به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اطلاعات؛ دکتر احمد کتابی در یادداشتی نوشت:
برآنند خودبینی و جهل و عُجب
که عیب تو را از تو پنهان کنند
دیوان پروین اعتصامی، ۱۳۵۵، ص ۳۰
درآمد
فرافکنی ـ عیب و تقصیر خود را به دوش دیگران افکندن ـ از آسیبها و گرفتاریهای بزرگِ اجتماعیِ ماست که در سطحی بسیار گسترده در بین طبقات و قشرهای گوناگون جامعه، از پایینترین مراتب گرفته تا بالاترین مدارج و از افرادِ کوچه و بازار گرفته تا دولت مردان، رائج است. وسعت و شدت شیوعِ این عارضة روانشناختی (Psychologic)، تا حدود زیادی، معرف و نشانة رواجِ روحیات اجتماعیِ ناپسندی از قبیل «مسئولیتناپذیری»، «خودمبرّا بینی»، «واقعیت گریزی»، «فریبکاری» و امثال آن است که اغلب جنبة ناخودآگاه دارند.
بدیهی است که روحیات و عوارض بیمارگونة مذکور یکباره و یک شبه پدید نیامدهاند و ریشههایی دیرینه و عمیق در تاریخ تحولات اجتماعی ما دارند. از اینرو، بررسی و شناخت بایسته و همه جانبة آنها، مستلزم همکاری و همفکریِ صاحبنظرانِ رشتههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی ـ از جمله مورخان، جامعهشناسان، روانشناسان و آسیبشناسان اجتماعی ـ است ـ کاری که از حوصلة این مقاله خارج است.
در این میان، آنچه مایة تعجب و شایانِ توجه و تأملِ بسیار است، انعکاسِ وسیع مفهوم فرافکنی در فرهنگ و ادب فارسی است؛ تا آنجا که کمتر اثری از آثار سخنوران ایران زمین ـ اعم از متقدمان و متأخران و معاصران ـ را میتوان یافت که در آن، کم و بیش، مصادیق و شواهدی از این مفهوم مشاهده نشود.
در این مقاله برآنیم تا شواهد مفهوم فرافکنی را در منظومههای ماندگارِ پروین اعتصامی ـ شاعرة گرانقدر معاصر ـ ردیابی و تحلیل کنیم؛ امّا قبل از شروع این بررسی، بیمناسبت نیست مقدمتاً به ارائة تعریف ساده و توضیح مختصری دربارة این مفهوم پرداخته شود.
تعریف فرافکنی
فرافکنی (Projection) اساساً یک مفهوم روانشناختی و از جملة ساز و کارهای دفاعیِ (defense mechanisms) روانِ آدمی بهشمار میرود که تعریف آن، به زبان ساده، بدین شرح است:
فرافکنی عبارت است از نسبت دادنِ ناخودآگاهانة کاستیها، کوتاهیها، خطاها، تقصیرها، اعمال ناروا و مشکلاتِ خود ساختة خود به دیگران و یا عوامل خارجی.
با توجه به تعریف یاد شده، تذکر دو نکتة مهم ضرورت دارد:
۱٫یکی از شرایط و لوازمِ اصلیِ فرافکنی «ناآگاهانه بودن» آن است. به دیگر سخن، نسبت دادن و متوجه کردنِ عیبها و خطاهای خود به دیگران فقط در صورتی فرافکنی ـ به مفهوم دقیق و اخص کلمه ـ تلقی میشود که بدون قصد و اراده و براثر خودفریبی (self-deception) صورت گیرد. در غیر این صورت، مشمولِ عنوانهایی دیگر مثل «غیبت»، «تهمت»، «بهتان»، «فریبدهی» و امثال آن قرار میگیرد. در عین حال، این واقعیت هم قابل انکار نیست که در بسیاری از موارد، فرافکنی، نظیر سایر سازوکارهای دفاعی، در حالتی بینابین ـ مرز خودآگاهی و ناخودآگاهی ـ بهوقوع میپیوندد ـ حالتی که در روانشناسی از آن به «نیمه خودآگاهی» (sub-consciousness) تعبیر میشود.
۲٫فرافکنی فقط شامل نسبت دادن و متوجه کردنِ مسئولیتِ کمبودها، ایرادهایِ وارده و رفتارهایِ ناشایست و یا غیرمنطقیِ خود به سایر افراد نیست، بلکه منتسب کردنِ آنها به عوامل خارجی نظیر شیطان، قضا و قدر، شانس، قسمت، سرنوشت، بخت، فلک، روزگار، چرخ، دهر، چشم بد و امثال آن و نیز بدخواهی و توطئهچینی بیگانگان (= نظریة توطئه conspiracy theory)) را هم در برمیگیرد.
