به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛گفتوگویی با توکلی و سعید آقاخانی یکی از بازیگران این فیلم پر پرسوناژ انجام داده است.
هرچند بهرام توکلی در ذهن بسیاری از ما یک شخصیت کاملا جدی است و سعید آقاخانی هم به همان اندازه شوخطبع به نظر میرسد، اما در این گفتوگو نه توکلی آنقدرها جدی بود و نه آقاخانی خیلی طنزآمیز برخورد میکرد.
هیچکس از حرف زدن با من حال نمیکند!
هر دو کمحرف بودند؛ آقاخانی که حتی از توکلی هم کوتاهتر سخن میگفت، با لحنی طنزآمیز گفت: هیچکس از حرف زدن با من حال نمیکند!
توکلی هم با همان لحن شوخ ادامه داد: برعکس، باید مدام به من تذکر بدهید که کم حرف بزنم!
هرچند مصاحبه ایسنا با این دو نفر به طور همزمان بود، اما گفتوگوها را در ادامه هم میآوریم تا خواندن آن برای مخاطبان سهلتر باشد.
به همین دلیل این گفتوگو هم مانند خود فیلم بخشبندی شده است. در اولین بخش سخنان بهرام توکلی (نویسنده و کارگردان فیلم) را میخوانیم و در بخش بعدی سخنان سعید آقاخانی (بازیگر) فیلم را.
بهرام توکلی
همیشه نگاه کمیک را دوست داشتم
تماشاگران فیلمهای توکلی با دیدن «من دیهگو ...» بهخوبی متوجه تفاوت این فیلم با آثار قبلی او «پابرهنه در بهشت»، «اینجا بدون من»، «بیگانه»، «آسمان زرد کم عمق» و ... میشوند چون این فیلم اولین کار توکلی است که حال و هوای کمدی دارد.
توکلی درباره تفاوت فضای این فیلم با دیگر فیلمهایش توضیح داد: به انواع و گونههای مختلف سینمایی علاقه دارم اما شرایط تولید در سینما به شکلی است که بسیاری از ایدهها امکان تولید پیدا نمیکنند. همچنانکه نسخه اولیه این فیلمنامه هم سه سال پیش نوشته شد، اما بعد از فراهم شدن شرایط تولیدش، بازنویسی شد.
وی اضافه کرد: من در دوره دانشجویی هم بیشتر تئاترهایی که اجرا کردم در فضای کمیک بود، همیشه این نگاه کمیک را دوست داشتم و منتظر فرصتی برای انجام کاری با این حال و هوا در سینما بودم.
اما این تنها تفاوت این فیلم با دیگر آثار توکلی نیست. بیشتر فیلمهای قبلی او کم کاراکتر بودهاند و این اولین فیلم اوست که با تعداد پر شماری از بازیگران ساخته شده است.
قرار بود سرسامی را تصویر کنیم که از کنترل خارج شده
توکلی درباره این موضوع توضیح داد: اینها نگاههایی است که از بیرون به فیلم میشود. من موقع نوشتن فیلمنامه به کم بودن یا زیاد بودن تعداد پرسوناژها توجهی ندارم.
این کارگردان سینما درباره سردرگم شدن بعضی از مخاطبان برای کشف روابط میان کاراکترهای داستان که ناشی از پرتعداد بودن پرسوناژهاست، گفت: به هر حال بعضی فیلمها اقتضائاتی دارند و اقتضاء این قصه هم همین است که تعداد پرسوناژها زیاد باشد. ما قرار بود سرسامی را تصویر کنیم که از کنترل خارج شده. مهم این است که فیلمساز بتواند برمبنای اقتضاء قصه ویژگیهای آن را به شکلی سامان دهد که محصول نهایی جذاب و لذت بخش باشد. اگر مجموع این ساماندهی به نتیجه رسیده که روشهای آن مهم نیست، اگر هم به نتیجه نرسیده باز هم دلایلش اهمیت ندارد، به توان کم من بر میگردد.
