به گزارش فرهنگ امروز؛ جلسه سوم نشست سوژه یابی از تاریخ معاصر در حوزه هنری، پیرامون سوژه های دورهی پهلوی دوم ادامه یافت.دکتر توکلی، مورخ و کارشناس مسائل سیاسی، در ابتدا گفت: حکومت محمدرضا شاه دارای چند دوره ی مهم است که این تقسیم بندیها عبارتند از: دوره ی اول از شهریور ۱۳۲۰ تا شروع جنبش ملی شدن صنعت نفت به سال ۱۳۲۹، دورهی دوم از پیروزی جنبش ملی تا کودتای ۲۸ مرداد، دوره ی سوم از کودتا تا سال ۱۳۴۲، مرحله بعد از سال ۴۲ تا سال ۵۶ و آخرین دوره از سال ۵۶ تا ۲۲ بهمن ۵۷.
پاسخ قابل تأمل وزیر خارجه انگلیس به خبرنگار معترض
یعقوب توکلی با اشاره به تمایل عمومی برای ملی شدن صنعت نفت، از موج عمومی که با تاکید بر قرادادهای دارسی و قراداد ۱۳۱۲ از چرایی استفادهی بیگانه از منابع نفتی سؤال میکردند، سخن گفت. دکتر توکلی تدوام قرارداد های نفتی در این شرایط را برای انگلیسیها یک مساله مهم دانست تا جایی که وقتی در سال ۱۳۲۷ عده ای خبرنگاران ایرانی برای گزارش تحولات بازسازی بعد جنگ جهانی به انگلستان سفر میکنند، در جلسه ملاقات با «ارنست به وین» وزیر خارجه انگلیس یکی از خبرنگارها به نام «خلیل ملکی» با عصبانیت از او سوالاتی میپرسد که: شما چرا در سرنوشت مردم ایران دخالت میکنید؟ چرا دولت های ما را به خدمت خود گرفتهاید؟ چرا سیاست هایتان را علیه ما اعمال میکنید؟ چرا اجازه یک آسایش کوچک را به مردم ما نمیدهید؟ و... به وین در پاسخ به این سؤال ملکی لبخند میزند و میگوید: نفت، نفت، نفت! این استاد دانشگاه در ادامه افزود که این روایت در کتاب «طلای سیاه یا بلای ایران» نوشتهی « ابوالفضل لسانی » آمده است.
متن سخنرانی شاپور بختیار به عنوان نماینده کارگران نفتی ایران را انگلیس تنظیم کرده بود
به گفته ی دکتر توکلی تا زمان تشکیل جنبش ملی صنعت نفت، آنچه را که انگلستان از نفت ایران برداشت میکرد سهمی نسبتاً مجانی بود، به طوری که سهم یک شانزدهم ایران از نفت به مراتب کمتر از مالیاتی بود که انگلیسیها از شرکت نفت ایران دریافت میکردند. وی افزود این فقط برداشت نفتی بود که بر اساس قراردادهای قانونی صورت میگرفت در حالی که بعدها لوله کشی های محرمانه و غیرقانونی پیدا شد که مشخص میکرد انگلستان از طریق اروند کنار به بصره نفت منتقل میکرده است و در آنجا از آن بهربرداری میکرده است. علاوه بر این دولت انگلستان با پرداخت پول از درآمد شرکت نفت، به برخی مسئولین حکومتی، وزرای اقتصاد و دارایی و مسئولین ایرانی شرکت نفت سعی در اجیر کردن این افراد داشت که غالب آنها پیرو سیاست های انگلیسیها بودند و این موضوع ثابت میکرد که دست سیاست انگلیس تنها از یک آستین خارج نمیشد.
توکلی ادامه داد که بر همین اساس بود که وقتی به خانهی «ریچارد سدان» رئیس شرکت نفت حمله شد، اسنادی پیدا شد که بر دریافت حقوق اشخاصی مثل، عبدالحسین هژیر و یا رزم آرا از شرکت نفت دلالت میکرد. وی افزود: از دیگر اقدامات امنیت سازی انگلیسیها برای شرکت نفت انگلیسی بورسیه کردن فرزندان اشخاص حکومتی در اروپا بود. به گفتهی توکلی یکی از این افراد «شاپور بختیار» بود که به عنوان نمایندگان کارگران نفتی ایران در سازمان بین المللی کار حاضر شد که بعدها از اسناد خانهی سدان مشخص شد متن سخنرانی او در به عنوان نماینده کارگران ایرانی را انگلیس تنظیم کرده بود.
مصدق به عبدالحسین هژیر گفته بود: «تو هژیری یا اجیر؟»
آغاز تحولات شکل گیری جنبش ملی شدن صنعت نفت به استناد سخنان دکتر توکلی از سال ۱۳۲۷ آغاز شد زمانی که با سرگرفتن بحث های مختلفی، انگلیسیها سعی بر تنظیم مجدد قراردادهای قبلی خود داشتند. از این رو قراردادهایی مثل «گس گل شاهیان» را مطرح میکنند و بر اثر مقاومت طیفی از نمایندگان مجلس مانند حسین مکی، دکتر مصدق، مرحوم نریمان، اله یار صالح این قرارداد به تصویب نمیرسد. به عنوان مثال به گفتهی این کارشناس مسائل تاریخی، یکی از کارهایی که حسین مکی در جهت عدم تصویب قرارداد انجام میدهد یک سخنرانی بسیار طولانی را برای گرفتن وقت مجلس تدارک میبیند و مجلس را تا چند روز مشعول خودش میکند تا نهایتاً عمر مجلس پانزدهم تمام میشود.
