به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ بیست و هشتمین نمایشگاههای بینالمللی کتاب تهران با اجرای سیاست اصولی و از قبل اعلام شده دولت یازدهم در خصوص واسپاری امور به تشکلهای صنفی و بخش خصوصی از ۱۶ تا ۲۶ اردیبهشت امسال برگزار شد. اگرچه سابق بر این هم تشکلهای صنفی نشر نقشی در برگزاری نمایشگاه کتاب داشتهاند اما این اولین سالی بود که مسئولیت بسیاری از کمیتههای اساسی نمایشگاه به آنها سپرده شد. در مورد تجربه امسال واگذاری امور نمایشگاه کتاب به تشکلهای نشر و همچنین موضوعات دیگری از قبیل بایدها و نبایدهای این رویداد مهم فرهنگی، اخبار حاشیهای نمایشگاه، محرومیت ۱۱۶ ناشر از حضور در دوره بعدی و زمان و نحوه اعلام هزینههای نمایشگاه امسال، با «محمود آموزگار» رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و در واقع نماینده تشکلهای نشر در این شورا، به گفتگو نشستهایم که متن کامل این پرسش و پاسخ در زیر از نظر مخاطبان میگذرد.
* بعد از تفاهمنامهای که بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از یک طرف و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و تشکلهای صنفی نشر از طرف دیگر امضا شد، امسال بخش زیادی از امور نمایشگاه کتاب تهران به صنف نشر سپرده شد. شاید این مسئله مهمترین ویژگی نمایشگاه بیست و هشتم بود. به عنوان نماینده تشکلهای صنفی، بفرمائید چه مسیری برای دستیابی به این توافق طی شد؟
لازم میدانم که ابتدا یک نکته را یادآور شوم؛ وقتی به سوابق موجود در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به طور خاص و برخی دیگر از تشکلهای نشر به طور عام، برمیگردیم، میبینیم که همواره انتقاداتی نسبت به نحوه برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مطرح بوده اما این انتقادات هیچگاه در یک چارچوب کلی مطرح نشده است. یعنی ما در عین حال که انتقاد میکردیم که کتابفروشیها از این اتفاق مهم فرهنگی حذف میشوند، خودمان هم برای اینکه در این نمایشگاه حضور داشته باشیم، سر و دست میشکستیم. کم کم به این نتیجه رسیدیم که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و معایب و محسّنات آن، جزئی است از مجموعه مسائل و مشکلاتِ حوزه نشر ما و بنابراین تصور میکنیم نقشه راهی که برای برگزاری و چگونگی برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تدوین میشود، باید منطبق با نقشه راهی باشد که برای حل مسائل و مشکلات کل نشر میبایست در پیِ تدوین آن بود و این دو باید همسو با یکدیگر باشند.
نکته دوم این است که به دلیل این علاقه صنفی و همچنین بررسی و مطالعه وضعیت حوزه نشر در کشورهای دیگر و مقایسه آن با کشور خودمان، ما به این نتیجه رسیدیم که اتفاقاً کسی باید نمایشگاه کتاب را برگزار کند که به مسائل کلی حوزه نشر اشراف دارد و حداقل میتواند ابعاد نقشه راه کلی را ترسیم کند. به همین دلیل بود که ما اصرار داشتیم که در اجرا و مدیریت نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مداخله و به تعبیر دیگر به دولت کمک کنیم که این نمایشگاه با کیفیت بهتری برگزار و به دورنما و هدف کلی خود نزدیکتر شود. اگر این دیدگاه و چراغ راهنما را نداشته باشیم، ناگزیر خواهیم شد که موضوعی به عنوان نمایشگاه کتاب تهران را به عنوان یک پدیده مجرد و انتزاعی و مثل یک جزیره دورافتاده و جدا از بقیه مسائل حوزه نشر نگاه کنیم و مسلماً اتفاق بعدی که در انتظار ماست، گرایش فوقالعاده به کمیّت گرایی و دوری از کیفیّت گرایی است؛ اینکه آمارها را ببریم بالا، فروش برود بالا، تعداد بازدیدکننده برود بالا و غیره. یعنی توجه نکنیم که ما با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، کجاها و به چه ضعفهای ماهیتی حوزه نشر پاسخ میدهیم و یا در جهت رفع آنها میکوشیم؟ و همینطور اینکه عملکرد ما تا چه حد باعث بروز مشکلات تازه در حوزه نشر میشود؟ بر این اساس ما این پیشنهاد [واسپاری امور نمایشگاه به تشکلهای نشر] را به وزارت ارشاد ارائه کردیم. ناگفته نماند ما برای دوره قبلی نمایشگاه یعنی دوره بیست و هفتم هم این پیشنهاد را ارائه کرده بودیم.
واقعیت این است که دولت یازدهم امیدواریهای زیادی برای حوزه نشر ایجاد کرد و من به عنوان یک مسئول صنفی تصور میکنم که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ تحت مدیریت آقای جنتی و معاونت امور فرهنگیِ آن با مدیریت آقای سیدعباس صالحی، فرصتی است که نصیب این حوزه شده است تا بتواند با فراغت و حمایت، مشکلات پیش روی خود را از سر راه بردارد. در اغلب سالهای گذشته نه تنها حمایتی از ما نمیشد بلکه از ناحیه دستگاههای دولتی، خیلی اوقات محدودیت و مشکل هم داشتیم. ولی این بار نه تنها این مسائل و مشکلات را نداشتیم بلکه احساس میکردیم که در تعقیب وظیفهای که بر عهده گرفتهایم، از ناحیه معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد، حمایت هم میشویم. من وقتی کارنامه معاونت فرهنگی فعلی وزارت ارشاد را مرور میکنم، احساس میکنم که تا همینجا هم گامهایی بزرگ و اساسی برداشته شده است که به راحتی میشود ثابت کرد که ما - البته منظورم فقط اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نیست بلکه این یک «ما» ی کلی است - چقدر در شناخت مسائل و مشکلات حوزه نشر، باکیفیتتر شدهایم و مهارت بیشتری پیدا کردهایم و من فکر میکنم که آقای صالحی در ایجاد این مهارت، نقش مهم و موثری ایفا کرده است. در ماجرای واسپاری امور نمایشگاه هم، واقعاً شجاعت زیادی لازم بود که این موضوع پذیرش و اعلام شود و لذا شخصاً لازم میدانم از این نقش ایشان تشکر کنم. در حال حاضر کار بررسی کمیتههایی که مدیریت و اجرای آنها در اختیار تشکلهای نشر بود، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به پایان رسیده و من خوشحال هستم که تقریباً همه، از فعالیت این کمیتهها، اظهار رضایت میکردند و این نشان دهنده و ثابت کننده این موضوع است که واسپاری، مسئله مثبتی بود.
