به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه ایران؛ نشست «گونههای دینداری در جامعه ایران» به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات, ۱۸خرداد ماه در محل این پژوهشگاه برگزارَشد. حجتالاسلام دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به عنوان سخنران این جلسه، گونههای دینداری را از منظری روانشناسانه به بحث گذاشت. رویکردهای جامعهشناختی، فلسفی و الهیأتی نگاههای مرسومتری به مقولات دینی هستند و شاید صحبت از رویکرد «روانشناسانه به دین»، قدری بدیع به نظر برسد. اما حقیقت این است که این رویکرد از شاخههای جدید روانشناسی است که طی ۲۰ سال اخیر رشد چشمگیری داشتهاست. در این شیوه، آثار دینداری و نقش آن در ارتقای سطح سلامت روانی، مورد بررسی قرار میگیرد. از این رو، این نشست نیز نقطه آغازی برای مطالعاتی شد که میکوشد از رهگذر دین به نیازهای روانشناختی انسان پاسخ دهد. این نشست در حالی برگزار شد که میزبان استادانی چون دکتر علیرضا شجاعیزند، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر جامعهشناسی دین، بود. دکتر آذربایجانی با بیان اینکه زیرساختهای روانشناسی دین از صد سال پیش کلید خوردهاست، آنها را در سه سنت طبقهبندی کرد. او نخست به «سنت انگلیسی-امریکایی» اشارهکرد و گالتو، لوبا، هال و ... را از سردمداران این سنت برشمرد. به باور او، این طیف اغلب نگاهی «کمی» و «تجربی» به دین دارند و همواره آثار و پیامدهای دینداری را مورد توجه قرار میدهند. وی سپس از «سنت آلمانی» یادکرد و یونگ، فروید، وونت، اریکسون و ... را از نمایندگان این مکتب خواند و نگاه آنها به مقوله دین را کاملاً منتقدانه معرفی کرد. اما دسته سوم «سنت فرانسوی» است، که افرادی همچون شارکو، ژانه و برژه را در خود جای میدهد ، او معتقد است که این طیف اغلب نگاه «آسیبشناسانه» به دین را دنبال میکنند.
دینداری از نظر ویلیام جیمز
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در ادامه به سه نظریه در باب گونههای دینداری اشارهکرد و نخست دیدگاه «ویلیام جیمز» را مطرحکرد. او نگاه جیمز به مقوله دینداری را در دو دسته «شخصی» و «نهادینه» مطرح کرد.آذربایجانی «دینداری شخصی» را دینداریای تلقیکرد که بر ارتباط مستقیم انسان با خالق بدون هیچ واسطهای تأکید دارد و اغلب مبتنی بر تجارب دینی افراد است. اما «دینداری نهادینه» را مبتنی بر سنتها، تقلید، و تلقین از دیگران دانست که اغلب با پیروی از رسم و رسومی خاص و تحت نظر سازمانهایی رسمی صورت میگیرد.آذربایجانی نگاه ویلیام جیمز به دین را آنجا که به دینداری شخصی دعوت میکند، مثبت ارزیابی کرد و در این زمینه به آرای او درباره «نیایش» اشاره داشت. اما با این حال، انتقاداتی را نیز به وی وارد دانست؛ از جمله اینکه جیمز «ابعاد معرفتی دین» را نادیده میگیرد و بیش از حد بر «بعد عاطفی» تأکید میگذارد. وی همچنین تقسیمبندی ویلیام جیمز از دین مبنی بر دین «شخصی» و دین «نهادینه» را نیز محل تأمل دانست و گفت که این دو مکمل هم هستند؛ «برای محافظت از دینداری «شخصی» و پایدار شدن آن، وجود سطحی از دینداری «نهادینه» نیز ضروری است.»
دینداری در دیدگاه گوردن آلپورت
دیدگاه «گوردن آلپورت» پیرامون گونههای دینداری، نظریه دیگر مورد توجه این استاد حوزه و دانشگاه بود. وی نگاه آلپورت به دین را نیز همچون جیمز مثبت ارزیابی کرد و معتقد است او در نظریه خود بر «سنجش دینداری» متمرکز است. از این رو به دو جهتگیری «درونسو» با پیامدهای مثبت و «برونسو» با تبعات منفی در نگاه آلپورت اشاره کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در توضیح دیدگاه آلپورت چنین آورد جهتگیری «درونسو» خاص افرادی است که اغلب دینمحور هستند، با دین زندگی میکنند و اندیشه و مراقبت از دین در خلوت برای آنها اهمیت دارد اما در جهتگیری «برونسو»، افراد دین را در راستای مقاصد خود به کار میگیرند و هدف دینداری را کسب زندگی رضایتبخش میدانند.