به گفتهی توکلی شرکت ملی نفت ایران، انگلیس در برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم از ورود ۱۱ نفر کاندیدای طرفدار جنبش ملی شدن صنعت نفت به مجلس جلوگیری کرد و در ظاهر آنها رأی لازم برای ورود به مجلس را کسب نکردند. گروهی هم با تحصن در دربار تلاش هایی هم برای تمدید یا ابطال انتخابات کردند اما عبدالحسین هژیر با انتخاب ۲۰ نفر نماینده از جمع کثیر تحصن کنندگان، آنان را به دربار برد و در آنجا سرگردان گذاشت. صدای اعتراض آنان نیز با این ترفند هژیر به جایی نرسید. دکتر توکلی در ادامه افزود: به همین خاطر بود که مصدق به عبدالحسین هژیر گفته بود: «تو هژیری یا اجیر؟»
نقش فداییان اسلام در ملی شدن صنعت نفت
دکتر توکلی در ادامه بحث خود از اقدام تاثیرگذار گروه «فداییان اسلام» در بحث ملی شدن صنعت نفت گفت و ادامه داد: وقتی که هیچکدام از نمایندگان به مجلس نرفتند و تنها راه تغییر قرارداد که ورود به مجلس بود، صورت نگرفت، فداییان اسلام توسط سید حسین امامی به ترور عبدالحسین هژیر اقدام کردند. امامی در یک مجلس رسمی، هژیر را با ضربات چاقو مجروح کرد و بعد از چند وزیر دربار پهلوی در بیمارستان فوت کرد. به گفته توکلی در همین زمان بود که شرایط سیاسی کشور شکل پیچیده ای به خود گرفته بود و احزاب سیاسی هر کدام به نوعی در تلاش برای به قدرت رسیدن بودند که رقابت و کشمکش های رکن یک و ستاد ارتش و تلاشهای رزم آرا برای نخست از آن جملهاند. به گفتهی این استاد دانشگاه با ترور هژیر و وضعیت سیاسی موجود، وحشت دربار از فروپاشی، باعث تن دادن به ابطال و برگزاری مجدد انتخابات مجلس شانزدهم شد. برگزاری مجدد انتخابات باعث شد ۱۱ نفر کاندیدای طرفدار ملی شدن نفت از آیت الله کاشانی تا دکتر مصدق که در انتخابات اول وارد مجلس نشدند به مجلس راه پیدا کنند. توکلی در ادامه با اشاره به اینکه این وارد شدن به مجلس نتیجه فداکاری گروه فداییان اسلام بود از هجمه های گروه های روشنفکری به اقدامات مفید این گروه اظهار تأسف نمود و افزود: «گروه فداییان وسیله ای جز این اعمال برای دفاع از ملت نداشتند و اقدام آنان با گروهای تروریستی که امروز میبینیم متفاوت است».
آیا گروه فداییان اسلام برای عملیات ترور متکی به نظر فقهیان بود؟
دکتر توکلی در پاسخ به این سؤال که آیا گروه فداییان اسلام برای عملیات ترور متکی به نظر فقهیان بوده است یا خیر؟ چنین گفت که در بسیاری مواقع این ترورها با حکم علما انجام میشد. وی در این خصوص به حکم علمای نجف از جمله علامه امینی در فتوای ارتداد و قتل شخصی مانند کسروی که علناً به ائمهی اطهار توهین میکرد، در آثارش ادبیات ضد شیعی فروان بود و ادعای دین جدید کرده بود اشاره کرد. این حکم بعد از گذشت مدتی به وسیله شهید نواب صفوی اجرا شد که سلاح این عملیات را شهید مدنی از هزینه ای که برای ازدواجش پس انداز کرده بود، تهیه شد.