* به موضوع اعلام آمارهای مربوط به نمایشگاه و کمّیگرایی و آسیبهایی که از آن ناشی میشود، اشاره کردید. از قضا امسال هم شاهد اعلام این آمارها بودیم و اتفاقاً از جانب خود آقای صالحی هم در مراسم اختتامیه نمایشگاه، مواردی از این آمارها به عنوان نشانههای موفقیت نمایشگاه بیان شد. به عنوان نماینده تشکلهای صنفی حوزه نشر بفرمائید که غایت و نقطه هدف شما در برگزاری یک نمایشگاه موفق، دقیقاً چیست؟ آیا اگر میزان فروش کتاب بالا باشد یا تعداد بازدیدکننده از نمایشگاه زیاد باشد، اینها از نظر شما امتیازهایی منفی است؟ به عبارت بهتر، چه اتفاقی در نمایشگاه کتاب تهران باید بیفتد که آن نمایشگاه، نمایشگاه موفقی باشد؟
البته طرح موضوع به این صورت، شاید ما را از بحث اصلی کمی دور کند. علی ایّ حال من فکر میکنم که بازدید هر چه بیشتر از نمایشگاه و فروش هر چه بالاتر کتاب در نمایشگاه، حاکی از وجود ضعفهای جدی در بخشهای اصلی حوزه نشر است و این آمار هر چه بالاتر باشد، ابعاد و اندازه آن مشکلات را بیشتر نمایان میکند. البته این به آن معنی هم نیست که اگر فروش کتاب زیاد شد، یک نمره و امتیاز منفی است یا اگر بازدید بالا بود، یک نمره و امتیاز منفی است بلکه اینها جوابهایی است به یکسری نیازها. اگر ما درست به این موضوع نگاه کنیم، قاعدتاً باید به این مسئله بپردازیم که وظایفی به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تحمیل شده است که نشات گرفته از مسائل و مشکلات جدی است که ما در توزیع کتاب، تعداد کتابفروشیها و دسترسی مردم به کتاب، با آنها مواجه هستیم و خود این مسئله باعث شده که این موجود مظلوم یعنی نمایشگاه کتاب تهران هر سال پیرتر میشود و نفسهایش به شماره افتاده است و ما میبینیم که به سختی و در ظاهر، به بقای خودش ادامه میدهد.
در سالهای اخیر تدبیر جدی اندیشیده نشده برای اینکه نمایشگاه به سر جای اول خودش برگردد و به وظیفه اصلی خودش بپردازد؛ نمایشگاه کتاب تهران باید محلی باشد برای اینکه ناشران آخرین دستاوردهایشان را در آن عرضه کنند و به نمایش بگذارند و نه لزوماً بفروشند. همچنین باید محلی باشد که زمینههای ارتباط رو در روی مولفین و پدیدآورندگان کتابها با مخاطبانشان فراهم شود در حالی که به نظر من یکی از دلایل جدی شمارگان پائین کتابها در ایران، ارتباط ضعیفی است که بین پدیدآورنده و مخاطب اثر وجود دارد و همین میشود که در کشوری که دو سوم جمعیت آن باسواد هستند، شمارگان کتاب ۱۰۰۰ نسخه است؛ گویی اقلیتی برای اقلیتی می نویسند. ایجاد زبان مشترک با مخاطب مستلزم برقراری دیالوگ بین پدید آورنده و مخاطب است. پس باید این زمینه ارتباطی شکل بگیرد که هم پدیدآورنده بفهمد که مخاطب در پیِ چیست و هم مخاطب، مقصود پدیدآورنده از خلق آن اثر را دریابد و اینها مسائل اصلی است که در نمایشگاههای خارجی کتاب به طور مثال نمایشگاه کتاب فرانکفورت، به آنها توجه میشود؛ مولفین و پدیدآورندگان بیایند و با مخاطبانشان ارتباط برقرار کنند، خود ناشران با همدیگر ارتباط برقرار کنند، کتابفروشان سراغ ناشران بیایند و توافقاتی با آنها صورت بدهند و نیز، توزیع کنندگان کتاب زمینههای ارتباط بین کتابفروشان و ناشران را فراهم کنند و راههای افزایش فروش کتاب ها را بیابند. و یا اینکه ناشران بینالمللی با ناشران داخلی ارتباط داشته باشند و تبادل تجربه و حقوق نشر بکنند و حتی ناشران داخلی با همدیگر در این زمینه مبادلاتی داشته باشند.
الان خیلی از کتابهای مهم وجود دارند که ناشران مایل به تجدید چاپشان نیستند، خُب مخاطب برای دسترسی به این آثار چه باید بکند؟ فرضاً «روح القوانین» منتسکیو که یکی از کتابهای مرجع در حوزه حقوق اساسی است، قبل از انقلاب توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شده بود ولی سالهای سال تجدید چاپ نشده بود. اگر امیرکبیر مایل نبود این کتاب را تجدید چاپ کند، میتوانست به فرض داشتن حق مادی آن را به ناشری دیگر واگذار کند. همچنین تشکیل نشستها و بحث و بررسی مشکلات و چالشهایی که حوزه نشر با آنها مواجه است، میتواند از دیگر کارکردهای یک نمایشگاه کتاب باشد. اگر نمایشگاه کتاب تهران، این وضعیت فعلی را پیدا کرده است، من فکر میکنم دلیل آن، مشکلات توزیع برای پاسخگویی به نیازهای مطالعاتی جامعه است. به همین جهت، حتی ناشرانی که منتقد نمایشگاه کتاب تهران هستند، به واقع نمیخواهند این فرصت [برگزاری نمایشگاه] را از دست بدهند. چرا؟ چون برای آنها اهمیت اقتصادی جدی دارد، میتوانند وضعیت مالی خودشان را سر و سامانی بدهند و بدهیهایشان را تسویه کنند. مادامیکه این مشکلات وجود دارد و مادامیکه ما فاقد سیستم مناسب توزیع کتاب در کشور هستیم، طبیعی است که ناشران طرفدار تشکیل نمایشگاه باشند؛ با توجه به نرخ تورم و بالا رفتن قیمت کالاها، چکهای ۷ و ۸ ماههای که بابت خرید کتاب به ناشران داده میشود، واقعاً توجیه اقتصادی را از فعالیت در عرصه نشر سلب می کند و به همین خاطر است که فعالان این عرصه، برگزاری نمایشگاه کتاب را فرصتی برای کسب نقدینگی و کوششی در جهت ساماندهی اقتصاد بیمار صنعت نشر میدانند.
