به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ یادداشت دیروز بهروز افخمی درباره امیرقادری، منتقد سینما و سایت کافه سینما، با بازتابهای متعددی مواجه شد. بهروز افخمی در یکی از بیسابقهترین یادداشتهای سینمایی این سالها دیروز به شدت به امیر قادری حمله برده بود. متن کامل نامه افخمی در اینجا منتشر شد.
حالا امیرقادری پاسخ نرمی به بهروز افخمی داده است. متن کامل پاسخ امیر قادری را بخوانید؛
۱-برعکس دیگر حرفهایش که هیچ وقت پاسخ نداده بودم، خواندناش را توصیه میکنم و در سایت کافه سینما هم بازنشرش خواهیم کرد. به این خاطر که افخمی و زبانش و نوشتهاش، فقط نماینده خودش نیست. آن چه در این مدت با همدیگر دربارهاش گفتگو کردیم، از استعدادسوزی در سینمای نفتی گرفته (او روزی روزگاری شوکران را ساخته، و با هم درباره «رابین و ماریان» ریچارد لستر بحث میکردیم) تا اخلاقی که هنر ایدئولوژیک و دورهای میسازد، و نشانههای پایان یک نظم و مسیر و آغاز دوران تازه، همه در لحن و سمت و سوی این یادداشت هست. خیلی بهتر و روشنتر از آن چه در این چند وقت اخیر، نوشتهام.
۲-و باز با خواندن این یادداشت متوجه میشویم دوران انگ زدن به نهادهای خصوصی و مالکیتهای شخصی، برای از بین بردن و تعطیل کردنشان گذشته است. همچنان که دوران پرواز با بالهای کمکی حکومتی، فراتر از جایگاهی که واقعا استحقاقاش را داشتهاند. کافه سینما به امید خدا به راه خودش ادامه خواهد داد، همان طور که دیگر شرکتها و نهادهای فردی و خصوصی حفظ خواهند شد؛ نهادهای شخصی و مردمی که بسیاری از شما مردم، در این دوران و در این کشور، برای خودتان و خانوادهتان، متکی بر استعداد واقعیتان ساختهاید و خواهید ساخت. هزینه فیلم بعدی امثال افخمی را اما، شاید نهاد و ارگانی بدهد، یا ندهد.
۳-Hillary Rodham Clinton را در نوشتار به زبان خودمان، رادهام مینویسیم، همان طور که دیوید بکهام را، یا مثلا ریچارد بیسهارت را. افخمی از معدود آدمهای این قاطبه بود که احتمالا ریچارد بیسهارت را میشناخت. اگر پول نفت و اقتصاد مرکزی در کار نبود، او هم میتوانست با استعدادی که داشت دنیا و خانه و مزرعه و آینده خودش را داشته باشد. حساباش با بیاستعدادهایی که از این نظم و سیستم برای بالا رفتن استفاده کردند جدا بود. همین است که آدم غصهاش میشود. به قول فیلم رابرت دنیرو: هیچ چیز غمانگیزتر از دیدن یک استعداد تلف شده نیست.
۴-پول نفت و ایدئولوژیها، میآیند و میروند. عین مثالی که افخمی زد و خود افخمی، یک روز مقیماند و یک روز مسافر و پناهنده. خانه و مزرعه ما و شما و آن چه در بازار آزاد بدون تبعیض متکی بر استعداد واقعی هموطنانمان به دست میآوریم، اما در این مملکت است. روزگاری شاید مورد هجوم قرار بگیرد. اما می بینید که... باقی خواهد ماند