پایان خوش ربطی به اعتراض نداشت!
توکلی درباره این نظریه که بعضی مخاطبان معتقدند این فیلم نوعی اعتراض به سیاستی است که به فیلمسازان دیکته شده تا فیلمهای امیدبخش بسازند، توضیح داد: در این فیلم درامی داریم که طی آن یک اتفاق خیلی کوچک، منجر به فاجعه میشود. در حالیکه به طور طبیعی نباید چنین اتفاقی رخ دهد، اما این مسیر آن قدر پیچیده میشود که در پایان کار به فاجعه منتهی میشود. اگر بخواهیم فاجعه انتهایی این درام را خارج از مسیر طبیعیاش به شکل تحمیلی به یک پایان خوش تبدیل کنیم، طبیعتا نتیجه بیمعنا و مسخره میشود و این موضوع، ربطی به اعتراض نداشت، بلکه بیشتر یک شوخی بود با پایانبندی خود درام.
همه سیاستمداران فیلم امیدوارکننده میخواهند
کارگردان «بیگانه» ادامه داد: این نوع سیاستگذاری مربوط به دوره اخیر یا آقای روحانی نیست، همه دورهها به این شکل بوده است. تقریبا همه سیاستمداران به اقتضای شغلشان از هنرمندان میخواهند فیلمهای امیدوار کننده بسازند و این اصلا عجیب نیست بلکه از منظر سیاستمداران درست است، چون آنان وظیفه هدایت کردن دارند و هنرمند وظیفه دقت کردن، بنابراین دیدگاهشان با هنرمندان کاملا متفاوت است.
توکلی در پاسخ به این پرسش که با این فیلم طیف گستردهتری از مخاطبان را جذب خواهد کرد، توضیح داد: هر فیلمسازی دوست دارد تماشاگران زیادی داشته، اما خود من به همان اندازه هم دوست دارم این گسترش در راستای دغدغههای خودم باشد و جذب مخاطب را از راه مبتذل یا غیر فرهنگیاش دوست ندارم.
کارگردان «اینجا بدون من» یادآور شد: زمان نگارش قصه (من دیهگو ماردونا هستم) هرگز به واکنشها فکر نمیکنم، بیشتر سعی میکنم شیوهای برای روایت قصه مورد نظرم انتخاب کنم. گاه محصول نهایی مورد اقبال هر دو گروه مخاطبان (مخاطبان گستردهتر و مخاطبان خاصتر) قرار میگیرد و گاه مورد اقبال هیچ کدام یا یکی از این گروهها، این تقریبا برای هر فیلمسازی که در 9 سال شش فیلم بسازد، اتفاق می افتد.
فیلم «من دیه گو...» هرچند از یک فاجعه سخن میگوید، اما در لحظه لحظهای آن نوعی سرخوشی و بازیگوشی جوانانه موج میزند و همین ویژگی برای تماشاگر فیلم دلپذیر است.
شیطنت در روایت
توکلی در پاسخ به این پرسش که این شیطنت و سرخوشی از ابتدا بوده یا در برخورد با بازیگرانی که هرکدام انرژیهای خاصی با خود آوردهاند شکل گرفته است، گفت: شیطنت در روایت کاری است که هم به طور عقلانی و هم ناخودآگاه درباره آن تصمیم میگیریم. در این رهگذر میکوشیم راههای کمتر پیموده شده(در سینمای ایران) را برویم که البته ریسک دارد و رندی هم در آن هست. در ادبیات معمولا شیطنت در روایت است، اما انرژی فیلم متفاوت است. همان طور که خودتان گفتید به جز ماجرای بازیگوشی روایی، محصول تجمیع انرژی گروه هم هست و محدود به کارگردان نیست. این فیلم با تیم دیگری قطعا فیلم دیگری میشد.