* فکر میکنید چه پروسهای باید طی شود که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به شاکله اصلی خودش یعنی همان نمایشگاه بودن، برگردد و از جنبه یک فروشگاه بزرگ کتاب دور شود؟ آیا در این فرآیندی که با وزارت ارشاد آغاز کردهاید، در این زمینه هم فکری شده است؟
قبل از پاسخ به این سوال، باید توضیحی هم درباره این تفاهمنامه بدهم؛ البته ما سابقه همکاری تشکلهای نشر را با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، داریم ولی شاید هیچگاه در این حد نبوده است. ما تفاهمنامه مستقیمی با خود وزارت ارشاد منعقد کردهایم نه موسسات تابعه آن. ما با شخص آقای سیدعباس صالحی معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد این تفاهمنامه را امضا کردهایم. لازم میدانم همینجا به طور آشکار و صریح اعلام کنم که در این تفاهمنامه تحت هیچ عنوانی حتی یک ریال به عنوان حقالزحمه برای اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در نظر گرفته نشده است. نه اینکه اتحادیه استحقاق دریافت حق الزحمه نداشته باشد، مسلما این استحقاق را دارد ولی در شرایط امضای تفاهم نامه هدف اصلی ما استفاده از فرصت بزرگ واگذاری و آزمایش بضاعت بخش خصوصی و مشق همکاری و همراهی با سایر تشکل های نشر بود و حق الزحمه اتحادیه را موکول کردیم به تصمیم معاونت فرهنگی.
* و تشکلهای نشر؟
تشکلهای نشر چرا، آنها پول میگیرند مطابق رویه سال های گذشته و برای مدیریت سالنهای خودشان. اتحادیه شرکتهای تعاونی ناشران ایران (آشنا) بابت سالن عمومی، انجمن ناشران کودک و نوجوان بابت سالن کودک، انجمن ناشران دانشگاهی بابت سالن دانشگاهی، انجمن ناشران آموزشی بابت سالن آموزشی و انجمن ناشران بینالملل بابت بخش لاتین و عرب بین الملل حق الزحمه میگیرند. این تشکلها همان پولی را که سال گذشته برای اداره بخشهای خودشان از ارشاد گرفتهاند، امسال هم میگیرند.
* پس مبالغی که بابت اجاره غرفهها از ناشران گرفته شده است، چه میشود؟
متاسفانه در این زمینه، به دلیل کمبود زمان، ما نتوانستیم مدیریت هزینه بکنیم. یعنی ما بخشهایی را که در تفاهمنامه به ما واگذار شده بود، اجرا کردیم، مثلاً ساخت و ساز غرفهها و پنلبندی و غیره. یعنی ما بر این مسئله نظارت کردیم و همچنین بر عملکرد پیمانکارها اما با کدام پیمانکارها؟ با پیمانکارهایی که توسط کمیسیون معاملات موسسه نمایشگاههای فرهنگی تعیین شده بودند و با عدد و رقمهایی که این موسسه تعیین کرده بود. کمیته اطلاعرسانی، کمیته سرای اهل قلم، کمیته بینالملل و کمیته ناشران داخلی که تحت مدیریت اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و تشکلهای نشر بودند، عملکرد بسیار خوبی داشتند و ما نه تنها از سطح سال گذشته پائینتر نرفتیم بلکه ادعا میکنم که با صرف هزینههایی به مراتب کمتر از بودجههای سال گذشته، بسیار بهتر ظاهر شدیم و توانستیم کارهای بسیار بزرگتری انجام دهیم. کمیته ناشران داخلی هم مهمترین کمیته ما بود چرا که بخش قابل توجهی از ناشران را دربرمیگرفت و ناگزیر از این بود که با چهار تشکل اتحادیه شرکتهای تعاونی ناشران ایران (آشنا)، انجمن ناشران کودک، انجمن ناشران دانشگاهی و انجمن ناشران آموزشی، هماهنگ باشد که بعضاً نبودِ برخی از این هماهنگیها، مشکلاتی را در پیشبرد کار به وجود میآورد که من امیدوارم با جمعبندی این تجربیات در سالهای بعد، بشود گامهای بهتری را هم برداشت.
اساساً فعالیت نهادهای صنفی و اتحادیهها، فعالیتی غیرانتفاعی است. اتحادیه از طریق حق عضویتی که اعضا میپردازند و درآمدهایی که از قِبَل دورههای آموزشی و مسائلی از این دست به دست میآورد، اداره میشود و بنابراین هیچگاه در حاشیه سود و زیان قرار نمیگیرد. ویژگی دیگر اتحادیهها این است که فعالیت در آنها بر اساس کار داوطلبانه است که در فرهنگ اجتماعی بینالمللی اهمیت زیادی دارد؛ در خیلی از کشورها وقتی شما میخواهید در جایی استخدام شوید، از شما خواهند پرسید که شما در رزومهتان چقدر سابقه فعالیت داوطلبانه دارید یعنی فعالیتی که در ازاء انجام آن، پولی نگرفته باشید و آن را برای مصالح اجتماعی انجام داده باشید.
به موضوع اصلی صحبت برمیگردم؛ البته این نکته درستی است که ما به عنوان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، محدود به تهران هستیم و یک تشکل سراسری نیستیم اما این مسئله دلایل خودش را دارد و من فکر میکنم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در طول سالهای گذشته ناخواسته درجهت افزایش فاصله بین تهران و سایر مناطق کشور در موضوع نشر حرکت کرده است و چنانچه ساختار وزارت ارشاد را ملاحظه کنید، خواهید دید که خیلی تمرکزگراست و شاید هیچ وزارتخانهای در این حد، تمرکزگرا نیست. یعنی همه چیز در تهران متمرکز است درست به همین دلیل است که سهم فعالیت نشر در تهران سه برابر بقیه کشور است. تشکل های نشر نیز به تبع این سیاست به صورت جزایر جداگانه در برخی از مناطق کشور شکل گرفتهاند و ارتباط ارگانیکی نیز بین آنها ایجاد نشده است. ما برای آنکه کتابفروشی واقع در پاکدشتِ ورامین مجبور نشود برود جواز کسب خودش را از اتحادیه میوه و ترهبار بگیرد - آنگونه که در خبرها آمده بود - سال ۹۴ را به عنوان سالِ هدف قرار دادهایم که اتحادیه استان تهران را تشکیل دهیم. در همین زمینه هماهنگیهای لازم را با ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران و همچنین اتاق اصناف استان تهران انجام دادهایم و امیدواریم در سال ۹۴ به این هدف برسیم. توصیهمان به دوستان دیگرمان هم که در نقشه کل کشور، از حیث فعالیت نشر کمی پررنگتر هستند، مثل قم، مشهد و اصفهان این است که حتماً آگر فاقد اتحادیه هستند، به سمت تشکیل اتحادیههای مناطق خودشان بروند تا انشاءالله روزی به تشکیل اتحادیه ناشران ایران نائل شویم. آن وقت است که دولت میتواند یک نیروی اجرایی قدرتمند برای حل و فصل مشکلات عرصه نشر، در کنار خود داشته باشد.
