به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سلیمانی عنوان کرد: حرفهای تکراری در این باره زده شده و شاید برخی از حرفهای من هم تکراری باشد ولی طبعاً باید رویکرد نمایشگاه مشخص شود . باید مرزها معین باشد و مثلا اینکه آیا گردانندگان نمایشگاه کتاب صرفاً میخواهند کتاب بفروشند یا میخواهند ارتباط سازندهای بین نویسنده و ناشر برقرار کنند یا نویسندگان و پدیدآورندگان کتاب را گرد هم جمع کنند و به مسایل کلان نشر بپردازند هم روشن و واضح بیان شود.
مترجم کتاب «درسهایی درباره داستاننویسی» ادامه داد: در حال حاضر نمایشگاه کتاب ملغمهای از همه اینهاست. در نمایشگاه کتاب تهران مردم کتاب میخرند اما کمتر میتوان با ناشران گفتوگو کرد چون به اینجا آمدهاند و در این چند روز مشغول فروش کتابند.
وی اضافه کرد: فضایی هم در نمایشگاه کتاب فراهم نیست تا نویسندگان یکدیگر را ببینند ولی به گمانم خود کتاب فروختن و مسایل حاشیهای در نمایشگاه کتاب بیشتر اولویت دارد. به گمانم اگر نمایشگاه بتواند تسهیلاتی ایجاد کند و ارتباط بین نویسنده و ناشر و نویسندگان و پدیدآورندگان را با یکدیگر فراهم کند و درباره مسایل کلان و مهم نشر مثل انتشار الکترونیک کتاب و بسیاری مسایل دیگر صحبت کنند شاهد نتایج خوبی در پایان نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران خواهیم بود.
سلمانی یادآور شد: این مسایل از فروش کتاب اهمیت بیشتری دارد. کتاب فروختن را میتوان به گونهای سامان داد و آقای جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز گفتند که فروش کتاب را میتوان از طریق خود کتابفروشیها سامان داد و لزومی ندارد که نمایشگاهی به این بزرگی و وسعت تشکیل دهیم، آن هم به خاطر هدفی که به گونهای دیگر میتواند تأمین شود.
این مترجم در پاسخ به این پرسش که «آیا بهتر نیست نمایشگاه کتابهای درسی در زمان دیگری و مجزا از نمایشگاه کتاب برگزار شود؟» گفت: کسانی که طراحی نمایشگاه را بر عهده دارند میخواهند در حقیقت با ارایه یک مجموعه مخاطب را جذب کنند. یعنی کسی که میخواهد کتاب بخرد کتاب درسی هم بخرد یا برعکس. یا به بخش رسانههای دیجیتال هم سر بزند. سابق بر این نرمافزارها هم بود که آنها را جدا کردند یا نمایشگاه مطبوعات هم سالها پیش همزمان با نمایشگاه کتاب برگزار میشد.
وی توضیح داد: مجزا کردن نمایشگاهها، آنها را تخصصی میکند و مخاطب را هم مشخص میکند اما آنهایی که نمایشگاه کتاب تهران را طراحی میکنند شاید هراس داشته باشند که اگر دست به چنین کارهایی بزنند مخاطب عامشان را که به نمایشگاه میآید از دست بدهند. به گمانم اگر هدف نمایشگاه رسیدگی به مسایل ناشران و نویسندگان باشد موفقتر است. دستکم این موضوع میتواند وجه عمده آن باشد. اگر من نویسنده بخواهم با ناشری صحبت کنم، در این نمایشگاه فرصت کمتری وجود دارد. آنها آنقدر سرشان به کتابفروشی مشغول است که فرصتی برای کار دیگری ندارند. اگر به غرفهها در نمایشگاههای جهانی سری بزنید میبینید که ناشران پلاکاردهایی زدهاند و با یکدیگر ارتباط دارند. دستکم اگر این مورد هم رعایت نمیشود باید در نمایشگاه کتاب تهران بخشی با عنوان ارتباط بین نویسندگان و ناشران وجود داشته باشد. البته این دیدارها هم باید به پاسخگویی منتهی شود نه اینکه بگوییم من نمیدانم و آقای مدیر میداند و از این قبیل حرفها. ناشران در این بخش حتی باید بتوانند قرارداد ببندند و به کارها و امور کلانشان برسند تا به نتیجه برسند. شاید من کمی این ارتباط را صنفی ببینم اما یکی از ویژگیهای مهم نمایشگاه کتاب همین است.
انتشار ۷۰ کتاب از سال ۱۳۵۹، در حوزه داستان و رمان، نقد داستان، داستاننویسی و واژهنامه ادبی، حضور در هیات داوران کتاب سال و چند جایزه ادبی دیگر در زمینه ادبیات داستانی، مدیریت سایت شورای گسترش زبان و ادب فارسی، مدیریت طرح ترجمه آثار ادبی داستانی ایران به زبان انگلیسی، انتشار دهها مقاله در روزنامهها و دهها سخنرانی و تدریس در حوزه ادبیات داستانی در دانشگاه و مجامع مختلف فرهنگی بخشی از فعالیتهای سلیمانی در سالهای اخیر است.
وی مترجم کتابهایی مانند «عید پاک»، «عابر پیاده»، «عشق و نان»، «خانهای برای فرزندانم»، «عمویت شاعر بود»، «کارآگاه پووارو»، «فن داستاننویسی»، «رمان چیست»، «تکّه چوب» و «از روی دست رماننویس» است و تعداد زیادی از داستانهای مطرح جهان با خلاصه و ترجمه وی به بازار کتاب راه یافتهاند.