نواب صفوی یکی سوژه های جالب و قابل بررسی در تاریخ معاصر است
یعقوب توکلی، شخصیت شهید نواب صفوی را نیز از سوژه های بسیار جالب و قابل بررسی در تاریخ معاصر دانست که به گفته ی وی نواب کسی است که هنگام دانش آموزی در هنرستان صنعتی تهران علیه رضا شاه تظاهرات به راه انداخت. پدر او هم کسی است که با «داور»، وزیر دادگستری وقت درگیر شده بود و او را خلع لباس و خانه نشین کرده بودند. به گفتهی توکلی، تظاهرات بلوای نان از دیگر اقدامات جالب توجه نواب در آذر ۱۳۲۱ بود که به همراه دانش آموزان همراهش در اعتراض به وضعیت معیشتی مردم صورت گرفت و نتیجهی آن استعفای قوام از سمت نخست وزیری، در اثر حمله به مجلس و خانهاش شد. قوامی که آنقدر خود را گردن کلفت میپنداشت که هر کسی به او مراجع میکرد را مستقیم مورد خطاب نمیداد و مثلاً با غرور به خدمتکارانش میگفت: «این آقا چه میگوید؟»
فتوای علامه امینی برای قتل کسروی
به گفتهی این کارشناس مسائل تاریخی، بعد از ماجرای بلوای نان، نواب که یک جوان سال چهارمی در هنرستان بود به آبادان میگریزد و در شرکت نفت در کنار عمویش مشغول کار میشود. نواب در آبادان با مشاهدهی برخی بی عدالتیها و بی حرمتیها به ایرانیان در شرکت نفت، در آنجا نیز تظاهراتی به راه میاندازد که مجدداً باعث تعقیب قضایی او میشود. عموی نواب که مسیر زندگی نواب را مشاهده میکند به او توصیه میکند که به نجف برود و در حوزه علمیه تحصیل کند. نواب سال ۱۳۳۲ به نجف میرود و در آنجا چند سال مشغول تحصیل میشود. سکونت او در نجف با مشاهدهی مقالات مجله پیمان پایان مییابد و نواب برای پاسخگویی به تبلیغات منفی کسروی راهی ایران میشود. او بعد از مدتی با کسروی در کلوبش چندین جلسه به مناظره مینشیند. بنا بر گفتهی دکتر توکلی از متن این مناظرات سندی در دسترس نیست اما بنا بر بعضی نقلها نواب در مباحث مطرح شده بر کسروی غلبه میکند اما علی رغم اینکه در این مباحث سعی بر قول گرفتن از کسروی در جهت عدم تکرار مطالب توهین آمیزش میکند، کسروی آزادانه و بدون هیچ محدودیتی به مقالات توهین آمیزش در مجله پیمان ادامه میدهد. نواب در یکی از همان روزها در بازار با کسروی درگیر میشود و کار به دادگاه کشیده میشود. در جلسه دادگاه بیست و چهار نفر از اعضای فداییان اسلام در دادگاه حاضر میشوند و در آن جلسه کسروی و منشی آن را با گلوله ترور میکنند. این افراد فتوای علامه امینی را به قاضی نشان دادند او هم که از فضای جلسه ترسیده بود حکم سبکی علیه نواب و بیست و چهار نفر داد و جلسه را ختم کرد.
توکلی با اشاره به اینکه نواب دست خالی و بدون هیچ ابزاری چنین نهضتی اثر گذاری را پایه گذاری کرد ادامه ی زندگی او را پر از نکات جالب توجه برشمرد که متاسفانه امروز گاهی بی اساس مورد هجمه قرار میگیرد و تهمت هایی به او نسبت داده میشود.
رزم آرا، نخست وزیر مورد تفاهم روسیه، انگلیس و آلمان
دکتر یعقوب توکلی در ادامه بحث روند ملی شدن صنعت نفت در مورد این تلاشها افزود: یازده نفر طرفدار جنبش ملی شدن صنعت نفت، یک سال و چند ماه در جهت تصویب طرح ماده واحده ملی شدن صنعت نفت برای ارائه در صحن علنی تلاش کردند اما به دلیل کمبود چهار امضا تا رسیدن به پانزده نفر، این امر محقق نشد. توکلی این موضوع را ناشی از سیاست های پایدار انگلستان در حفظ منافعش دانست و معرفی یک نظامی به نام سرلشکر محمد علی رزم آرا برای نخست وزیری را از دیگر سیاست های سرکوبی برای مقابله با جنبش ملی دانست . این استاد دانشگاه در این زمینه افزرود: رزم آرا یکی از پدیده های نظامی زمان خودش بود که هوش سرشار و پر کاری او در اسناد قابل اثبات است و برای همین است که هم روسها و هم آمریکاییها و هم انگلیسی بر سر انتخاب او برای نخست وزیری تفاهم داشتند.
بنا به سخنان توکلی، رزم آرا نهایتاً با حمایت جرارد دوئر نمایندگی عشایری سفارت انگلستان برای نخست وزیری به مجلس معرفی شد. در مجلس نمایندگان یازده نفره هرچقدر داد و فریاد کردند که تن به دیکتاتوری نمیدهند، رزم آرا با سخنرانی خودش رأی را از مجلس گرفت و نخست وزیر شد. اعتراضات بی فایدهی ملی گرایان به قدری شدید بود که بنا به گفتهی توکلی میزهای زیر دست نمایندگان بر اثر کوبیدن روی آنها شکست و مصدق در مجلس بیهوش شد اما رزم آرا با کسب آرا تعهد کرده بود که جنبش ملی را سرکوب کند که تا حدودی هم موفق شد.
دکتر توکلی ظهور مجدد فداییان اسلام را موجب حذف مانع ملی شدن صنعت نفت یعنی سرلشکر رزم آرا دانست. فداییان اسلام در جلسه ای با سران جبههی ملی که در منزل یکی از بازاریان طرفدار فداییان اسلام برگزار شده بود توافق کرده بودند که بعد از ترور رزم آرا اگر حکومت به دست ملی گراها افتاد آنها مجری حداقلی احکام اسلام مانند منع فروش مشروبات الکلی، منع بی حجابی و منع بعضی موارد غیر اخلاقی آشکار باشند.
