به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ؛ سیده شبنم شمس الدین در یادداشتی نوشت:
شناخت میراث فرهنگی یک جامعه همواره راهی به سوی شناخت هر چه بیشتر و بهتر آن جامعه و اجزای آن است. فرهنگ ایرانی به عنوان بخش مهم و بزرگی از فرهنگ هندو- ایرانی و در مقیاسی بزرگتر قسمتی مهم از فرهنگ هندو- اروپائی بستری بسیار غنی از داشته های مختلف فرهنگی است که به گونه های مختلف در عرصه های گوناگون به نمایش درآمده است. در واقع همان طور که یافتن روح نمادین و یا همان ساختار مشترک هدف اصلی روش آیکونولوژی است در این مقاله سعی شده است که دلیل ترسیم فیگورهای ردا پوش با آستین های بلند در نگارگری های ایرانی- اسلامی با توجه به داده های مختلف در حوزه های گوناگون من جمله نجوم توضیح داده شود.
همواره نجوم نقشی بنیادین در زندگی مردمان دوران باستان حتی به گونه ای نا خوداگاه تا به امروز ایفا کرده است. در واقع از دیرباز تا کنون رابطه ای نا گسستنی بین نجوم و دیگر حوزه های زندگی انسانی از جمله طب، جهان بینی و ... برقرار بوده است. اما همان طور که از تحقیقات انجام شده در کشور بر می آید این حوزه ی بسیار مهم همچنان مغفول مانده است چرا که تا به حال هیچ مطالعه ی جدی از جمله مطالعات تطبیقی در حوزه ی نگارگری ایرانی- اسلامی و تأثیر نجوم بر آن انجام نپذیرفته است. بنا بر احساس این ضرورت نگارنده بر آن شد تا مطالعاتی را در زمینه ی تأثیر نجوم بر نگارگری ایرانی- اسلامی آغاز کند که حاصل قدم اول آن دریافتن دلیل پوشش های آستین بلند برخی فیگورها در نگارگری ایرانی- اسلامی بود. بر طبق روند روش آیکونولوژی ابتدا تصاویری از نگارگری با المانی مشترک که همان نوع ردا بود با دقت موشکافی و تجزیه ی فرمی شد و حاصل آن تکرار ساختار لباس خاص فیگورهایی در حال موعضه که اغلب با تعدادی افراد دیگر احاطه شده اند بود؛ از جمله ی این نگارگری ها نگارگری ای از استاد کمال الدین بهزاد تحت عنوان مراسم خاکسپاری شوهر لیلا ، تصویرگری ای از شاهنامه با نام ملازمان در کنار رود؛ تصویری از هفت پیکر نظامی، تصویرگری نسخه ی خطی رساله ی نجومی ابو معشر و ... بودند. نکته ی جالب آن زمان نمایان شد که تصویر ردای آستین بلند در متنی غیر ادبی، کاملاً نجومی دقیقاً به همان سیاق تکرار گشت که خود راهگشای بسیار خوبی در حل این مسئله می نمود. در این میان مطالعات فراخی در باب نجوم به خصوص نجوم دوره ی باستان و اسلامی انجام گرفت که حاصل آن یافتن چند اصل مهم تأثیرگذار در این حیطه بود. از اولین اصول بسیار مهم در نجوم ایرانی- اسلامی تکرار مؤکد اصل رابطه ی عالم کبیر ( بالا- ستارگان و سیارات) بر عالم صغیر (پایین- زمین- بدن انسان) است. از نکات بسیار اساسی که باید در نظر گرفت نیز رابطه ی اساسی نجوم و زندگی روزمره ی انسان آن زمان است چرا که تمامی حوزه های زندگی وی را متأثر از خود می کرده است. از نکات دیگر ارتباط های نجومی اساساً پایدار بین نجوم بابلی، بین النهرینی، هندی، یونانی و ایرانی می باشد که در حرکتی متقابل هم بر هم تأثیر گذارده اند و هم تأثیر پذیرفته اند. از نظریات کاملا مؤثر در حوزه ی نجوم تئوری نجومی ساسانیان مبتنی بر قران زحل- مشتری و راهی برای آینده گویی است که خود نقش بسیار مهمی را در این سلسله مطالعات بر عهده دارد. لازم به ذکر است که تمامی این پایه های نجومی خود را با شدت و ضعف در صورت ها ی مختلف زندگی ایران پس از اسلام از جمله فرهنگ و هنر و ادب و ... ایرانیان چه در داخل و چه خارج از ایران در ممالک دیگر اسلامی نمایان می کنند. همان طور که اشاره شد در فرهنگی خاص المان هایی بنیادین به گونه ای با ساختار مشترک خود را مکرراً به صور مختلف تکرار می کنند و این توانایی رویکرد تطبیقی در یافتن این ساختارهای مشترک به کمک روش تحلیل داده ی آیکونولوژی است. بنا بر داده های به دست آمده ی نجومی که از اصل بابلی نشأت گرفته اند و به گونه های مختلف به عنوان مثال در رسائل اخوان الصفا خود را ابراز می کنند سیاره ی عطارد خداوند کتابت و حکمت است و جالب آن جاست که دقیقاً در تصویرگری های متون نجومی از جمله متن تخصصی نجومی ابو معشر نیز عطارد با حالتی حکمت وار با ردایی بلند آستین به نقش درآمده است و دلیل نگاشتن چنین فیگورهایی در سالیان بعد به صورت خوداگاه یا ناخوداگاه توسط نگارگر هم چنان با این ساختار ثابت چیزی جز تکرار ساختاری مشترک نمی نماید که اصول خود را از زمینه ای نجومی یافته و ظهورش آستین بلند ردا به همراه حالتی حکمت وار شده است.
لازم به ذکر است که این نوشته خلاصه ای از مقاله ای تحت عنوان تأثیر نجوم بر نگارگری ایرانی- اسلامی است که توسط نگارنده به راهنمایی اساتید محترم دکتر مختاریان و دکتر پاکزاد در هم اندیشی روش پژوهی دانشکده ی هنر ادیان و تمدن ها در دانشگاه هنر اصفهان به زبان انگلیسی ارائه شد و ان شاالله متن کامل جهت چاپ به زودی آماده خواهد گشت.