بنابرآنچه گفته شد، فرافکنی را میتوان شامل دو مرحله دانست:
مرحلة نخست: نفی و انکارِ (denial) تعلقِ خصوصیاتِ نامطلوب فردی به خویشتن.
مرحلة دو: نسبت دادن و انتقالِ این خصوصیات و مسئولیتِ آنها به دیگران بهمنظور رهایی از فشارِ روحیِ ناشی از احساسِ کمبود (حقارت)، اشتباه، ناتوانی و نیز خلاصی از آنچه که در اصطلاح روانشناسی احساس یا عقدة تقصیر (گناهکاری) guilty complex نامیده میشود.
پس از این توضیحات مقدماتی، به موضوع اصلی مقاله پرداخته میشود:
فرافکنی از دیدگاه پروین اعتصامی
در دیوان این شاعرة کم بدیل، بهویژه در مناظرههایِ بدیعِ وی، چه با صراحت و چه به تلویح، اشارات مکرری به فرافکنی مشاهده میشود. نظر به تعدد و تنوعِ شواهدِ موجود، آنها را در قالب چند مقوله ارائه میکنیم:
الف ـ نفی فرافکنی بر قضا و قدر
پروین اعتصامی، نظیر بسیاری از سخنوران بزرگ فارسی، از جمله ناصر خسرو و مولوی ، به تمایلِ غالباً ناخودآگاهی که در بسیاری از آدمیان برای نسبت دادنِ تقصیرات و اشتباهات خود به قضا و قدر (و مقولاتِ مشابه آن)، بهمنظورِ فرار از مسئولیت، وجود دارد توجه یافته و به تخطئه و مذمتِ آن پرداخته است. شواهد زیر مؤید این مدعاست:
پروین، در یکی از قصاید معروف خود، ارتکابِ اختیاریِ اعمال خطرناک و سپس منتسب کردن آنها را به قضا و قدر نشانة ابتلایِ به جنون میداند:
دیوانگی است قصة تدبیر و بخت نیست
از بام سرنگون شدن و گفتن این قضاست
دیوان پروین اعتصامی، ۱۳۵۵، منظومة شمارة ۹، ص ۱۷، بیت ۴۳
و در جایی دیگر از همان قصیده چنین استدلال میکند:
اعمی است گر به دیدة معنیش بنگری
… دهقان تویی به مزرعِ مُلکِ وجودِ خویش
… در پیشِ پای بنگر و آنگه گُذار پای
آن کو خطا نمود و ندانست کان خطاست
کار تو همچو غلّه و ایام آسیاست
در راه چاه و چشمِ تو همواره در قفاست
همان، ص ۱۶، ابیات ۲۶، ۲۸ و ۳۲
در قصیدهای دیگر، نیکروزی و تیره روزیِ آدمیان را ناشی از رفتارهای شایست و یا ناشایستِ خود آنها میشمارد:
… جز بد و نیکِ تو، چرخ می ننویسد
… هر چه دهی دهر را، همان دهدت باز
نیک و بدِ خویش را تو باش نگهبان
خواستة بد نمیخرند جز ارزان
… کارگران طعنه میزنند به کاهل
اهلِ هنر خنده میکنند به نادان
همان، ص ۴۶، منظومة شمارة ۳۰، ابیات ۴، ۸ و ۱۰
و نیز:
از گندم و کاهِ خویش آگه باش
خواهی که نه تلخ با شدت حاصل
هنگامِ زراعت آنچه کشتستی
تو خرمنی و سپهرِ پرویزن
در مزرعه تخم تلخ مَپْراگْن
آنَت برسد به موسمِ خرمن
همان، ص ۵۰، منظومة ۳۲، ابیات ۱۲-۱۰
در جایی، همة دشواریها و مصیبتهای حاصل برای آدمی را معلولِ عملکردِ خود وی میداند و نه ناشی از کجرفتاریِ زمانه:
به تو هر چه آن رسد از تنگی و مسکینی
همه از توست نه از کجرویِ دوران
همان، ص ۴۸، منظومة شمارة ۳۱، بیت ۳۴
و در همان منظومه، در تأیید بیشتر این معنی چنین استدلال میکند:
حاصلِ عمر تو افسوس شد و حرمان
… گشت هنگام درو، کشت چه کردی هین؟
تا تو چون گوی در این کوی به سرگردی
… تو شدی کاهل و از کار بری گشتی
… تو مپندار که عَنّاب دهد عَلقَم
عیبِ خود را مکن ای دوست ز خود پنهان
آمد آوایِ جرس، توشه چه داری هان؟
بایدت خیره جفا دیدن از این چوگان
نه زمستان گنهی داشت نه تابستان
تو مپندار که عزّت رسد از خِذلان
همانجا، ابیات ۱، ۱۵، ۱۶، ۲۱ و ۲۳
در جایی دیگر توسل به فتنه را موجب آسیبپذیریِ در برابرِ فتنهجوییِ طرفِ مقابل میداند:
ایمن مشو ز فتنه، چو خود فتنه میکنی
گر چیره ای تو، چیرهتر است از تو روزگار
همان، ص ۲۴۶، منظومة شمارة ۱۸۸، بیت ۲۶
در ضمن، در مناظرههای کمنظیر پروین نیز، در چندین مورد، از فرافکنیِ بر قضا و قدر و مقولات مشابهِ آن انتقاد شده است که در صفحات آتی از آنها یاد خواهد شد.