فداییان به سرعت موانع ملی شدن صنعت نفت را برطرف کردند
به گفتهی این کارشناس، ترور رزم آرا ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس ختم آیت الله فیض توسط «سید خلیل طهماسبی» معروف به «استاد خلیل» از اعضای فداییان اسلام صورت گرفت. دو روز بعد از این ماجرا نمایندگان مجلس شورای ملی، ماده واحدهی ملی شدن صنعت نفت را امضا کردند و این قانون در کمیسیون به تصویب رسید. با گذشت تنها ۶ روز از ترور رزمآرا یعنی در بیست و دوم اسفند، مجلس به اتفاق آرا ماده واحدهی کمیسیون را تصویب کرد و یک هفته بعد در بیست و نهم اسفند مجلس سنا آن را تصویب نمود و شاه نیز آن را امضا کرد. این سرعت در ملی شدن صنعت نفت را ناشی از اقدامات فداییان اسلام دانست که رعب و وحشت میان دستگاه حکومتی را در پی داشت.
برخورد قابل تأمل ملی گرایان با فداییان اسلام
به گفتهی توکلی، ملی گرایان بعد از اقدامات مؤثر فداییان اسلام برای اینکه شریکی برای خودشان در ماجرای ملی شدن صنعت نفت قائل نشوند، منکر نقش خلیل طهماسبی در جریان ترور رزم آرا شدند و از آن به عنوان تروریست یاد کردند. بعضیها هم سعی در معرفی اشخاصی دیگر به عنوان عامل ترور رزمآرا داشتند مانند محمد ترکمان که در کتاب اسرار قتل رزمآرا دو درجه دار را عامل ترور معرفی میکند اما در هیچ منبعی دیگری نامی از این دو درجه دار برده نشده است. حال آنکه در منابع مختلف اقدام خلیل طهماسبی آورده شده است که مهمترین آنها مصوبه مجلس در مورد خلیل طهماسبی است که از اونام برده و نهایتاً او را به خاطر مجرم و خائن بودن رزمآرا تبرئه کرده است.
توکلی در مورد ادعاهایی که ترور رزم آرا را به خود دستگاه پهلوی منتسب میکنند افزود: دستگاه پهلوی هر وقت چنین اقدامی انجام میداد بدون هیچ واهمهای مسئولیت آن را بر عهده میگرفت اما بنا بر منابع و خاطرات دربار پهلوی در هیچ جایی به این موضوع اذعان نشده است. دکتر توکلی در این خصوص ادامه میدهد: اگر بپذیریم که این موضوع کار حکومت وقت بوده است چرا بعد از کودتای ۲۸ مرداد، دستگاه پهلوی مجدداً دنبال قاتل رزم آرا بوده است؟ چرا سران کودتا، اعضای سنا و شورای ملی قانون جدیدی در خصوص مجازات خلیل طهماسبی آوردند که او را به طرز فجیعی به قتل برسانند؟
در ادامه مباحث سوژه یابی از تاریخ معاصر به این موضوع اشاره شد که بعد از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، ابتدا شاه و دربار قصد داشتند هر شخصی از جانب فداییان اسلام معرفی شد به عنوان نخست وزیر معرفی کنند. دکتر توکلی با استناد به کتاب «ناگفتهها»، نوشتهی مرحوم عراقی، از سید محمود نریمان به عنوان پیشنهاد فداییان نام برد که با مخالفت جبههی ملی مواجه شد. بعد از رد این پیشنهاد جلسه ای بین دکتر مصدق و حسین علا وزیر دربار، برگزار شد و مصدق با علم به اینکه نخست وزیری این دوره ماندگار نخواهد بود، خود علا را گزینه مناسبی برای نخست وزیری دانست و علا نخست وزیر شد.
مصدق چگونه مجلس را غافلگیر کرد؟
به گفتهی دکتر توکلی، حسین علا که یک شخصیت انگلوفیل (طرفدار انگلستان) بود، در مقام نخست وزیری، علی رغم وجود میل عمومی، توان و ارادهای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و مقابله با انگلیسیها را نداشت به همین خاطر خیلی زود از مقام نخست وزیری استعفا داد. سه ماه بعد از استعفای دولت علا، به پیشنهاد جمال امامی نایب رئیس مجلس، دکتر مصدق برای نخست وزیری و اجرای قانون انتخاب شد. امامی بر اساس اینکه دکتر مصدق نخست وزیری را رد میکند و خطر روی کار آمدن جبهه ی ملی برطرف میشود این پیشنهاد را مطرح کرد اما این قضیه با قبول پیشنهاد توسط دکتر مصدق کاملاً بر عکس شد و مصدق نخست وزیر شد.
اعتصاب ۴ هزار کارکنان انگلیسی و اروپایی شرکت نفت
دکتر توکلی اولین اقدام دولت مصدق پس از روی کار آمدن را ایجاد یک مجموعه سازمانی برای خلع ید نفت عنوان کرد. رئیس این هیئت خلع ید مهندس بازرگان رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود که به همراه حسین مکی و چند تن از اعضای ملی گرای مجلس اسناد مدیریت شرکت نفت را تحویل گرفتند. پس از این واگذاری اسناد به دولت مصدق چهار هزار نفر از کارگران انگلیسی و اوروپایی شرکت نفت دست به اعتصاب زدند و این اعتصاب منتهی به تعطیلی شرکت نفت شد.
