به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ اگر روزهای آخر خرداد سال گذشته را بیاد آوریم، در مییابیم در چنین روزهایی مهمترین رویداد تئاتری کشور وضعیت روشنی نداشت. حکم اردشیر صالحپور در دریای طوفانی آن روزهای تئاتر، دوم مرداد ماه ابلاغ شد تا سکان یکی از خاصترینهای دورههای جشنواره فجر به این استاد دانشگاه سپرده شود. کمبود زمان در کنار مشکلات عجیب مالی، جشنواره ۳۳ را تبدیل به محملی برای انتقادهای شدید کرد و با این حال جشنواره با تمام کاستیها و البته بارقههایی از انقلاب ساختاری - همانند ظهور چهرههای جوان موفق و غروب نسل گذشته - به پایان رسید.
اما شروع جشنواره سیوچهارم با آن هیاهوهای سال گذشته آغاز نشد. دبیر جشنواره در زمان مناسبی معرفی شد و در حالی که گمانهزنیها بر حضور افراد خاصی در این مسند بود، نام سعید اسدی به عنوان ناخدای این دوره از جشنواره اعلام شد. انتخاب اسدی از جهاتی خبر از نوعی آرمانگرایی قابل عملیاتی شدن میداد؛ چرا که در دوران مدیریت سعید اسدی بر تالار مولوی، کیفیت آثار اجرایی - ولو آنکه بخش عمدهای از آنها محصولات دانشجویی بودند - فراتر از دیگر تالارهای تئاتر بود و این مهم ناشی از تفکر کیفی سعید اسدی بود. به نظر میرسد وسواس کیفی این استاد دانشگاه تهران میتواند علاوه بر فروکش کردن تلاطمهای دیروز، جشنوارهای قابل دفاع را به سامان برساند.
در اولین گام، فراخوان جشنواره دستخوش تغییراتی نه در بخش اصلی؛ بلکه در بخشهای جنبی شد. برای مثال در بخش نسل نو همان رویه سختگیرانه سعید اسدی در تالار مولوی بر فضای آن حاکم شده است. در بخش استانی نیز بخش مناطق حذف شد تا علاوه بر اینکه هزینههای جشنواره را کاهش دهد، شانس آثار اجرا شده در طول سال - که به نوعی جواب پس دادهاند - برای حضور در فجر ۳۴ بیشتر باشد.
روز گذشته سعید اسدی در نشست خبری از بندهای فراخوان دفاع کرد و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد؛ ولی به نظر میرسد براساس آنچه در فراخوان آمده است، میتوان شبهاتی بر بندهایش وارد دانست که در ادامه به آن اشاره میکنیم:
۱- در بخش نسل نو شرایط حضور در جشنواره در چهار بند ذکر شده است. در بند چهار اجراهای عمومی آثار جوانان در تالارهای نمایش کشور به عنوان یکی از این بندها آمده است. این بخش غیررقابتی است و صرفاً شانس دو اجرا برای گروه در بزرگترین محفل تئاتر کشور فراهم میشود که طبق تجربه، اصولاً سالنهای کم مخاطب نیز به این بخش اختصاص یافته است.
این در حالی است که در بخش مرور، برخلاف فراخوانهای گذشته که برای کارگردان نمایش محدودیتی قائل میشد، هیچ چیزی ذکر نشده است و طبق بندهای آن، همان گروه جوان میتواند در بخش مرور نیز شرکت کند. در اینجا دو سوال مطرح میشود. سوال اول این است که چرا باید جوان جویای دیده شدن و رقابت کردن از جایزه بزرگترین جشنواره تئاتری کشور بگذرد و در بخش مرور شرکت نکند؟ سوال دوم آنکه در شرایط عمومی فراخوان بندی مبنی بر محدودیت شرکت چنین اجرایی در دو بخش مرور و نسل نو وجود ندارد؛ لذا تکلیف متقاضی شرکت در دو بخش چیست؟
البته بندهای بخش نسل نو ابهامات دیگر نیز دارد. در بخش ویژگی آثار در حالی از «نمایشنامههای تازه نوشته شده یا تازه ترجمه شده» اسم برده شده است که مشخص نیست ملاک این تازه بودن چیست و چه بازه زمانی را در برمیگیرد. کژتابی این لغات در حدی است که حتی میتوان استنباط کرد که ترجمهای از هملت در سال ۱۳۹۴ میتواند مشمول این بند شود. اینکه نمایش باید خلاق یا روزآمد باشد، اصول آموزش این جوانان در دانشگاه - با توجه به اینکه اساس بخش نسل نو این دوره با محوریت دانشگاه شکل گرفته است - زیر سوال میرود.
۲- جشنواره تئاتر عنوان بینالمللی را در پشت خود به یدک میکشد. در مقالهای به قلم مهدی نصیری در سال ۹۱ که به معرفی چند جشنواره بینالمللی پرداخته شده است، اعداد و ارقام قابل توجهی دیده میشود. برای مثال در جشنواره تفلیس آن سال ۲۵ اثر از ۲۲ کشور شرکت کردهاند؛ یعنی با فرض اینکه هر کشور با یک اثر در جشنواره شرکت کرده باشد، سهم گرجستان چهار اثر است.