* به تعدد تشکلهای عرصه نشر و البته ضعیف بودن آنها اشاره کردید. قرار است نمایشگاه کتاب تهران طی یک پروسه سه ساله به کلِ تشکلهای نشر واگذار شود اما در همین سال اول واسپاری، ما نقدهایی از همین تشکلهای نشر، شنیدیم. شما به عنوان رئیس اتحادیهای که محور این تشکلها در توافقی بود که با دولت امضا شده، نگران این نقدها نیستید؟ به هر حال الان انتظارات از شما تشکلهای صنفی نشر بالاتر رفته است. به نظر شما این صداهای متفاوت ، میتواند تفاهمنامه را زمین بزند؟
واقعیت امر این است که ما اتفاق بزرگی را رقم زدهایم. نه فقط بین تشکلهای نشر بلکه حتی در درون یک تشکل، اختلاف منافع یک موضوع جدی است. اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بزرگترین و قدیمیترین تشکل صنفی نشر در کشور است و من در پاسخ به سوال قبلی، دو خصیصه را برای اتحادیه برشمردم؛ یکی غیرانتفاعی بودن آن و یکی هم انجام فعالیتها به صورت داوطلبانه است. اگر بخواهیم خصیصه سومی هم به آن اضافه کنم، آن خصیصه این است که اتحادیه در وهله اول باید به منافع ملی بیندیشد و در وهله دوم به منافع صنفی و البته، یک فعال صنفی باید آخر از همه به منافع شخصی خودش فکر کند. من فکر میکنم اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران پایبندی خودش را به این اولویتها نشان داده است. لازم است در این باره مصداقهایی را ذکر کنم؛ یکی از اقدامات شاخص آقای صالحی در نمایشگاه کتاب امسال، نشستهای مشخصی بود که در آن ناشران با مسئولان بلندپایه کشور، رو در رو صحبت میکردند؛ در این جلسات که ضمن آنها، فرصتی ایجاد شد که ناشران مجموعه مسائل و مشکلاتشان را به طور مستقیم با عزیزان مسئول در میان بگذارند و راهکارهای خوبی هم در آنها مطرح شد، ما متوجه شدیم که تصویری که از تشکلهای نشر و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران وجود دارد، تصویر مثبتی است و تقریباً همه مسئولان از واسپاری امور نمایشگاه به تشکلها، حمایت میکردند و آن را اتفاق مثبتی میدانستند.
مورد دیگری که در این زمینه میتوانم بیان کنم این است که همزمان با برپایی نمایشگاه کتاب تهران، در ضلع جنوب مصلی نمایشگاه عروسک و اسباب بازی برپا میشود که عنوان پیوست فرهنگی را هم روی آن میگذارند. طبیعی است که ناشران کودک و نوجوان ما دچار نگرانی میشوند و میگویند که با توجه به محدود بودن بودجه خانوار، آنها(خانوادهها)اول به این محل میروند و فروش ما کاهش مییابد. آنها حتی میخواستند به داخل نمایشگاه کتاب رسوخ کنند و عروسک بیاورند بفروشند که خوشبختانه شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب با این مسئله مخالفت کرد. و یا وقتی شما در خیابانهای مصلی مشاهده میکنید که کسی برای یک غرفه ۹ متری، چند میلیون تومان اجاره میدهد که در آن لامپ بفروشد، باید حدس بزنید که این غرفه در ۱۰ روز چقدر درآمد دارد که این میزان اجاره میپردازد!؟ این مسائل را برای این ذکر کردم که بگویم کتاب موضوعی شده که مشاغل دیگر زیر سایه آن کسب درآمد میکنند اما هیچ سودی از آن عاید خود کتاب و تولید کنندگانش نمیشود و خودِ همین قضایا باعث میشود که به اختلافات دامن زده شود و اقتصاد نشر متکی به دولت باقی بماند و تا زمانی که این اتکا به دولت وجود داشته باشد، اختلاف منافع هم هست ولی اگر کار، حرفهای شود و هر کس بهتر کار کرد منافع بیشتری ببرد، طبیعتاً کسی هم که درآمد کمتری دارد، سعی نمیکند زیرآب آن یکی را بزند بلکه سعی میکند از او بیاموزد و از تجربه او استفاده کند. ما باید بکوشیم از مسائل تفرقهانگیز بپرهیزیم. متاسفانه چه قبل از برگزاری نمایشگاه و چه حین نمایشگاه، مواردی از این تفرقهانگیزیها را شاهد بودیم که خوشبختانه با درایت خود مجموعه تشکلهای نشر، حل شد و از وارد شدن آسیب به این انسجامی که بین تشکلها ایجاد شده بود،جلوگیری به عمل آمد. ما به عنوان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران به طور جدی بنا داریم این جلسات را ادامه دهیم.
* با همه تشکلها؟
بله، بلااستثنا. من چند سال پیش هم گفته بودم که مشکل نشر ما یک مشکل ملی است و حل آن هم عزمی ملی میطلبد و هر کسی که یک قدم در زمینه حل این مشکلات بردارد، ما دستش را هم میبوسیم. در اینجا محدودیتی وجود ندارد و همه میتوانند بیایند در شکلگیری اتفاق خوب تشکل سراسری به همدیگر کمک کنیم. البته شکلگیری این تشکل سراسری، ساز و کار خاص خودش را دارد ولی ما در مقطع فعلی، وظیفه خودمان میدانیم که مسیرمان را اینگونه تعیین کنیم که برسیم به آن نقطه و روزی برسد که ما صاحب تشکل واحد سراسری باشیم. خودِ همین بُنهای کتاب و نحوه توزیع آنها، از جمله مسائل اختلافبرانگیز است. همانطور که عرض کردم ریشه همه این مسائل، اتکا به دولت و یارانه است که باعث شکلگیری یک اقتصاد گلخانهای برای حوزه نشر شده است.
