به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، کتاب درآمدی بر تولید فضای هانری لوفور که به همت آیدین ترکمه ترجمه شد توسط انتشارات تیسا منتشر شد.
فضا در سه دهه اخير به يكی از مؤلفههای اساسی در تحليلهای شهری تبديل شده است تا جایی که از چرخش فضایی حرف زده میشود. اثرگذارترين و پيچيدهترين متنی كه مبنای اين چرخش فضايی را فراهم كرده كتاب توليد فضای هانری لوفور است. لوفور با کار برجسته و تأثیرگذار خود، گفتمان جدیدی را در حوزه علوم انسانی و مسائل شهری پایهگذاری کرد، گفتمانی که میتوان آن را گفتمان تولید فضا نامید.
خود لوفور بر مبنای آموزه مارکسیستی همبستگی نظریه و عمل و در ضدیت با تقسیم کار سرمایهدارانه که در تفکیک رشتههای علوم انسانی نیز بازتاب مییابد، شاخههای علوم انسانی را از یکدیگر تفکیک نمیکرد زیرا بر آن بود که چنین تفکیکهایی همگی از سازوکارهای ایدئولوژیک سرمایهدارانه هستند که به دنبال تحریف واقعیت و تجزیه آن به پارههای کوچکی هستند که تصویر کلی واقعیت را مخدوش میسازند و نمیگذارند سازوکارها، نیروها و روابط اصلی را بهدرستی ببینیم و تشخیص دهیم.
از همین رو بر آن بود که نباید در دام چنین تفکیکهای ایدئولوژیکی بیفتیم. نظریه تولید فضای او نیز بهخوبی نشاندهنده همین نگرش اوست. او در تولید فضا ترکیب پیچیده و ــ دستکم در برخورد نخست ــ گیجکنندهای از رویکردها و تفاسیر را به کار میگیرد که محوریترینشان، روش دیالکتیکی است.
او از نظریه زبان خاص خود و نیز پدیدارشناسی بهره میبرد. هگل، مارکس و نیچه سه اندیشمندی هستند که او بیشترین استفاده را از ایدههایشان میبرد. هدف غایی لوفور این بود كه نشان دهد فضا ــ در پیوند با زمان ــ سیاسی است. بر مبنای روایت لوفور، توليد فضا اصلیترين سازوكار بقای سرمايهداری است چیزی که با نام چرخه دوم انباشت سرمايه از آن نام میبرد.
او بر آن است تا ابعاد پنهان و طبیعیانگاشتهشده و طبیعیجلوهدادهشده فرایند اجتماعی تولید فضا را که به تسخیر لوکیشن زندگی روزمره میانجامد آشکار سازد. از دید او هرگونه تغییری به معنای تغییر فضا است و این فضا در پیوند با شیوه تولید تعریفشدنی است.
لوفور به عنوان دیالکتیسین کوشیده است تا دیالکتیک را پس از مارکس گامی به پیش ببرد. او با نوآوری از دیالکتیک سهتایی و دیالکتیک فضازمان حرف میزند و مفهوم فضا را در کانون نظریه اجتماعی و سیاسی معاصر قرار میدهد و از فهمها و برداشتهای غلط رایج از فضا و نادیدهانگاشتن رابطهاش با زمان بهشدت انتقاد میکند. نظریه تولید فضای او دارای پیامدهای بسیار مهمِ شناختشناسانه و سیاسی است. همانگونه که میشل فوکو میگوید «عصر کنونی شاید عصر فضا باشد».
انقلابی که فضای جدیدی را تولید نکند پتانسیل کاملش را واقعیت نبخشیده است، این انقلاب از آن حیث شکست خورده که نه خود زندگی، بلکه صرفاً روبناهای ایدئولوژیک، نهادها با دستگاههای سیاسی را تغییر داده است. دگرگونی اجتماعی، برای آنکه به راستی ماهیت انقلابی داشته باشد، باید زندگی روزمره، و فضای زندگی را تغییر دهد.
«زندگی را تغییر دهید!» «جامعه را تغییر دهید!» این احکام، بدون تولید فضای جدید هستند و برعکس تا زمانی که زندگی روزمره در بند فضای انتزاعی، با محدودیتهای بسیار سفت وسختش باقی میماند، مادامی که تنها بهبودهایی که رخ میدهند بهبودهایی تکنیکی در جزئیات هستند (پیشرفتهایی در فراوانی و سرعت حمل و نقل، یا امکانات رفاهی نسبتاً بهتر)؛ پروژه «تغییر زندگی» چیزی بیش از شعاری سیاسی نخواهد بود. مثلاً در جایی که هیچ نوآوری معمارانهای روی نداده است؛ در جایی که هیچ فضای خاصی آفریده نشده است نمیتوان از سوسیالیسم حرف زد.
سرمایهداری به عنوان یک شیوه تولید توانسته است تضادهای درونیاش را برای یک سده (اگر نگوییم برطرف) کم اثر کند، و در نتیجه در یکصد سالی که از زمان نگارش سرمایه میگذرد، در دستیابی به «رشد» موفق بوده است. نمیتوانیم محاسبه کنیم به چه قیمتی، اما میدانیم به چه شیوهای: با اشغال فضا، با تولید فضا. در نتیجه باید بر فرایند تولید فضا متمرکز شد.
کتاب درآمدی بر تولید فضای هانری لوفور به همت انتشارات تیسا با شمارگان ۱۲۰۰نسخه ودر ۲۹۵ صفحه به قیمت ۲۲هزار تومان چاپ و منتشر شد.