در آوینیون ۲۰۱۴ رقابت میان ۱۶ اثر فرانسوی در برابر ۱۹ اثر غیرفرانسوی بوده است و این در حالی است که جشنواره آوینیون عنوان بینالمللی را یدک نمیکشد. لذا مشخص نیست چه عنصر یا عناصری میتوانند بینالمللی بودن جشنواره فجر را اثبات کنند. از طرفی جشنواره به سبب برگزاریش در ایران - فارغ از مسائل سیاسی - قابلیت اجازه اجرا به خیل عظیمی از آثار را ندارد و در سوی دیگر با وجود بخش تئاتر ملل - که تعداد اندکی از آنان در بخش بینالملل به رقابت میپردازند - به نظر میرسد رویه جشنواره صرفاً معرفی تئاتر کشورهای دیگر به مخاطب تئاتر است. اگر رویه دوم را مدنظر قرار دهیم، طبق آنچه در این سالها گذشته است این سوال اکنون مطرح میشود که مخاطب تئاتر ملل کیست؟ اگر قرار است نوعی تئاتر به فضای هنری کشور معرفی شود چرا ۹۰ درصد بلیتهای آن اجرا به مخاطب عام فروخته میشود و سهم اندکی برای هنرمند نمایشی قائل میشویم. البته باید گفت اصولاً هنرمندان از این نمایشها جندان استقبالی نمیکنند و در نهایت مشخص نیست چه الزامی برای حضور این گروهها وجود دارد.
اگر کمی واقعگرا به ماجرا نگاه کنیم، نگاه خاص غریبهگرایی ایرانیها فضای خوبی را ایجاد میکند که به صرف ملیت اجراکنندگان که فرانسوی یا آلمانی باشند، به سمت سالنهای تئاتر هجوم برند، فارغ از اینکه اجرا چنین قابلیتی دارد یا خیر. مسئلهای که در سوالات نشست رسانهای دبیر جشنواره مشهود بود. به نظر میرسد حذف عنوان بینالمللی بار بزرگی از دوش جشنواره برخواهد داشت و تمرکز دبیر را صرفاً به رویدادهای داخلی معطوف خواهد ساخت. تشویش حضور گروههای خارجی و نوعی بلاتکلیفی را میشد در نوع پاسخ سعید اسدی به خبرنگار یکی از رسانهها حس کرد. همانطور که در فراخوان جشنواره در بخش تئاتر ملل با عبارت «شرایط حضور در این بخش ارائه خواهد شد» این مبحث بسته میشود.
۳- شعار تولید محور بودن این فراخوان، فارغ از خوب بودن یا نبودنش نشانگر تنها یک مساله است: «بودجه کافی وجود ندارد.» تمرکز بر نمایشهای اجرا شده به معنای حذف بخشی از هزینههای جانبی همچون دکور و لباس و دستمزد گروه موسیقی و... است. نمایش اجرا شده دکور و لباسش را دارد و موسیقیش از قبل ساخته شده است. نیازی به اجرای مجدد در بازبینی نیست و کافی است فیلم اجرا تماشا شود، پس صرف زمان و اشغال پلاتوهای اداره تئاتر نیز منتفی میشود. این مساله در مورد بخش نسل نو نیز صادق است، جایی که بیش از دیگر بخشها نیازمند حمایت مالی است. با غیررقابتی شدن این بخش، گروههای جوان رغبت کمتری برای اجرا پیدا میکنند و در کنار شرایط مندرج در فراخوان - نمایش باید پیش از این به عنوان پایاننامه یا در یک جشنواره اجرا شده باشد - همه چیز باز به نمایشی با هزینه اندک پیش میرود.
حال اینکه کاهش هزینه جشنواره از این طریق چقدر خوب است یا اینکه تاثیر منفی دار جای بحث است، اما آنچه مورد توجه قرار میگیرد این است که معاونت هنری وزارت ارشاد هنوز نتواتنسته بودجه تئاتر را دریافت کند و اینکه موارد دیگری نیز وجود دارد که باعث کاهش هزینه میشود. در این بین میماند بخش تازهها که حجم اندکی از جشنواره را اختصاص میدهد و میتوان با بحث سقف و کف بودجه، بخشی از هزینه را به عهده گروه انداخت، بخصوص آنکه تعریف فراخوان از گروه نیز به سمت گروههایی میرود که شرایط جذب منابع مالی برایشان راحتتر است.
***
با تمام مواری که ذکر شد برخی معتقدند که نمیتوان امید داشت با چنین سیاستی که در صفحات فراخوان آرمیده است، شاهد ظهور چهرهای جدید لیکن خلاق و نوآور باشیم. دریای جشنواره ۳۴ حتی خبر از موجی کوچک هم نمیدهد و گویا قرار است پس از برگزاری دو دوره ضعیف جشنواره تئاتر فجر توسط وزارت و فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم، دوره سوم این جشنواره در دولت یازدهم نیز قرار است با بیتوجهی مالی این وزارتخانه همراه باشد، بیتوجهی که در سالی که شخص وزیر ارشاد آن را سال تئاتر نامید کمی جای سوال دارد.