* یکی از شعارهای اصلی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، ایجاد شفافیت در عملکردها است. امسال هم در همین راستا ما شاهد حذف بُنهای رایگان از نمایشگاه کتاب بودیم که گفته میشود هر ساله منشاء فسادهایی در نمایشگاه بوده است. به عنوان کسی که در دورههای قبل به عنوان یک ناشر در نمایشگاه شرکت میکرده و امسال هم به عنوان کسی که مسئولیتی جدی در برگزاری نمایشگاه کتاب داشته است، فکر میکنید چه فسادهای دیگری به خصوص از حیث مالی بر نمایشگاه مترتب است که باید در سالهای آینده آنها را ریشهکن کرد؟
در مورد یارانهها، شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب بحثهای مفصلی داشت و احتمالاً بعد از خاتمه نمایشگاه هم جلسات دیگری در همین موضوع برگزار خواهد کرد که میزان تحقق اهدافی را که در این زمینه تعیین کرده بود، بررسی کند. اما آنچه مشخص است، این است که ملاحظه حاکم بر شورای سیاستگذاری نمایشگاه این بود که بُنهای رایگان حذف شود. یعنی این نحوه کمک نه تنها کمک نیست، بلکه خودش به مانعی برای توسعه صنعت نشر تبدیل میشود. البته پیشنهادهای مختلفی مطرح میشد اما اعتقاد بر این بود که این بودجهها به جای اینکه به مصرف کننده یا تولیدکننده اختصاص پیدا کند، باید به حوزه زیرساختها اختصاص یابد. به عنوان مثال تفاهمنامهای که معاونت فرهنگی وزارت ارشاد با شرکت پُست امضا کرد، یکی از این کارهای زیرساختی بود در شرایطی که سیستم توزیع ما، ناکارآمد است. بسیاری هستند که به دنبال دستیابی به کتابی هستند اما در مکانی که کتابفروشی وجود ندارد، در این شرایط اگر ناشر بتواند با تعرفه پائینی کتابش را به وسیله پُست به مخاطب برساند، بخشی از مشکل حل میشود. در خصوص این قبیل مسائل، شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران تصمیم گرفت که توزیع بُن رایگان را در نمایشگاه حذف کند به استثنای سه مورد؛ اهل قلم، سخنرانان سراهای اهل قلم و خبرنگاران حوزه کتاب.
من آمار دقیقی از بُن رایگانی که در نمایشگاه قبل عرضه شد، ندارم ولی فکر میکنم رقمی نزدیک به ۶ میلیارد تومان بوده است. بدیهی است که امسال این عدد به شدت کاهش پیدا کرده است. اتفاق دیگری که در همین زمینه افتاد، کاهش شدید سهم وزارت ارشاد در خصوص بُنهای مشارکتی بود؛ همانظور که میدانید تا نمایشگاه بیست و پنجم، یک بودجه ارزی برای خرید کتابهای خارجی در بخش بینالملل نمایشگاه از طرف وزارت ارشاد اختصاص مییافت که مشکلات زیادی را هم در تسویه بدهیها به ناشران خارجی و هم در انتقال این وجوه به خارج از کشور با توجه به محدودیتهای ناشی از تحریم، برای ما به وجود آورده بود. عمده مشتریهای بخش بینالملل، کتابخانههای دانشگاهی و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی هستند و این کمکی بود که وزارت ارشاد از محل بودجههای خودش به دو وزارتخانه دیگر (بهداشت و علوم) ارائه میکرد. کاری که امسال آقای صالحی انجام داد و در همین موضوع بُنهای مشارکتی تعریف شد، این بود که به این وزارتخانهها گفت که اگر منابع میخواهید و مایل هستید که کتابخانههایتان تجهیز شوند، خودتان بیائید جلو. در کل امسال بودجه کمتری برای بُن کتاب در نمایشگاه هزینه شد و نکته قابل توجه اینکه به رغم کاهش استفاده از بُن، دستگاههای کارتخوان حدود ۷۰ میلیارد تومان خرید کتاب را ثبت کردند در حالی که سال گذشته این رقم، ۴۶ میلیارد تومان بوده است. افزایش میزان خرید کتاب در کنار کاهش بُنها در نمایشگاه امسال، تصویری مثبت از نمایشگاه ارائه میدهد. یعنی اینکه امسال اقدامات اصلاحی موثری صورت گرفته است. با این شرایط، امید است که موضوع یارانههای حمایتی در بودجه سال آینده وزارت ارشاد و معاونت فرهنگی آن اینگونه دیده شود که به جای توزیع بین مصرفکنندگان یا تولیدکنندگان کتاب، به حوزه زیرساختهای عرصه نشر سرازیر شوند و این اتفاق مثبتی است.
* توضیحات شما البته ناظر بر اقداماتی بود که در نمایشگاه امسال صورت گرفت، سوال من این بود که به نظر شما به عنوان یک کارشناس، چه اتفاقات دیگری باید رقم بخورد که چهره مالی نمایشگاه کتاب شفافتر شود؟
متاسفانه باید اذعان کنیم که در کشور ما قانونمداری و رعایت قانون اصولاً کار بسیار دشواری است. من قبلاً هم گفتم که وقتی یک ناشر میخواهد مطابق ضوابط و مقررات قانونی، کتابی را منتشر کند، چه مشکلاتی را باید تحمل کند! باید کتابش را به وزارت ارشاد ارسال کند، بررسها آن را بخوانند، اصلاحیهشان را بدهند، اصلاحیه را اِعمال کند، مجوز را بگیرد، بعد با ویراستار و صحاف و صفحهبند و... و. تسویه کند تا کتابش منتشر شود و تازه این کتاب وارد بازار شود و اگرشانس یار او باشد، اقبالی نسبت به آن پیدا بشود. ولی شما میبینید یک کتاب به محض اینکه پرفروش شد، خیلی راحت و آزادانه توسط افراد مختلف برخلاف قوانین موضوعه، ریسو و اُفست و کپی و تکثیر میشود بدون اینکه حقالتالیف را پرداخت کنند، بدون اینکه هزینههایی را که ناشر ناگزیر از پرداخت آن است، پرداخت کنند، بدون اینکه ریسکهایی را که ناشربا آن مواجه میشود، برای آنها وجود داشته باشد، یک سود غیرمشروع و کلان میبرند و ضربهای شدید به ناشر و مولف میزنند و کسی هم متعرضشان نمی شود. البته اخیراً دستگاههای مختلف به این موضوع توجه نشان دادهاند.