به گفتهی توکلی تعطیلی شرکت نفت موجب عدم تأمین نیاز داخلی کشور شد و کشور وارد مرحلهی جدیدی از مشکلات شد. دولت هرچقدر تلاش کرد با شرکتهای دیگری وارد مذاکره شود انگلیسیها با اعلام بین المللی که نفت متلعق به آنهاست از این معاملات جلوگیری کردند. حتی یک کشتی دولتی ایتالیا که در این زمان چند هزار تن از ایران نفت خرید در آبهای آزاد توسط نیروی دریایی انگلستان مصادره شد. به این ترتیب هر چقدر نمایندگان برای ملی شدن صنعت نفت تلاش کرده بودند با این یک برنامه ریزی انگلیسیها تحت الشعاع قرار گرفت.
اقدام بعدی دکتر مصدق بنا بر سخنان دکتر توکلی، مطرح کردن موضوع تحریم نفتی در شورای امنیت و حضور در شورای امنیت بود که نتیجه این اقدام رأی به نفع ایران بود. همچنین این مساله در دیوان داوری لاهه هم مطرح شد که این دیوان اختلاف بر سر موضوع نفت در ایران را یک مساله داخلی مطرح کرد و ورود انگلستان به این اختلافات را منع نمود. اما دولت انگلستان این قوانین را نپذیرفت و با محاصره نظامی کشور بیش از پیش در امور داخلی ایران دخالت کرد.
به گفته ی توکلی در سال ۱۳۳۰، ایران هیچ درآمد نفتی نداشت و بودجهی این سال بدون در نظر گرفتن درآمد نفتی و با تکیه بر درآمد های غیرنفتی که اوضاع بدی هم نداشت نوشته شد. در این هنگام دولت از مردم تقاضای خرید اوراق قرضه را نمود و مردم بدین وسیله کمک کردند تا بودجهی ۱۳۳۰ تأمین شود اما مشکل تحریم نفت به قوت خودش باقی بود و در پی آن مشکلات اقتصادی هم به مرور زمان خودش را نشان داد.
توطئه های محمدرضا شاه و کوتاهی رهبران جبنش ملی در جریان ملی شدن صنعت نفت
دکتر توکلی در ادامهی مبحث از توطئه های محمد رضا شاه علیه جنبش ملی از ابتدا تا زمان به بار نشستن آن، سخن گفت. از به راه انداختن قتل عام در ماجرای انتخابات مجلس هفدهم تا رد پیشنهاد دکتر مصدق توسط شاه برای فرماندهی کل قوا و وزارت دفاع نمونه ای از این سنگ اندازی دربار پهلوی است که نهایتاً باعث برکناری دکتر مصدق میشود.
نکته ی دیگری که توکلی به در این زمینه به آن اشاره کرد عدم اغراق در پرداختن به سوژه های تاریخی است و در این مورد افزود: کار دکتر مصدق و آیت الله کاشانی بدون شک خدمتی بزرگی است اما باید بدانیم هم دکتر مصدق و هم آیت الله کاشانی در چهارچوب حکومت فکر میکردند و دنبال اصلاحات حکومت پهلوی بودند و فکر فروپاشی نظام پهلوی به عنوان مشکل اصلی را در سر نداشتند. بر همین اساس اشتباه است اگر ما آنها را با رهبران انقلابی مانند امام خمینی (ره) بسنجیم چرا که اساساً معیار متفاوت است.
کودتای ۲۸ مراد و نقش شاه در آن دیگر سوژهی مطرح شده توسط دکتر توکلی در این نشست بود. شاه در این ماجرا به عنوان فرماندهی کل قوا و فرمانده ارتش دارای نقش کانونی بود. ضمن اینکه دولت هم به دلیل عدم هماهنگی در داخل و عدم همکاری حاکمیت نمیتوانست کاری از پیش ببرد. همچنین وجود اشرافیت در اطرافیان دکتر مصدق، به دولتی که تمایل به اصلاحات داشت، اجازه شکل گیری موج انقلابی علیه انگلیسیها را نمیداد. چنان چه علی امینی از دوستان صمیمی دکتر مصدق در منبعی ذکر کرده است که روزی به دیدار مصدق میرود و او را در حالت اندوهگین میبیند که از وضعیت دولت گلایه میکند. امینی به او پیشنهاد استعفا میدهد اما خود مصدق از این پیشنهاد استقبال نمیکند. همچنین آمده است این دونفر در این دیدار آنقدر از عدم کارایی دولت نا امید شده بودند که چاره ای جز گریه برای تسکین حالشان نمییابند.
مصدق به دلیل رابطهی دولتی با پدر اسدالله علم با وی برخورد نمیکرد
به گفتهی توکلی با اشاره به اینکه باید از برخی کوتاهی های دکتر مصدق و آیت الله کاشانی را در کنار خدماتشان دید، دلیل اصلی عدم شکل گیری موج انقلابی را کوتاهی هایی مثل خانه نشینی مصدق بر اثر تهدید به ترور یا عدم حضور آیت الله کاشانی در مجلس دانست. از دیگر کوتاهی که به زعم دکتر توکلی متوجه دولت مصدق بود مماشات و مدارا با شخصیت های مخالف مانند اسدالله علم، منشأ بسیاری از فتنهها و ترورها در کشور بود. مصدق به دلیل رابطه ی خوبی که با پدر علم در تبعید داشت، از برخورد با پسر او خودداری میکرد اما علم اعتماد مصدق را با توطئه و کودتا پاسخ داد.
