به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» نوشته حمید نفیسی و ترجمه محمد شهبا با حضور مترجم و همچنین محمد تهامینژاد و پرویز اجلالی در سرای اهل قلم برگزار شد.
محمد تهامینژاد، پژوهشگر در تاریخ، منتقد و مستندساز معاصر ایرانی، در این نشست گفت: معتقدم که برای بهتر درک شدن کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» باید این کتاب در دانشگاههای ما توسط خود ایشان تدریس شود. مترجم در آغاز نیز شیوه ترجمه خود را توضیح داده است. متوجه میشویم که همانطور که آقای شهبا گفتند نویسنده در جریان ترجمه کتاب بوده و آن را پیرایش نیز کرده است. این روشی مطمئن است که با شریک کردن نویسنده در ترجمه کتابش بسیاری از بار مسوولیت مترجم را کم میکند. دکتر نفیسی نقل قولها را به طور مستقیم از متن فارسی آورده و کارش پژوهش و ترجمه بوده.
وی افزود: نویسنده درباره تاریخ در اثر خود مینویسد: تاریخ را افرادی به رشته تحریر درمیآورند که خودشان دیدگاه شخصی و فکری معینی دارند. این پیشگفتار دلمشغولی من است و البته نه زندگینامه نوشت من. این کتاب در واقع یک زندگینامه خود نوشت فرهنگی درباره رابطه عاشقانه پر فراز و نشیب من و بسیاری از ایرانیان با سینماست. این موضوع موضوع اصلی کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» است.
در بخش دیگری از این نشست، دکتر محمد شهبا، مترجم کتاب، گفت: وقتی که دکتر نفیسی دوست گرانقدرم مشغول نگارش این کتاب بودند از نزدیک با ایشان مراوده داشتیم و مدتی هم در آمریکا میهمانشان بودم. ما گفتوگویی با هم انجام دادیم که در جلدهای دیگر کتاب آمده است.
وی افزود: این هم البته جالب است که من متنی را ترجمه کنم که سخنان خودم در آن کتاب به انگلیسی آمده و شاید برای کمتر مترجمی در کل دوره تاریخی کار خودش چنین موردی پیش بیاید. حتی نویسنده که اول کتاب که از چند نفر تشکر شده و نام من هم آمده، هنگام ترجمه مردد بودم که اسم خودم را بنویسم یا نه. به هر حال وضع یگانهای با ترجمه کتاب داشتم و شرط نخستم با آقای نفیسی برای ترجمه این کار دشوار آن بود که ترجمه را بفرستم و ایشان تأیید کنند.
این مترجم توضیح داد: در متنی که یک نویسنده ایرانی آن را نوشته و یک نویسنده ایرانی دیگر بخواهد ترجمه کند حتماً باید نوعی هماهنگی در این کار وجود داشته باشد که بعد از آن هیچ کس نتواند حرفی بزند. من خودم را با این کار از حرفها و نقد و نظرهای بعدی مبرا کردم. تک تک واژهها، ویرگول و نقطه و خط تیره و هر چه در کتاب میبینیم مورد تأیید آقای نفیسی است زیرا وقتی که کتاب را ترجمه کردم هر بخش که به پایان میرسید برایشان میفرستادم و یکبار هم وقتی کل کتاب تمام شد برایشان خواندم.
وی ادامه داد: بخشی از مراحل مجوز نشر کتاب این است که اصلاحاتی به کتاب میخورد که من با نظر خود دکتر نفیسی آنها را پذیرفتیم. به هر حال هم اکنون میتوانم بگویم که من وکیل قانونی و عرفی مؤلف کتابم؛ گرچه پاسخگو و مسوول محتویات کتاب نیستم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: کار ترجمه کتاب بسیار دشوار بود و میان ۴۶ کتابی که تا کنون ترجمه کردهام کتابی به این دشواری را به فارسی برنگردانده بودم. یک دشواریاش این بود که من مدام باید خودم را جای یک نویسنده ایرانی میگذاشتم. نویسندهای که او را از نزدیک میشناسم و طرز راه رفتن، حرف زدن و ضربالمثلها و تکه کلامهایش را میدانم. اما بخش عمده کتاب که وقت گیر بود این بود که در این کتاب از منابع بسیار زیاد و متنوع فارسی نقل قول شده و برای مخاطب جهانی به انگلیسی ترجمه کرده است. من نمی توانستم آن بخشهای انگلیسی را به فارسی ترجمه کنم. به عنوان مترجم باید آن منابع را پیدا میکردم و با همان نگارش و لحن آنها را به فارسی برمیگرداندم.
شهبا گفت: از اولین شماره نشریه کاوه که در برلین چاپ میشد تا مجلهای که سال ۱۳۰۴ یا ۱۳۰۵ در قم چاپ میشده و مقالهای کوتاه درباره سینما و اخلاقیات نوشته شده باید اصلش پیدا میشد و در کنار هم قرار میگرفت و همهشان را مطابقت میدادم. شاید اگر عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نبودم نمیشد یک کار دیگر هم که برایتان خواهم گفت انجام داد. کتاب از اواسط دوره قاجار و از زمانی که دوربین وارد ایران میشود و حتی قبلش، شروع و شهریور ۱۳۲۰ تمام میشود. آن موقع به طور مثال در همه کتاب واژه POLICE به کار رفته در حالی که یک زمان نظمیه، یک جا شهربانی و یک جا ژاندارمری منظور نویسنده است اما در زبان انگلیسی این دگرگونی مشهود نیست و در زبان فارسی مشهود است.
وی اضافه کرد: سمت آدمها نیز همینطور آمده. در جایی وزیر معارف داریم که بعدا میشود آموزش و پرورش. یعنی پس از تأسیس فرهنگستان اول بسیاری از واژگان اصلی چیز دیگری میشود و من باید آن را میدانستم. خندهدار میشد که اگر من در متنی مربوط به دوره قاجاریه مینوشتم امشب عدهای پلیس نیز همراه با پادشاه به تماشای فیلم آمده بودند در حالی که باید نوشته میشد عدهای مأمور نظمیه. در ترجمه این کتاب برای خود من هم یک دوره واژه فارسی را از نظر گذراندم.
محمد تهامینژاد نیز در این نشست گفت: معتقدم که برای بهتر درک شدن کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» باید این کتاب در دانشگاههای ما توسط خود ایشان تدریس شود. مترجم در آغاز نیز شیوه ترجمه خود را توضیح داده است. متوجه میشویم که همانطور که آقای شهبا گفتند نویسنده در جریان ترجمه کتاب بوده و آن را پیرایش نیز کرده است. این روشی مطمئن است که با شریک کردن نویسنده در ترجمه کتابش بسیاری از بار مسوولیت مترجم را کم میکند. دکتر نفیسی نقل قولها را به طور مستقیم از متن فارسی آورده و کارش پژوهش و ترجمه بوده.
وی افزود: نویسنده درباره تاریخ در اثر خود مینویسد: تاریخ را افرادی به رشته تحریر درمیآورند که خودشان دیدگاه شخصی و فکری معینی دارند. این پیشگفتار دلمشغولی من است و البته نه زندگینامه نوشت من. این کتاب در واقع یک زندگینامه خود نوشت فرهنگی درباره رابطه عاشقانه پر فراز و نشیب من و بسیاری از ایرانیان با سینماست. این موضوع موضوع اصلی کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» است.