به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ یکی از مجموعه هایی که انتشارات به چاپ آن مبادرت دارد، «میراث همینگوی» است که ترجمه مجموعه آثار ارنست همینگوی نویسنده شهیر آمریکایی را با ترجمه مترجمان مختلف کشور در بر می گیرد. یکی از مترجمانی که در این مجموعه حضور دارد، اسدالله امرایی است که با بازگردانی آثار نویسندگان انگلیسی زبان شناخته می شود.
از امرایی پیش از پایان سال ۹۳، ترجمه رمان «زیر آفتا هیچ چیز تازه نیست» از این مجموعه به چاپ رسید و حالا ترجمه رمان «آن سوی رود، میان درختان» به عنوان هفتمین کتاب میراث همینگوی، به چاپ رسیده است. چاپ این رمان، طی روزهای اخیر و پیش از برپایی نمایشگاه کتاب تهران انجام شد و این اثر از امروز در غرفه نشر افق عرضه خواهد شد.
همینگوی در این رمان، با یک نگاه انتقادی به ارتش آمریکا و نیروهای متفقین نگریسته است. همین نگاه هم باعث شد تا این رمان چندان مورد توجه قرار نگیرد.
خالق «پیرمرد و دریا» در این داستانش، شخصیتی به نام سرهنگ را خلق کرده که منتقدان آن را، نزدیک ترین شخصیت داستانی همینگوی به خودش می دانند؛ افرادی که در جنگ شرکت کرده و آن را به تمامی درک کرده اند و می خواهند به زندگی عادی و روزمره برگردند. این نسل که همینگوی نماینده آن هاست، قصد فراموشی خاطرات جنگ شان را دارند ولی خاطرات مذکور رهایشان نمی کند.
اولین چاپ «آن سوی رود، میان درختان» در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
وقتی هوا روشن تر شد، سرهنگ تصویر را دید. احتمالا با همان سرعتی که آدم های شهرنشین فرم هایی را که قبول ندارند می خوانند و امضا می کنند و به محض اینکه سر و کله ی چیزی پیدا می شود متوجه آن می شوند. به خودش گفت چشم دارم و شعور و همه چیز را زود می گیرم. آدم های خودم را هدایت می کنم تا آخر خط. حالا از دویست و پنجاه تای آن ها سه نفر زنده اند و مشغول گدایی در آن سر شهر.
به تصویر گفت این از شکسپیر است. قهرمانی که هنوز مدعی دارد.
شاید یکی در مسابقه ای کوتاه خدمت او برسد، اما برایش احترام فراوانی قائل هستم. ببینم دختر شاه لیر شکسپیر را خواندی؟ جناب جین تونی خوانده که خودش قهرمان جهان است. من هم خوانده ام. سربازها هم خیلی به جناب شکسپیر علاقه دارند، هرچند گاهی غیرممکن به نظر می آید.
از تصویر پرسید باز هم شکسپیر می خواهی؟
لازم نیست دفاع کنی. فقط بگیر بخواب و کارت نباشد. فایده ندارد. دفاع من و تو به لعنت خدا نمی ارزد. اما کی می تواند به تو بگوید بروی و خودت را آویزان کنی؟...
این کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۳ هزار تومان منتشر شده است.