دکتر مسعود آذربایجانی این نگاه به دینداری را نیز مورد نقد قرار داد و بر این باور است که جهتگیری «درونسو» و «برونسو» به دین را نمیتوان به صورت تباینی بیان کرد چرا که این دو تنها در دو سر یک پیوستار قابل بررسی هستند و صرف اینکه فردی در دین آرامش را جستوجو میکند نمیتواند دلیلی بر بیدین بودن او باشد.
دینداری از نگاه اریک فروم
دیدگاه «اریک فروم»، نظریه سومی بود که از سوی دکتر آذربایجانی مطرح شد. او اشاره کرد که فروم دینداری را در دو سطح «اقتدارگرایانه» و «انسانگرایانه» دستهبندی میکند. بر اساس نگاه اقتدارگرایانه فروم، دینداری چیزی جز تسلیم خاکسارانه در برابر قدرت خدا نیست و فضیلت را در اطاعت صرف از پروردگار و گناه اصلی را در عصیان در برابر او تلقی میکند اما در نگاه انسانگرا، فروم فضیلت را در خودشکوفایی افراد میداند و خداوند را سمبل قدرتهای تحققیافته در انسان میشمارد.
آذربایجانی در مقام انتقاد، به وجود سطحی از دیدگاههای اومانیستی در نظریه فروم اشاره کرد و گفت فروم در درک حقیقت دین با نوعی بدفهمی مواجه است چرا که برخلاف نظر او، اتفاقاً تعبد و تسلیم در برابر قدرتی بینهایت، موجب «آزادگی» است.
دینداری از نگاه اسلام
اما در پایان و جمعبندی، دکتر آذربایجانی به دینداری از نگاه اسلام پرداخت و آنها را در ۵ دسته طبقهبندی کرد و گفت: «در اسلام وجود یک دین کامل به صورت خاص مورد تأکید است. (نفی پلورالیسم دینی)، مذمت تفرقه و فرقهگرایی در دین ضمن پذیرش سطحی از کثرتگرایی نیز از دیگر اصول دینداری از منظر اسلام است. برنتافتن نگاه افراطی و تفریطی ضمن پذیرش کثرتگرایی که ناشی از اختلاف نژاد، رنگ، زبان و ... باشد نیز مورد پذیرش است. همچنین اختلافنظر در چارچوب اصول کلی و تفاوت در درجات و مراتب دینداری نیز از منظر اسلام پذیرفتنی و قابل احترام است». از این رو در این راستا به درجاتی که خداوند در قرآن کریم برای مراتب دینداری قائل است نیز اشاره کرد.
در واقع آنچه آذربایجانی از ذکر این ۵ مورد دنبال میکرد، ارائه چارچوبی از سطوح دینداری بود که آن را برخاسته از آیات قرآن میدانست. این در حالی است که وی در ابتدای سخنرانی خود تأکید داشت که رویکرد او در بحث «گونههای دینداری در جامعه ایران» کاملاً روانشناسانه است و به هیچ وجه رویکردی الهیأتی ندارد اما نهایتاً بحث، وجهی الهیاتی به خود گرفت. انتظار میرفت حجتالاسلام دکتر آذربایجانی در این نشست فضایی از دغدغههای دانش روانشناسی پیرامون ابعاد معنوی انسان را نیز ترسیم کند؛ اینکه روانشناسی دین چه رهاوردی برای جامعه دارد و به چه نیازی پاسخ میدهد و... که متأسفانه مجالی برای پرداخت به این مباحث میسر نشد.
پرسش از رسالت ادیان در تربیت انسانها
در پایان نشست، دکتر علیرضا شجاعیزند با توجه به صحبتهای دکتر مسعود آذربایجانی پیرامون نسبیبودن کثرتگرایی در دین، از «رسالت ادیان» سؤال کرد؛ اینکه آیا ادیان ضمن انسانشناسی واقعگرایانهای که دارند، آمدهاند انسانهایی یکسان تربیت کنند و چقدر این یکسانسازی مطلوب است؟
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پاسخ به دکتر شجاعیزند گفت: «چنین نیست چرا که اساساً یکسانسازی با توجه به اختلاف وراثت، محیط و... نه ممکن است و نه مطلوب» وی همچنین افزود: «ظرفیتهای افراد در رسیدن به دینداری متفاوت است و باید بپذیریم که دینداری میتواند ابعاد شخصی داشته باشد هرچند در این زمینه نیازمند مرزداری است».