ب ـ نقد فرافکنی بر دیگران
نادیده گرفتنِ عیبها و نقاطِ ضعف خود و انگشت نهادنِ بر عیوب و نقایصِ دیگران، اگرنه دقیقاً که با مسامحه، از مصادیق فرافکنی است، از اینگونه فرافکنی در جای جایِ دیوان پروین اعتصامی، به شدت انتقاد شده است که در زیر از اهمِ شواهدِ آن یاد میشود:
گر لاغری تو، جُرم شبانِ تو نیست هیچ
دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید
زیرا که وقتِ خوابِ تو در موسمِ چراست
تا گرم جَست و خیز شدم نوبت شتاست
همان، ص ۱۵، منظومة شمارة ۹، ابیات ۱۱-۱۰
چو تو خود صاعقة خرمنِ خود گشتی
چه همی نالی از این تودة خاکستر؟
همان، ص ۳۴، منظومة ۲۲، بیت ۳۷
همی اهریمنان را بد سرشت و پست مینامی
تو با این بدسگالیها، کجا بهتر از ایشانی؟
همان، ص ۶۱، منظومة ۴۰، بیت ۵۲
در حاشیة این بحث، بیمناسبت نیست از دو موضوع دیگر که با ساز و کارِ فرافکنیِ بردیگران ارتباط تنگاتنگی دارد، یاد شود:
۱٫واعظِ غیر مُتَّعِظ بودن
پند دادن به دیگران و خود بدان پایبند نبودن، خصیصهایست که متأسفانه در بسیاری از ناصحان و اندرزگویان مشاهده میشود. پروین در چندین جایِ دیوانِ خود، به نقد این صفت ناشایست پرداخته است:
ای آنکه راستی به من آموزی
… آموزگارِ خلق شدیم امّا
بُت ساختیم در دل و خندیدیم
خود در رهِ کج از چه نهی پارا؟
نشناختیم خود الف و با را
برکیشِ بد، برهمن و بودا را
همان، ص ۴، منظومة ۱، ابیات ۳۶، ۴۱ و ۴۲
و نیز:
وا عظیم امانه بهرِ خویشتن
آگه از عیبِ نهان خود نهایم
از برایِ دیگران برِ منبریم
پردههایِ عیبِ مردم میدریم
همان، ص ۴۵، منظومة ۲۹، ابیات ۱۴-۱۳
۲٫یکسان شمردنِ خود با دیگران
پروین، به کرات، بر دو اصل اساسی زیر که شالودة علم اخلاق است تأکید ورزیده است:
اصل اول: آنچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.
اصل دوم: آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.
گر نخواهی که رسد بَردِلت آزاری
بر دلِ خلق مَزَن بیسببی نِشتَر
همان، ص ۳۴، منظومة ۲۲، بیت ۲۴
گر ستم از بهرِ خویش می نپسندی
عادتِ کژدم مگیر و پیشة ثعبان
همان، ص ۳۶، منظومة ۳۰، بیت ۵
و نیز:
به کس مپسند رنجی کز برای خویش نپسندی
به دوشِ کس مَنِه باری که خود بُردَنشْ نتوانی
همان، ص ۵۹، منظومة ۴۰، بیت ۶
ج ـ انتقاد از فرافکنی در قالب مناظره
یکی از امتیازات برجسته و تقریباً منحصر به فردِ شعر پروین اعتصامی استفاد? گسترده و نظاممند از شیوة مناظره برای بیان اندیشه و انتقال پیام است. اهمیت و منزلتِ مناظره از نظر پروین به درجهایست که، به تحقیق، بیش از نیمی از دیوان او به ارائة انواع مناظره اختصاص یافته است.
از قضا، در زمینة نقدِ فرافکنی نیز، اندیشههای پروین، بیشتر و بهتر از هر جا، در مناظرههای آموزنده و در عین حال دلنشین او انعکاس یافته است. نکتة شایان توجه در اینجاست که در اکثر این مناظرهها جنبة ناخودآگاه (و یا نیمه خودآگاه) فرافکنی کموبیش آشکار است. در اینجا، از بعضی از این مناظرات که، به نحو مستقیم و یا غیرمستقیم، به فرافکنی مرتبط است، یاد میشود.