پاسخی متناقض اما واقعی
این کارگردان در توضیح بیشتر این پرسش افزود: از آغاز بازیها و شیطنتهای روایی، جزو ایدههایم بود که در طول بازنویسی و اجرا تشدید شد. اما انرژی فیلم محصول انرژی کل گروه بود که همراه بودند فقط هم بازیگران نبودند، بلکه عوامل پشت صحنه مثلا گروه فیلمبرداری خیلی موثر بود اینکه فیلمبردار شما بخوبی جنس پلانهای چیده شده را اجرا کند، خیلی مهم است تا اینکه فیلمبرداری داشته باشید که به این سختی تن ندهد و ناچار شوید خیلی محدودتر و محتاطانهتر ایدههایتان را اجرا کنید.
او ادامه داد: بنابراین نبود احتیاط در روایت، خوشبختانه با همراهی گروه روبه رو شد و همه کوشیدند موانع را برطرف کنند. این فیلم چنین کار گروهیای را نیاز داشت.
توکلی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره دشواری فیلمهای شلوغ و پر پرسوناژ در مقایسه با فیلمهای کم پرسوناژتر توضیح داد: کارگردانی دو ساحت مختلف دارد؛ نکات فنی و تصمیمات آرتیستیک(هنری). از این منظر فیلمهای شلوغ خیلی راحتتر هستند، اما از نظر فنی دشوارترند و عکس این در فیلمهای خلوت است. چون در آنها تصمیمات آرتیستیک، خیلی دشوارتر است و در مقابل، نکات فنی خیلی آسانتر.
کارگردان «آسمان زرد کم عمق» تصریح کرد: در فیلمهای پر پرسوناژ به دلیل شلوغی، معایب کار کمتر دیده میشود ولی نکات فنی مثلا یکدستی دکوپاژ، تسلط به کار دوربین، انتخاب نوع میزانسن و حفظ یکدستی فضای بصری دشوار است. در کارهای خلوت، برای تصمیمات آرتیستیک، باید ذهن خلاقتری داشته باشید چون امکانات کمی دارید و باید نتایج متنوعتری بگیرید ولی اجرای فنیاش بسیار آسانتر است. بنابراین این پرسش پاسخ متناقضی دارد، ولی واقعیت همین است.
وقتی آقاخانی، توکلی را غافلگیر کرد
توکلی در ادامه درباره انتخاب سعید آقاخانی و اینکه این بازیگر چندمین گزینهاش برای نقش نویسنده بوده است، به ایسنا گفت: اصولا زمان طولانی برای انتخاب گزینهها نداشتیم ولی انتخاب ایشان، پیشنهاد سهیل بیرقی دستیار و برنامهریزم بود. بسیاری تصور میکردند این انتخاب به دلیل بازی ایشان در فیلم «خداحافظی طولانی» بوده است، در حالیکه هنوز آن فیلم در حال فیلمبرداری بود که تمرین ما شروع شد.
این کارگردان هم که مانند بسیاری از تماشاگران از بازی متفاوت آقاخانی غافلگیر شده بود، یادآور شد: در همان یکی دو جلسه اول تمرینها با وجهی از ایشان که قبلا ندیده بودم، روبه رو شدم و آن را بسیار جذاب یافتم.
وی اضافه کرد: در طول اجرا انگیزه و تلاش ایشان برایم خیلی جالب بود چون معمولا بازیگران حرفهای که به مدت طولانی درگیر کار هستند، گاه اعتماد به نفس کاذبی پیدا میکنند که بعضی اوقات سبب میشود خیلی برای اجرا انرژی نگذارند، اما ایشان خیلی با انرژی و انگیزه کار میکرد و این برای کارگردان خیلی جالب است.