نهاد کتابخانههای عمومی وظیفه سنگینی بر دوش دارد و به نظر من باید بودجه این نهاد افزایش پیدا کند و در اولویتهای بسیار بالا قرار گیرد تا امکان دسترسی مردم به کتاب، فراهم شود. این بخشی از مسئله است، بخش دیگر این است که هر سلیقهای باید امکان تهیه کتاب مورد نظر را که دارای مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، در کتابخانه عمومی پیدا کند. قانونمداری باید سرلوحه کار مسئولان باشد و از طرف دیگر اگر متولی صدور مجوز نشر کتاب، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، همه باید به آن احترام بگذارند و نباید قاعده بازی را عوض کرد چون اگر اینطور شد، آن کسی هم که زیرزمینی و قاچاقی کتاب چاپ میکند، فکر میکند که میتواند هر کاری که خواست، انجام دهد. به همین خاطر است که من معتقدم حل مشکلات کتاب، عزمی ملّی طلب میکند. خودِ ما به عنوان یک کار شخصی در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در حال مطالعه و بررسی این موضوع هستیم که سرانه مطالعه در بلوک شرق اروپا که قبل از فروپاشی، پائین بوده است ولی الان در حال انجام یکسری اقدامات برای افزایش این سرانه هستند. ما باید این راهها و مسیرها را مطالعه و تجربه کنیم و از آنها درسآموزی کنیم. با برخوردهای و توصیه هایی از این دست که «کتاب بخوانید»، نمیشود برای مردم ایجاد جاذبه کرد. باید مزایای کتابخوانی را به میان مردم ببریم که بخشی از این مسئله از مدارس شروع میشود که باید برنامهریزیهای ریشهای در این خصوص در آموزش و پرورش انجام شود و همچنین باید با طراحی یک سلسله برنامههای تبلیغی در صدا و سیما و سینماها و رسانهها و غیره، نیاز به کتابخوانی را در جامعه ودر جوانانمان ایجاد کنیم.
* امسال هم مثل دورههای قبل نمایشگاه کتاب، شاهد برخورد با تعدادی از ناشران متخلف در نمایشگاه بودیم، با این تفاوت که امسال و در حالی که صنوف نشر بخش زیادی از امور نمایشگاه را بر عهده داشتند، اما اعلام خبر محرومیت ۱۱۶ ناشر از حضور در نمایشگاه کتاب تهران در سال ۹۵ - برخلاف دورههای قبل که محدودیت تعداد محدودی ناشر، بازتابهای بسیار گستردهای در بدنه صنف نشر و همچنین رسانهها به ویژه رسانههای خارج از کشور داشت - چندان بازتاب منفی نداشت. در صحبتهایی که ما خبرنگاران، با رئیس هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران داشتیم، ایشان عنوان میکرد که اتفاقاً درخواست محرومیت این ناشران را خودِ کمیته ناشران داخلی که زیر نظر مستقیم اتحادیه ناشران و سایر تشکلهای نشر فعالیت میکرد، به این هیئت داده است. از آنجا که اعلام شد بالغ بر ۹۰ درصد این تخلفات، عرضه کتابهای سایر ناشرین بوده است، برای اینکه این مشکل قدیمی که هر ساله هم در نمایشگاه کتاب تهران رخ مینماید، به صورتی اساسی حل شود، اتحادیه چه برنامهای دارد؟
البته من در وهله اول باید اعلام کنم که بخشی از اینها، ناشر بودند، بخش دیگر اصلاً ناشر هم نبودند. همانظور که گفتید در سالهای گذشته هم برخوردهایی با این متخلفان صورت میگرفت اما امسال ما سعی کردیم این موضوع را به صورتی جدیتر و دقیقتر بررسی کنیم. یکی از مسائلی که در این زمینه روشن شد، این بود که بسیاری از این ناشران، شهرستانی بودند و البته استدلالهایی هم که خود آنها در خصوص این موارد تخلف بیان میکردند، انصافاً استدلالهای بهحقی بود؛ وقتی ناشری با ۳۵ عنوان کتاب از یک شهرستان دورافتاده به تهران میآید و در نمایشگاه کتاب، غرفه میگیرد، اگر ۱۲ یا ۱۳ روزی که به خاطر نمایشگاه در تهران است، حتی در یک مسافرخانه ارزانقیمت هم اقامت داشته باشد، باید مبالغ قابل توجهی را فقط برای هزینه اقامتش بپردازد و آن ۵۰ درصد تخفیفی که برای اجاره غرفه به او تعلق میگیرد، به هیچ وجه تکافوی هزینههای او را در تهران نمیکند. به همین خاطر تشکلهای مربوطهشان این نگاه را داشتند که این فرد مظلوم است و چه اشکالی دارد که چند کتاب از سایر ناشران را هم بفروشد؟ در حالی که به نظر ما این سیاست، سیاست درستی نیست چرا که ما با این کار، خودمان به عنوان تشکل نشر، تخلف را نهادینه میکنیم، ضمن اینکه یکی از نکات بسیار مثبت نمایشگاه کتاب تهران، همین امکان حضور برای ناشران شهرستانی است و اینکه آنها بتوانند در این ۱۰ روز، کتابهایی را که تولید کردهاند، در معرض دید عموم بگذارند و اتفاقاً با این کار، جنبه نمایشگاهیِ نمایشگاه کتاب تهران هم تقویت خواهد شد.
اگر یک دلیل مهم داشته باشیم که نمایشگاه کتاب تهران میبایست تداوم پیدا کند، قطعاً این است که همکاران شهرستانی ما بیایند و ۱۰ روز از سال، آثارشان را در نمایشگاه به معرض دید عموم بگذارند. ولی آن مشکل اولیه را باید به گونه دیگری حل کرد؛ یعنی آن تشکل مربوطه، میتواند نمایندگی بگیرد برای تمام ناشران آن محل و یا آن شهر و یا آن استان و در یک غرفه، کتابهایشان را عرضه کند. این همان مفهومی است که برای Collective Stand در نمایشگاههای خارجی کتاب تعریف شده است؛ همان سیاستی که موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران در دورههای شصت و پنجم و شصت و ششم نمایشگاه کتاب فرانکفورت اجرا کرد. و البته [این سیاست] در کشورهای دیگر هم تعقیب میشود از جمله ترکیه، اندونزی و مالزی، یعنی غرفه را وزارتخانه مربوطه در آن کشور میگیرد و به ناشران کشورش میگوید که بیایند در آن، کتابهایشان را عرضه کنند. این روش هزینههای ناشران را هم به طور قابل توجهی کاهش خواهد داد و به نظر من در ایران هم باید تشکلهای نشر این مشکل همکارانشان را به این ترتیب حل کنند. وقتی این موضوع و این مشکل توسط خود تشکلها نهادینه شود، قُبح تخلف رفع میشود و عدهای میآیند از آن سوء استفاده میکنند.
