصور زیبا داشتن از انسانها افزود: معمولا انسانها از دور دوست داشتنیتر و زیباتر هستند. این نکته حکیمانه به نظر بنده ناظر به این است که میگوید دوست داشتن انسانیت کار چندان دشواری نیست، اما دوست داشتن تک تک انسانها کاری محال است. هرچه به انسانها نزدیکتر میشوید میبینید تصوری که از آنها داشتهاید تصوری زیباتر و دوست داشتنیتر از حد واقع بوده است، اما اگر هر کدام از ما سعادت داشته باشیم در طول عمرمان به معدود افرادی برخوردیم که ناقض این قاعده هستند و هرچه به آنها نزدیکتر میشویم عظمت و بزرگی روحی بیشتر، جلال و شکوه روحی بیشتری در آنها درک و مشاهده میکنیم.
وی با اشاره به چهار فرد تاثیرگذار ادامه داد: شکوه و زیبایی روحی که برشمردم باعث میشود ما به لحاظ عاطفی مجذوب این افراد شویم و بنده این سعادت را در طول حیاتم داشتهام که با چهار تن در طول زندگیم مواجه شوم که این ویژگی را داشتهاند و در اینجا میخواهم بگویم در میان این چهار تن بدون سرسوزنی مبالغه، بزرگترین آنها استاد موحد است. من هرچه از لحاظ حشرونشر و معاشرت به وی نزدیک شدم، به لحاظ عاطفی رفتار و خلق و خوی این استاد مرا مجذوب خود کرد. وقتی با موحد بیشتر آشنا شدم، دیدم که روح وی چه قدر عظمت، بزرگی، جلال و شکوه دارد. بنابراین دکتر موحد را یک اثر هنری میبینم که در دست خودش ساخته شده و این اثر هنری فوقالعاده زیباست.
در پایان مراسم از سوی محقق داماد به استاد موحد یک لوح تقدیر و یک فرشی که با نام وی مزین شده بود، تقدیم شد.