به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همزمان با انتشار مجموعه «غزل اجتماعی معاصر» توسط مهدی مظفری ساوجی و انعکاس انتشار این کتاب در رسانهها، مریم جعفری آذرمانی به نقد و بررسی این کتاب پرداخت. به دنبال انتشار این نقد، نویسنده کتاب نیز به این نقد پاسخ داده است. متن مظفری ساووجی در ادامه از نگاه شما می گذرد:
واقعیت این است که وقتی منوچهر آتشی از مجله «کارنامه» تماس گرفت و گفت: «نقدی بر غزل اجتماعی معاصرت نوشته ام، هر وقت فرصت کردی بیا کارنامه ببینمت»، خیلی خوشحال شدم. این برمیگردد به تاریخ مردادماه ۱۳۸۴ یعنی حدود سه یا چهار ماه پیش از درگذشت شاعری که با «اسب سفید وحشی» اش جاده ناهمواری را در شعر امروز ما هموار کرده بود و بسیاری را با خودش همراه.
شرح دیدارهایی که با آتشی در کارنامه دست داد و جگر خونی که او از روز و روزگار داشت را این زمان میگذارم تا وقتی که «یادداشتهای روزانه ام» به شکل کامل منتشر شود.
نقد آتشی بر کتاب «شهد اما شوکران» - «غزل اجتماعی معاصر» - (که ۱۰ سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۳ به وسیله انتشارات نگاه با تجدید نظر فراوان و حجمی بالغ بر دو برابر و نیم حجم چاپ اول منتشر شد) در دوم شهریور ۱۳۸۲، در صفحه ۲۰ روزنامه «شرق» به چاپ رسید.
راستش را بخواهید وقتی به این نظرها از نوشته آتشی رسیدم بار تعهد و مسئولیت سنگینی را بر شانه احساس کردم که تا امروز زمین نگذاشته ام: «... این کتابها خون پژوهشی دارند و جای شان همیشه دم دست است، نه کشوهای راکد... کتاب «شهد اما شوکران» ... به همت جوانی فعال و پرشور و عشق به بازار آمده است. تدوین کننده کتاب... کوشیده مبانی و نظم و نسق پژوهشی را رعایت کند.
در این راه - اگر نه به کمال - در حد قابل قبولی توفیق یافته است. خوشحالم که از روایت مولف دریافته ام جناب دکتر شفیعی کدکنی هم این کار را پسندهاند، چرا که او بیش از بسیاران، اهلیت، دانش و صداقت چنین آثاری را دارد و داوری او می تواند حجت باشد.»
و در پایان نتیجه گرفته بود که «کتاب ارجمندی است و از محاسن آن گفتن نه ضرورتی دارد و این مختصر را بیهوده طولانی خواهد کرد. کاش بسیاری از جوان های شیفته پژوهش دیار ما، به اندازه یک دهم ایشان، وقت صرف کارهای چنین جدی می کردند.
کتاب ایشان حتی در مقایسه با بعضی آثار بزرگان این عرصه هم دارای امتیازهای فراوان است. امیدوارم همچنان که مجدانه گام در این راه پرخطر گذاشته اند، تا آخر راه را با سخت کوشی و نهراسیدن از – حتی- طعن و طنز دیگران ادامه دهند، توفیق رفیق شان باد....»
از آن تاریخ تا امروز بسیاری از بزرگان شعر و ادب این سامان، درباره این کتاب دیدگاههای شان را که غالبا مبتنی بر قوت و غنای کار است منتشر کرده اند. حافظه ام این نام ها را به یاد میآورد: محمدعلی بهمنی، مرتضی کاخی، بهاء الدین خرمشاهی، سید علی میرافضلی، محمد رمضانی فرخانی، محمد علی علومی، اسدالله امرایی، سید محمود سجادی و....
و حالا رسیدهام به چاپ دوم این کتاب که طبعا با توجه به ۱۰ سالی که از چاپ نخست آن می گذرد و تجربههایی که صاحب این قلم در این سالها به دست آورده کار، کامل تر، پخته تر و بسامان تر شده است.
در همین دو سه ماهی که ازچاپ دوم این کتاب میگذرد دیدگاههای مختلفی درباره آن منتشر شده؛ دوستان بسیاری لطف کرده اند و بیتفاوت از کنار آن نگذشتهاند و به اصطلاح محک تجربه به میان آوردهاند.
منصور اوجی در نوشتهای مفصل که روزنامه «عصر مردم» آن را منتشر کرده است، پس از نقد و بررسی کتاب نتیجه گرفته است که «مولف کتاب، گلچینی فراهم کرده است که هر شاعری و هر خانهای و هر کتابخانهای بی نیاز از آن نیست و اگر کسی نسخه ای از این مجموعه سه جلدی را در خانه خود داشته باشد بینیاز از دهها کتاب شعر خواهد بود چرا که گلچینی از بهترین اشعار شاعران را در اختیار دارد. بهترین غزلهای اجتماعی یکصد سال اخیر ایران را» (روزنامه عصر مردم)، ش ۵۴۶۸، ۲۱ اردیبهشت ۹۴، ص ۸)
حسین جنتی در مواجهه با این اثر لب به تحسین گشوده و در صفحه فیس بوک خود خوشحالیاش را از حضور غزل هایش در این کتاب ابراز کرده است: همیشه اینکه چه کسی درباره شعر حرف خواهد زد یا در کنار چه نامهایی یا در کجا برایم بسیار اهمیت داشته و دارد. یکی از دلایلی که تا به حال برای کتاب نخستم، پس از سه سال، جلسه نقد گرفته نشد همین است؛ من حاضر نبوده و نیستم «هر کس» کتابم را تشریح کند. حرمت امازاده را خودم نگه می دارم که متولی اش هستم. صبر من در این باره نتیجه داد و کتاب «ن» بی سر و صدا توسط یکی از بزرگان یعنی «هوشنگ ابتهاج» خوانده شد و درباره آن مفصل گفتگو کردیم. حالا هم با خبر شدم مه مهدی مظفر ساووجی عزیز مجموعه سه جلدی آنتولوژی غزل اجتماعی را که مربوط می شود به سال های ۱۲۸۵ تا ۱۳۸۴ گردآوری کرده و چیزهایی هم در این باب نوشته...برای من جای بسی خوشحالی است که میان این همه نام های بزرگ ک شعر اجتماعی سروده اند، اسمی هم از من برده شده...»