کارگردان شبیه میزبان است
کارگردان «پابرهنه در بهشت» معتقد است: کارگردان شبیه میزبانی است که پنجاه شصت نفر میهمان دعوت کرده است. هرچند همه این افراد کارشان را انجام میدهند اما ناخودآگاه نگاهشان به کارگردان طوری است که میهمان او هستند و اگر قرار است اتفاق خوبی بیفتد، اوست که باید این اتفاق را رقم بزند. بنابراین اگر کارگردان با عدهای میهمان بیانگیزه روبه رو شود که نسبت به هر تلاشی، بی تفاوت باشند، طبیعتا دلسرد میشود، اما وقتی مدام با واکنش بازیگران روبه رو میشود، که این واکنش هرگز به معنای تایید نیست، بلکه اگر با بازیگری روبه رو شود که هر پیشنهادی را نمیپذیرد، بیشتر لذت میبرد چون فکر میکند بازیگری است که ایده دارد و به نقشاش فکر کرده است. مجموع این انگیزه، کارگردان را در این میهمانی دو سه ماهه سرپا نگه میدارد. آقای آقاخانی یکی از کسانی بود که در طول اجرا با انگیزهاش، کمک حال بود.
همیشه دوست داشتم تئاتر کار کنم
بهرام توکلی دانش آموخته تئاتر است اما تاکنون تئاتری اجرا نکرده است. پرسش بعدی ایسنا هم این بود که آیا دوست دارد در تئاتر هم کارگردانی کند؟ که او پاسخ داد: در دوران دانشجویی از فضای حرفهای تئاتر دور شدم. در همان دوره تئاترهای دانشجویی کار کردم ولی چون به فضای ساخت فیلمهای کوتاه آمدم و در اواخر تحصیلم، اولین فیلم سینماییام را هم ساختم، همه انرژیام صرف سینما شد با این حال همیشه دوست داشتم تئاتر کار کنم. بسیاری از همکلاسیهایم هنرمندان حرفهای تئاتر شدند و وقتی آثارشان را میبینم، ترغیب میشوم که من هم نمایشی اجرا کنم، اما فرصتش پیش نیامده ولی انگیزهش همیشه بوده ...
یک تماشاگر معمولی فوتبال هستم
برای تماشاگران فیلمهای بهرام توکلی، نام فیلم تازه او غیر منتظره بود. شاید چون به شخصیت او نمیآید که خیلی اهل فوتبال باشد. هرچند او کارکتری را انتخاب کرده که فراتر از یک فوتبالیست در جهان مطرح است.
توکلی در پاسخ به آخرین پرسش ما با لحنی طنزآمیز توضیح داد: خیلی اهل فوتبال نیستم اما خیلی هم با آن بیگانه نیستم. یک تماشاگر معمولی فوتبال هستم. البته «دیهگو مارادونا» دیگر یک آیکن جهانی است و به ایشان به وجه فوتبالیاش اشاره نشده.
سعید آقاخانی
سعید اقاخانی بازیگر نقش نویسنده سال گذشته در دو فیلم «خداحافظی طولانی» کار فرزاد موتمن و «من دیه گومارادونا هستم» کار بهرام توکلی حضور غیر منتظرهای داشت، او نشان داد اگر نقش خوبی داشته باشد، میتواند بخش دیگری از توانمندیهایش را نشان دهد.
فکر کنم مادرم خیلی دعا کرده بود
توکلی با لحنی طنز گفت: آقای آقاخانی پارسال همه را غافلگیر کرد، امسال خودش غافلگیر میشود.
آقاخانی هم با همان لحن شوخ در ادامه این سخن گفت: اتفاقات پارسال برای خودم هم عجیب بود. فکر میکردم خدایا چه شده کسانی که دوستشان دارم، در یک مدت زمان کوتاه پیشنهاد همکاری دادهاند! فکر کنم مادرم خیلی دعا کرده بود!