ریشه یابی کودتای ۲۸ مرداد، مبحث دیگری بود که دکتر توکلی در سومین نشست سوژه یابی تاریخ معاصر به آن پرداخت. به گفتهی توکلی کودتای ۲۸ مراد از چند جهت قابل برسی است که یکی از آنها تحول در مناسبات بین المللی کشورها است. در جریان جنگ جهانی دوم قدرت انگلستان به شدت تضعیف شد و رقابت بین انگلستان و آلمان بالا گرفت در این برهه رقابت، آمریکا و روسیه زمان این را یافتند که وارد عرصهی سیاسی شوند. انگلستان برای مقابله با آلمانها در روسیه تقریباً مشابه نقش عربستان در یمن امروزی را اجرا میکرد و با تقویت روسهای سفید، سعی بر برگرداندن حاکمیت تزاری به روسیه را داشتند که نهایتاً به نتیجه نرسیدند. این ماجرا چندی بعد توسط آمریکا بر سر انگلستان پیاده شد و پس از وارد شدن انگلستان در میدان جنگ، آمریکا به قدرت رسید.
به گفتهی توکلی آمریکا در این مرحله از قدرت تلاش کرد جریانهای ملیگرا در کشورهای جهان سوم ظهور و بروز پیدا کند. این جریان های ملی گرا در کشور های خود به مقابله با استعمار انگلستان پرداختند و انگلیسی های تضعیف شده را از کشور خود بیرون راندند. این وضعیت در کشورهایی مانند ایران، مصر، اندونزی و ... اتفاق افتاد و جنبش ملی گرا در این کشورها تبدیل به یک جنبش ضد استعماری شد. اما این جنبش ضد استعماری در حالی که مقابل انگلستان ایستاد باعث جایگزینی آمریکا به عنوان استعمار جدید شد.
عوامل بینالمللی مؤثر در کودتای ۲۸ مرداد
یعقوب توکلی با اشاره به روی کار آمدن جمهوریخواهان در آمریکا، از نظر منفی آنها نسبت به ملی گرایان که آنان را سرپل حکومت های کمونیستی میدانستند سخن گفت. انگلیسیها نیز با ترفند بزرگ نمایی «خطر کمونیسم» توانستند نظر دولت جدید جمهوری خواه به رهبری ژنرال آیزنهاور را به اعاده دیکتاتوری در ایران جلب نمایند، نهایتاً آمریکا توانست در کنفرانسی با چرچیل که مجدداً نخست وزیر شده بود بر سر ایجاد کودتا در ایران تفاهم کند. به گفتهی این کارشناس، دو برنامه ی کودتا در ایران، یکی توسط انگلستان و دیگری توسط آمریکا طرح ریزی شد. محور آمریکایی کودتا با توجه به تجربهی آنها در پیاده سازی مدل های مشابه در آمریکای لاتین، معطوف به افسران ارتش، و محور انگلیسی کودتا که مثل همیشه معطوف به روشهای کم هزینه بود وابسته به عوامل اوباش خیابانی شد.
به گفته توکلی ایدهی دخالت نظامی آمریکاییها برای کودتا، اجرایی نشد چرا که فرصتی که از انحلال مجلس برای شاه به وجود آمد تا بتواند دکتر مصدق را برکنار کند و آغازگر کودتا باشد با اخلال مواجه شد. شاه وقتی شبانه در بیست و پنجم مرداد حکم عزل مصدق را برای او میفرستد، توسط یک ستوان جوان عملیات لو رفت و سرهنگ نصیری، فرمانده گارد، به هنگام ابلاغ حکم عزل در نیمه شب دستگیر شد و فرماندههان نیروهای سه گانه و وزیر دفاع فوراً درصدد مقابله با کودتا بر آمدند و کودتا عملاً لغو شد. وقتی که کودتا در این فاز با شکست مواجه شد و نصیری دستگیر شد محمدرضا از کلاردشت به بغداد گریخت. در بغداد بنا بر دستور «دکتر حسین فاتحی»، وزارت خارجه و سفارت ایران شاه را نپذیرفت و اعلام کرد این پادشاه استعفا داده است. محمدرضا پهلوی از بغداد به ایتالیا رفت و در رم ماند.
توکلی در ادامه بحث به چگونگی اجرای فاز دوم کودتا پرداخت و اضافه کرد که در ۲۸ مرداد انگلیسیها توانستند زورخانه های تهران، اوباش های جنوب شهر و مزدوران حکومتی را برای تظاهرات بسیج کنند. این در حالی بود که دستگاه نظامی از دولت تبعیت نمیکرد و به جای مقابله با شورشیان بعضاً از آنها حمایت میکرد. دکتر توکلی در تأیید این ادعا به خاطرات دکتر صدیقی اشاره کرد که به عوض شدن سه رئیس شهربانی در یک روز اشاره میکند. با بر هم خوردن نظم عمومی و حمله به دولت، سر لشکر زاهدی نیز از زندان آزاد شد و ارتش هم وارد عمل شد.