اگر این ناشران، کتابهای ناشران دیگر را هم عرضه کنند و بفروشند، باز هم بالاخره خیری به ناشر اصلی و مولف و پدیدآورنده میرسد ولی وقتی ناشر اصلی، خودش در نمایشگاه حضور دارد و کتابهایش را هم مثلاً با ۲۰ درصد تخفیف عرضه میکند، این اقدام دیگر چه توجیهی دارد!؟ مگر اینکه به این نتیجه برسیم که اینها کتابهای ریسو و دیجیتال و در واقع کتابهای غیرقانونی است که به فروش میرسد که اگر این چنین باشد، ما تصویر بسیار بدی از نمایشگاه خواهیم داشت؛ یعنی کتابهایی که به صورت غیرقانونی و قاچاقی منتشر شده، امکان خوبی هم برای عرضه آن هم در جایی به نام نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران پیدا میکنند! یکی از همکاران من که عضو هیئت مدیره اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران است، به من میگفت که ۴ عنوان از کتابهای وی به صورت غیرقانونی در همین نمایشگاه و در همین شبستان، در چهار غرفه مختلف در حال عرضه است. ما تک تک اینها را رفتیم و دیدیم و سعی کردیم آسیبشناسی کنیم که چطور ممکن است چنین اتفاقی صورت بگیرد!؟ وقتی بررسی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که باید ۶۰ درصد غرفهها را برای یک روز تعطیل میکردیم.
* این اتفاقات بیشتر در بخش ناشران عمومی رخ میداد یا تخلف در کل نمایشگاه مشاهده میشد؟
طبیعتاً در بخش ناشران عمومی، بیشتر بود ولی در بخشهای دیگر هم بود. حالا شما فکر کنید در چنین شرایطی، کسانی که از دخالت تشکلهای نشر در برگزاری نمایشگاه کتاب، خرسند نبودند، موضوع را اینگونه جلوه میدادند که «اینها دارند نانبُری میکنند». من نمیدانم این چه «نانبُری» است که همکارِ ناشر ما که با هزار بدبختی و مشکل در نمایشگاه شرکت کرده، باید با ضرر و زیان مواجه شود و اصلاً یک نمایشگاه از هویت واقعی خودش دور شود و تبدیل به نه فقط فروشگاه کتاب بلکه فروشگاه کتابهای غیرقانونی شود، آن وقت در کنار او کسانی که هیچ زحمتی نکشیدهاند، آثار او را به راحتی عرضه کنند و سودش را ببرند!؟ این واقعاً طنز تلخی است! منتهای مراتب، ما دیگر روی عدد ۱۱۶، برخوردها را متوقف کردیم و البته این را هم از آقای دکتر صالحی خواهیم خواست که اینها سال دیگر نباید در نمایشگاه حضور داشته باشند. ما چیزی حدود ۴۰۰، ۵۰۰ غرفه را شناسایی کردیم ولی همانطور که گفتم روی ۱۱۶ دیگر متوقف شدیم. این درست مثل همان منفعتی است که گیرِ آن لامپ فروش میآید، حالا شما اغذیه فروشی را بگذارید کنار چون به هر حال مردم گرسنه میشوند و باید غذای گرم بخورند و بالاخره فعالیتش در نمایشگاه توجیهی دارد.
* آیا شما به عنوان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، این سیاست برخورد با متخلفان نمایشگاه امسال را در بحث تجدید نظر در پروانه نشر آنها هم تعقیب خواهید کرد؟
اول این نکته را بگویم که یکی از کارهای بزرگ دیگری که در این دوره اتفاق افتاد، این بود که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران استان، نماینده دارد. اما اصل مسئله؛ واقعاً دلیل این همه سختگیری در خصوص پروانه نشر چیست؟ چرا باید پروانه طبابت را سازمان نظام پزشکی و پروانه وکالت را کانون وکلا صادر کند اما پروانه نشر را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؟ دولت باید متوجه این نکته باشد که تقویت اتحادیههای صنفی اقدام بسیار موثری در جهت کاهش معضلات آن حوزه است چون این نهاد مدنی است که در مقاطع حساس میتواند به کمک دولت بیاید. شاید این مثال، اهمیت موضوع را بیشتر روشن کند؛ امسال با توجه به کاهش بودجه نمایشگاه، هزینه اجاره غرفه افزایش پیدا کرد ولی اعتراض و سر و صدایی پیرامون این موضوع شنیده نشد. یعنی بسیار کم بود. چرا؟ چون ناشران میدیدند که تشکلهایشان در نمایشگاه حضور دارند.
* ظاهراً شما به صدور پروانه فعالیت کتابفروشیها توسط وزارت ارشاد هم معترض هستید. ولی این چیزی بود که خود شما سال گذشته با مسئولان وزارت ارشاد، سرِ آن به توافق رسیدید.
این یک توافق نبود. بند «ل» ماده ۱۳۹ قانون اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم تصریح دارد که فعالیتهای انتشاراتی، فرهنگی، هنری، مطبوعاتی که به موجب مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشوند، از پرداخت مالیات معاف هستند. بنابراین به نظر میرسد که شرط برخورداری از این معافیت مالیاتی، داشتن مجوزِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در همان دستورالعمل ماده ۱۲ آئیننامه مربوطه، تبصرهای وجود داشت که سال ۸۳ تدوین شده بود و درباره مجوزهای تبعی که معنی آن کاملاً مشخص است، صحبت میکند، یعنی مجوزهایی که به تبع اختیار وزارت ارشاد صادر میشود. در آنجا صراحتاً قید شده بود که ارشاد میتواند این اختیار را به مراجع دیگر تفویض کند و باز هم صراحتاً تاکید شده بود که چنین مجوزهایی در حکمِ مجوز وزارت ارشاد است. و البته بر همین اساس هم عمل میشده یعنی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران لیست اعضای کتابفروش خود را به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد میفرستاد و اگر به تائید این معاونت میرسید، یک نامه روی آن مینوشتند و لیست را برای برخورداری این کتابفروشیها از معافیت مالیاتی، به سازمان امور مالیاتی ارسال میکردند.