سعید بیابانکی در روزنامه جامجم «غزل اجتماعی معاصر» را مرجع مناسبی برای کسانی که میخواهند با غزل اجتماعی و سیر تحولات آن آشنا شوند، ارزیابی کرده است. (روزنامه جامجم، ش ۴۲۵۳، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴، ص۸)
ناصر فیض در معرفی این کتاب برنامه مفصلی در رادیو برگزار کرد و این کتاب را یکی از بهترین منابع و مآخذ در شناخت و بررسی غزل اجتماعی معاصر برشمرد.
برای اینکه حرفهایم مستند باشد، از گفتههای بزرگانی نظیر سیمین بهبهانی (که دو نقد مفصل روی کتابهایم نوشتهاند) و بهاءالدین خرمشاهی (به جز آنچه درباره چاپ نخست این کتاب نوشته و گفته) و مسعود کیمیایی که هفته آینده نگاه و نقد مفصل ایشان به این کتاب در روزنامه «شرق» منتشر خواهد شد، میگذرم.
اما در خبرگزاری مهر نیز که قرار است این نوشته در آنجا منتشر شود، دو تن از شاعران امروز دیدگاههایشان را درباره این کتاب بیان کردهاند.
فاضل نظری با تمجید از «غزل اجتماعی معاصر» یادآور شده است که: «من به تقسیمبندیهای محتوایی درباره شعر قائل نیستم و میگویم شعر را باید تنها با معیار شعر بودن سنجید، اما این کتاب دیتاهای تازهای دارد... این کتاب به باور من یک سیر واقعبینانه از تطور شعر اجتماعی در مقایسه با سایر گونههای شعر ارائه میکند و به نظرم توانسته به شکلی مقبول تعریفی از این گونه شعری ارائه کند. این کتاب و کاری که مهدی مظفری ساوجی به ثمر رسانده از این منظر قابل اعتناست که توانسته از دیتاها و اطلاعات خام موجود، اطلاعات قابل استفادهای تولید کند. یعنی درباره دادهها، تحلیلهایی ارائه کند و اطلاعات را به شکل تازهای قابل استفاده کند. این دوره سه جلدی به نظر من شکلی نضبح یافته و به بلوغ رسیده از پژوهش در زمینه شعر اجتماعی ا برای پژوهشگرانی است که باور دارند وضعیت اجتماعی و شعر دو مساله به هم پیوسته و تاثیرگذارند. انتخاب اشعار این کتاب، همه، انتخابهایی منصفانه و کارشناسانه است.»
مریم جعفری آذرمانی در نقد خود بر مجموعه سه جلدی «غزل اجتماعی معاصر» با ابراز نگرانی از نحوه حضور شاعران به این مجموعه از حضور چنین آثاری در مراکز پژوهشی ابراز نگرانی کرده است و بعد از برشمردن نقدهایی که به زعم او بر کتاب وارد است و به اعتقاد اینجانب به جز یک مورد، بقیه محلی از اعراب ندارد، نتیجه گرفته است که «من بیشتر نگران این هستم که این گونه کتابها، که ظاهری علمی و حجیم دارند به جای کتابهای مستقل شاعران، به کتابخانههای مراکز پژوهشی راه پیدا کنند و مقالاتی که یکی از منابعش این کتاب باشد، گزارههایی غیر صحیح را وارد ادبیات پژوهشی ما خواهد کرد.
تنها نکتهای که می خواهم در پاسخ به این نقد یادآور شوم این است که دوستان میتوانند با مراجعه به «غزل اجتماعی معاصر» وارد بودن یا نبودن این نقد یا بهتر است بگویم احکام و گزاره های کلی و قطعی را بررسی کنند. البته من پاسخهایی به هر کدام از موارد ۹ گانهای که ایشان در نوشته خود برشمردهاند، دارم اما بهتر میدانم که قضاوت در این باره را به خوانندگان آن نقد و آن کتاب واگذار کنم و به آنکه از عقب کاروان میآید و غربال به دست دارد. با این همه نمیتوانم به این نکته نیز اشاره نکنم که نقدهایی ایشان، بیشتر مبتنی بر نگاه و نظر ایشان است و کمتر جنبه علمی و روشمند که پژوهشگران بر آن متکی هستند، دارد. همین قدر بگویم که هر فردی که حتی از دور دستی بر آتش غزل دارد، میتواند مطابق سلیقه و ذوق خود به موارد ۹ گانه نقد ایشان بیفزاید یا از آن بکاهد.
طبیعی است که به هر کار و کتابی نقدها و ایرادهایی وارد است، اما ترجیح و تکریم اهالی قلم و هنر بر نقدهای فارغ از هر گونه حب و بغض مبتنی بر علایق و سلایق شخصی و خصوصی است. البته متکی بر نگرشها و نگرانیهای علمی و پژوهشی که اگر این مهم (که همانا ادب نقد است) برآورده شود، کسی نیست که منتپذیر و حقگزار نباشد.