او درباره بازیاش در فیلم «من دیه گو مارادونا هستم» ادامه داد: خیلی دوست داشتم قدری جدیتر در سینما فعالیت کنم، اما امکانش پیش نمیآمد. قبلا هم فیلم «این جا بدون من» آقای توکلی را دیده بودم و خیلی آن را دوست داشتم و وقتی پیشنهاد بازیام در فیلم «من دیه گو...» مطرح شد، خیلی استقبال کردم.
90 درصد بازیگرانمان جای که باید باشند، قرار نگرفتهاند
این بازیگر در پاسخ به این پرسش که سینمای ما چقدر به بازیگران اجازه دست زدن به تجربههای تازه را میدهد، توضیح داد: نود درصد بازیگران فعال سینمای ما بازیگران خوبی هستند اما جایی که باید، قرار نگرفتهاند و این هم به دلیل نبود فیلمنامه و نقش خوب است. اگر نقش خوب وجود داشته باشد و بازیگر مناسبی برایش انتخاب شود، آن بازیگر بازی خوبی خواهد داشت.
او که در فیلم توکلی نقش نویسنده را بازی میکند، درباره ویژگیها و جذابیتهای این کاراکتر گفت: خیلی از من دور و برایم بسیار سخت بود. سعی میکردم براساس فیلمنامه و آنچه کارگردان میخواهد، عمل کنم. با این حال اوایل کار کمی گیج بودم.
آقاخانی همکاری با توکلی را جذاب توصیف کرد و افزود: هر روز با اتفاق جدیدی روبه رو میشدیم و تغییراتی در کار و در روابط آدمها رخ میداد که برایم بسیار جالب بود، اما در عین حال آن قدر سر صحنه همه چیز پیچیده شده بود که اصلا نمیتوانستم پیشبینی کنم نتیجه چه میشود ولی خوشبختانه اتفاق خوبی افتاد و من خود حاصل کار را دوست داشتم.
وی با ابراز خرسندی از همکاری با توکلی اضافه کرد: «من دیه گو مارادونا هستم» از این نظر برایم جالب است که با وجود فیلمنامه، مدام تغییراتی در کار داشتیم. یک متن حفظ شده آماده را اجرا نمیکردیم بلکه هر روز دوست داشتم بدانم چه اتفاقات تازهای خواهیم داشت. نمیتوانستم از پیش برای خودم تعیین کنم که چگونه کار کنم. شاید بخشی از این طراوت و شیطنتی که میگویید، به همین موضوع مربوط میشود.
آقاخانی که پیشتر هم تجربه حضور در آثار شلوغ و پر پرسوناژ را داشته است، افزود: اغلب کارهای قبلیام چنین بودند. صحنههای شلوغ سخت است. تازه مخاطب فقط جلوی دوربین را میبیند، اما پشت صحنه هم سختیهای زیادی هست. به همین دلیل برای کارگردان، هماهنگ کردن کل گروه برای رسیدن نتیجه مطلوب، واقعا سخت است.
وی درباره پیشبینی مخاطبان فیلم توضیح داد: فکر میکنم این فیلم مخاطبان خوبی داشته باشد. البته فیلم «اینجا بدون من» هم تماشاگران زیادی داشت، ولی چون این فیلم حال و هوای کمدی دارد، احتمال میدهم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
به عنوان آخرین پرسش از سعید آقاخانی پرسیدیم فکر میکنید با توجه به اتفاقات سال گذشته، امسال چه اتفاقی برایتان میافتد که توضیح داد: نمیدانم. نمیتوان پیش بینی کرد. بخصوص در کشور ما خیلی نمیتوان برنامهریزی کرد چون دسته بندی سینمای ما با کشورهای دیگر خیلی متفاوت است. به همین دلیل بیشتر به خدا توکل میکنیم. خیلی دوست دارم بیشتر کارهای کمدی انجام دهم اما دو کاری که سال گذشته پیش آمد، برای خودم خیلی جالب بود و بدم نمیآید دوباره چنین تجربیاتی هم داشته باشم.