در بحثهایی که ما با سازمان امور مالیاتی و وزارت ارشاد داشتیم از جمله در میزگردی که به میزبانی شما در خبرگزاری مهر برگزار شد، سازمان امور مالیاتی تاکید میکرد که این مجوز قابل تفویض نیست و وقتی من اشاره میکردم به چنین تبصرهای، دوستان سازمان امور مالیاتی میگفتند که خودِ ما این تبصره را تدوین کردهایم، خودمان هم آن را برمیداریم! ولی وقتی در ۲۴ اسفند ۹۳ این دستورالعمل به امضای وزرای اقتصاد و فرهنگ رسید، ما دیدیم که خوشبختانه این تبصره کماکان هست. ما اخیراً مذاکراتی را با وزارت اقتصاد و امور دارایی شروع کردهایم که این مشکلات را رفع کنیم. واقعیت این است که صدور پروانه فعالیت کتابفروشیها توسط وزارت ارشاد، مشکل بزرگی را برای اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ایجاد میکند و تمام توضیحاتی را که من در اهمیت ایجاد اتحادیهها و تقویت آنها عرض کردم، این اقدام [صدور پروانه فعالیت کتابفروشیها توسط وزارت ارشاد]، اتحادیهای مثل اتحادیه ناشران را هم که هنوز سرِ پا است، از کارمیاندازد. چون وقتی کسی بفهمد میتواند مجوز کتابفروشیاش را هم از ارشاد بگیرد، دیگر به اتحادیه نمیآید و دوباره همان وابستگی به دولت و از بین رفتن استقلال حرفهای را شاهد خواهیم بود، و وابستگی به همان اقتصاد گلخانهای و وابستگی به وزارت ارشاد، بیشتر و بیشتر و وضع نشر ما بدتر و بدتر میشود.
در همین شهر تهران، حداقل هفت، هشت هزار نفر هستند که پروانه نشر دارند، حداقل سه هزار تا از اینها سالی یک کتاب را چاپ میکنند ولی چند تا از آنها عضو اتحادیه هستند؟ ۳۰۰، ۴۰۰ تا بیشتر نیستند. چرا؟ چون آن سه هزار تا با همان مجوز ارشاد به راحتی میتوانند کار کنند ولی اداره اماکن به هیچ عنوان هیچ نظارتی روی آنها ندارد. او میتواند در خانه خودش هم کار کند و هیچکس هم مزاحمش نشود ولی به محض اینکه بخواهد عضو اتحادیه شود و به صورت حرفهای کار کند، اولین چیزی که اداره اماکن از او خواهد خواست، این است که برود دوربین مداربسته نصب کند و چند میلیون تومان فقط باید برای آن هزینه کند و موارد دیگر. این همان نکتهای است که قبلاً هم گفتم یعنی متاسفانه رعایت قانون، آدم را با مشکلات بیشتری مواجه خواهد کرد تا عدم رعایت آن در صورتی که مردم باید از رعایت قانون، امنیت و آرامش و راحتی بیشتری را احساس کنند.
* پس شما تلاش خواهید کرد تا دوباره اختیار صدور پروانه فعالیت کتابفروشیها به اتحادیه برگردد؟
حتماً. ضمن اینکه یک رای از شعبه اول دادگاه تجدید نظر دیوان عدالت اداری برای یکی از کتابفروشیهای بزرگ کشور صادر شده است که دقیقاً بر درست بودن آن تفویض اختیار، تاکید دارد. ما در صحبتی هم که با معاون فرهنگی وزیر ارشاد داشتهایم، قرار شد که طی روزهای آینده لیست اعضای کتابفروشمان را برای سال ۹۳ - چون تاریخ اجرای دستورالعمل از ابتدای ۹۳ است - به معاونت فرهنگی ارسال میکنیم تا از معافیت مالیاتی برخوردار شوند.
* آقای صالحی وعده داده بود که ریز هزینههای بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بعد از خاتمه این نمایشگاه اعلام خواهد شد. به عنوان سخنگوی شورای سیاستگذاری این نمایشگاه، بفرمائید آیا فهرست هزینههای انجام شده، الان تهیه شده است و این لیست چه زمانی منتشر خواهد شد؟
یکسری پرداختها هست که باید انجام شود و در حال حاضر جمعبندی نهایی در این زمینه صورت نگرفته است. ولی همانطور که آقای صالحی اشاره کرد، این نکته بسیار مورد تاکید است و قطعاً این اتفاق خواهد افتاد و ریز هزینهها اعلام خواهد شد. تصور ما این است که با توجه به درآمدزایی حاشیهای نمایشگاه کتاب تهران برای مشاغل دیگر غیر از کتاب، نمایشگاه میتواند بدون استفاده یک ریال از بودجه عمومی خودش را اداره کند و ضرورت شفافیت، همین است. نکته دیگری که من درباره نمایشگاه کتاب تهران لازم است بگویم، این است که نمایشگاه امسال چه از حیث بینالمللی کامیابیهای زیادی داشت و زمینههای خوبی برای ارتباط بیشتر و بهتر نشر ایران با نشر خارج فراهم شد. البته این مسیر ساز و کاری جدی میطلبد.
به عنوان مثال همین کاری که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در دو سال گذشته در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت انجام داد و کتابهایی که از ایران در کاتالوگ این نمایشگاه مطرح شد و نتایج مثبتی که داشت، باید دنبال شود. پدیدآورندگان کتاب و ناشران ما متوجه شدند که کتابشان را ناشر و حتی مخاطب خارجی هم دیده است و میروند دنبال اینکه بدانند عکسالعملش چیست؟ و آن وقت میرود دنبال تجدید نظر در نوع خلق اثر و انتشار آن. کاری که اتحادیه کرد، این بود که پنجرهای باز کرد به روی اهل قلم و ناشران ما. الان مخاطبان بزرگ خارجی مثل دانشگاه تورنتو، دانشگاه استنفورد و ... سرِ میز ما مینشینند و درباره عقد قراردادهای نشر با ما وارد مذاکره میشوند. اینها نشانههای مثبتی است از اینکه مسیر، درست انتخاب شده اما نیازمند مقدماتی است که باید نسبت به فراهم شدن این مقدمات، کوشید.
* از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم.
من هم از شما تشکر میکنم.