انگلیسها با اوباش کودتا را رقم زدند تا بعداً کسی سهم خواهی نکند
به گفتهی این استاد دانشگاه مهارت انگلیسیها در این موضوع آنجایی بود که آنها توسط ارازل اوباش این کودتا را انجام دادند تا بعداً کسی مدعی سهم خواهی از قدرت نشود. انگلیسیها با هزینه های بسیار پایین مانند واگذاری یک زورخانه به «شعبان جعفری» و ایجاد شرایط بازدید توریستها از زروخانه اش این کودتا را رغم زدند. یکی دیگر از هزینه های اندک در مقابل منفعت کلان انگلستان واگذاری کارخانه های ریسندگی به «مهدی میراشرافی» بود که او هم علاوه بر رهبری عده ای، اولین کسی بود که در رادیو، بیانیهی کودتا را علیه دکتر مصدق قرائت کرد.
شعبان جعفری چگونه تبدیل به عامل پهلوی شد
دکتر توکلی با بیان اینکه بعد از موفقیت کودتا در استفاده از اوباش خیابانی، بارها قدرت بخشیدن به آنها توسط انگلیس تکرار شد. او با بیان اینکه خود اوباش از وقایع کودتا بی خبر بودند و انگلیس از آنها به راحتترین شکل ممکن استفاده میکرد، خاطره ای را از شعبان جعفری نقل کرد که شعبان روزی مست میکند و برای دیدن تئاتر «عبدالحسین نوشین»(یکی از مشهورترین اساتید تئاتر که از اعضای حزب توده بود) به محل برگزاری نمایش میرود. شعبان با وارد شدن به سالن وقتی میبیند جایی برای نشستن ندارد، برای تصاحب صندلی با یک نفر از تماشاچیان درگیر میشود و تئاتر به هم میخورد. شعبان بعد از حادثه زندانی شد اما توسط شخصی که خودش او را نمیشناخته از زندان آزاد میشود. شعبان بعد از ملاقات با شخصی که او را آزاد کرده است متوجه میشود او از دربار آمده تا از اقدام او برای بر هم زدن تئاتر تودهای نوشین که شهربانی هم قدرت مبارزه با او را نداشته تشکر کند. اینجا شعبانی که به طور کلی از اینگونه ماجراها بی خبر بوده، شصتش خبر دار میشود و تبدیل میشود به یک عنصر برای خرابکاری های پهلوی. در ادامهی همین ماجراست که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، در ماجرای برکناری دکتر مصدق در اسفند ماه ۱۳۳۱ نیز شعبان جعفری وارد عمل شد و با نوچه هایش به خانهی مصدق حمله کرد.
مشکل جالب دربار برای دادن «نشان» به عاملان کودتا
دکتر توکلی با اشاره مجدد به این نکته که تمام بار اجرایی کودتای ۲۸ مرداد بر عهدهی اوباش و لات های خیابان بود، چنین افزود که بر اساس اسناد وقتی بعد از کودتا، دربار برای ستاد ارتش نام سرباندهای کودتا را برای دریافت نشان ملی کودتای ۲۸ مرداد ارسال کرد، سرلشکر «باتمانقلیچ»، به علت اینکه بد نامی و فساد این افراد برای حکومت نیز بد نامی در پی دارد، از این اجرای این طرح خودداری کرد. هرچند نهایتاً با پافشاری دربار، ارتش تحت فشار این تجلیل را انجام داد که این عمل بعدها باعث گسترش فرهنگ «لمپنیسم» و احیای افرادی مثل شعبان جعفری شد.
در ادامهی نشست این موضوع مطرح شد که هر چقدر آمریکاییها سعی بر نشان دادن نقش خود در کودتا هستند، به همان اندازه انگلیسیها سعی بر پنهان سازی آن داشتهاند برای همین تا به امروز اسناد انگلیسی کودتا را منتشر نکردهاند. بنا به سخنان توکلی، اساساً شیوه ی کار انگلیسیها در طول تاریخ به نحوی است که در هرجایی نقشی داشتهاند، آن را مبهم جلوه میدهند و در جایی که نقشی نداشتهاند برای خودشان نقش سازی کردهاند که خاطرات همفر در جریان وهابیت از جملهی این نقش سازی هاست که بیشتر یک داستان تاریخی است تا بیان یک واقعیت، هر چند نقش انگلیس را نمیتوان از حمایت از وهابیت نادیده گرفت.
به گفتهی دکتر توکلی بعد از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد و تسلیم شدن مصدق، او به زندان افتاد و از طرف نظامیان سه سال برای او حبس تعیین شد. نکته دیگری که این استاد دانشگاه در نشست سوژه یابی، به آن اشاره داشت، بازگشت ارتش در این برههی تاریخی به حوزهی امنیت داخلی و تأسیس فرمانداری نظامی است. فرمانداری نظامی کسانی را که طرفدار جنبش ملی شدن صنعت نفت بودند، به شدت سرکوب کرد و بعضیها را نیز به کشورهای منطقه تبعید نمود. اعضای زیادی از حزب توده نیز علی رغم اینکه در جریان کودتا دخالتی نکردند با مشاهدهی این شرایط از کشور خارج شدند. در این زمان با دستگیری «سروان ابوالحسن عباسی»، «سپهبد محسن مبصر» شروع به مطالعه دفترچه رمز سازمان نظامی میکند و عده ای از سازمان نظامی توده به این ترتیب دستگیر میشوند، اما عده ای هم پیش از اقدام عملیات فرار میکردند که بعدها مشخص شد رئیس دفتر مبصر، «سروان پولاد دژ» بعد از رمزگشایی آن را لو میداده است. جالب اینجاست که خود پولادژ هم قبل از شناسایی از ایران فرار میکند. بر اساس گفتهی این کارشناس از ۶۰۰ نفر اعضای توده صد و پنجاه نفر آنان از کشور گریختند و باقی آنها دستگیر شدند و به مجازات های سنگین محکوم شدند.
به استناد سخنان توکلی، عده ای از دستگیر شدگان سازمان نظامی، با اظهار پشیمانی از گذشته خود، طیف جدیدی به نام مارکسیست های پشیمان را در دستگاه پهلوی ایجاد کردند و خطر حزب توده با این کار، عملاً از بین رفت. بعد از سرکوب موفق جبههی ملی و حزب توده، حکومت تصمیم به مقابله با طیف های مسلمان گرفت که آیت الله کاشانی و نواب صفوی گزینه های اصلی این سرکوب بودند.
در زمان عقد قراداد بغداد تنها مخالفان گسترش نفوذ آمریکا در ایران فداییان اسلام بودند
توکلی با اشاره به مخالفت فداییان اسلام در سال ۱۳۳۴ با پیمان نظامی بغداد که در جهت گسترش سیاستهای آمریکا بود، افزود: در این زمان تنها مخالف این سیاست فداییان بودند که در ملاقاتی با تیمور بختیار به او هشدار داده بودند در صورت امضای این تفاهم ناچارا به رویه گذشتهی خود ادامه میدهند. اما با وجود این هشدار تفاهمنامه بر اساس تصمیم دولت به روند خود ادامه داد. بر اساس هشدار ذکر شده، فداییان در فرودگاه توسط مظفر ذوالقدر به حسین علا نخست وزیر وقت حمله میکنند که منجر به زخمی شدن علا و دستگیری ذوالقدر میشود.
به گفتهی توکلی، پس از دستگیری ذوالقدر، دولت به سرعت اقدام به دستگیری دیگر اعضای فداییان اسلام نمود و بدون کوتاهترین مهلت آنها را اعدام کرد. در این زمان خلیل طهماسبی و نواب صفوی در میدان تیر تلو تیرباران شدند و به شهادت رسیدند. «سید عبدالحسین واحدی» نیز در جلسه بازجویی توسط تیمور بختیار به ضرب گلوله کشته شد و فداییان اسلام هم در این برهه توسط دربار در هم شکست. آیت الله کاشانی هم بنا بر سخنان توکلی بعد از این جریانات به شدت منزوی شد تا به مدت دوسال مخالف جدی برای پهلوی وجود نداشته باشد.
غالب تصمیمات دولت در زمان پهلوی در برههای بر اساس مشورت ساواک بود
در ادامهی بحث سوژه یابی در تاریخ معاصر، دکتر توکلی به چگونگی تأسیس سازمان سازمان اطلاعات و امنیت کشور پرداخت. این سازمان که یک نمونه الگو برداری شده از «موساد» و «ام آی سیکس» بود که صرفاً مأمور پرداختن به امور مخالفان سیاسی با مشارکت انگلستان و آمریکا بود. اعضای سازمان های اطلاعاتی در ارتش، پلیسی سیاسی، رکن دوم و فرمانداری نظامی نیز همه تحت اختیار ساواک به ریاست تیمور بختیار قرار گرفتند. این سازمان در ابتدای شکل گیری ۱۵۰ نفر پرسنل داشت که روش ادارهی آنها بسیار خشن بود و دکتر توکلی از دورهی ریاست تیمور بختیار به عنوان دورهی خشونت های بی حساب و کتاب نام برد.
به گفتهی توکلی پس از مدتی تیمور بختیار با شاه دچار مشکل شد و چون این اختلاف مشکل ایجاد میکرد، «سرلشکر پاک روان» به عنوان رئیس جدید ساواک معرفی شد. با آمدن پاکروان خشونت های ساواک به دلیل بدنامی های موجود تا حدی تعدیل شد که پهلوی را راضی نمیکرد. به همین خاطر با فرستادن برخی افسران به دوره های شکنجه در موساد روش های جدید شکنجه به ساواک آموزش داده شد تا در عین سختی شکنجه، آثار زیادی از آن برجا نماند. از این نوع شکنجه میتوان به روش های عصبی مانند چکاندن قطره روی پیشانی در طی ساعات طولانی اشاره کرد.
وابستگی بیش از حد حکومت پهلوی به ساواک در این دوره آخرین بحث جلسه سوم بود که از سوی دکتر توکلی مطرح شد که بر این موضوع تاکید میکرد تصمیمات دولت در این زمان غالباً بر اساس مشورت با ساواک صورت میگرفت.