به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ آنچه در ادامه می خوانید بازخوانی صحبتهای مرحوم پروفسور «شهریار عدل» است که صبح روز یکشنبه به علت ایست قلبی در فرانسه دار فانی را وداع گفت. او در صحبتهایش با خبرنگاران ایسنا دربارهی تخریبهای گاه و بیگاه بناها و بافتهای تاریخی صحبت کرده بود.
این روزها با توجه به اتفاقاتی که در بافتهای تاریخی شهرهای مختلف کشور مانند تهران، قزوین و شیراز رخ داده یا در حال وقوع است، ایسنا بخشهایی از گفتوگوهای انجام شده با «شهریار عدل» را دربارهی این نوع اقدامات بازخوانی کرد.
باستانشناس برجسته کشور اظهار کرد: وظیفه تکتک افراد جامعه است که نسبت به هویت ملی خود هوشیار و حساس باشند تا از تخریب و نابودی نشانههای آن که همان آثار تاریخی و طبیعی هستند، بتوانند جلوگیری کنند.
این کارشناس حوزهی میراث فرهنگی و رییس کمیتهی بینالمللی علمی تدوین «تاریخ تمدنهای آسیای میانه» با تأکید بر اینکه موضوع آثار، خانهها، باغها و بافتهای تاریخی در درجه نخست یک مسأله فرهنگی محسوب میشود، گفت: در اروپا و غرب، جامعه نسبت به این موضوع آگاهی دارد، یعنی هم جامعهی فرهنگی و هم جامعهی اقتصادی و مالی که بسیاری از اوقات حرف آخر را میزند نسبت به این موضوع هشیار است. به همین دلیل، در آنجا یک خانه یا محوطهی قدیمی قیمت مضاعفی دارد، اما در ایران یک خانهی قدیمی، کلنگی محسوب میشود.
این عضو ایکوموس جهانی با اعتقاد به اینکه کلنگی دانستن خانههای قدیمی در ایران یک واقعیت غیرقابل انکار است، ادامه داد: تا زمانی که زیربنای فرهنگی این موضوع در ایران پشت و رو نشود، این بحث ادامه خواهد داشت. این طبیعی است که اگر به فردی که در منطقهی شمیرانات باغی چندهزار متری که میلیاردها تومان ارزش مالی دارد گفته شود باغش جزو میراث طبیعی یا فرهنگی محسوب میشود، تلاش کند تا آن را از قیود آزاد کند که از دست نرود. این یک واقعیت کاملا ملموس است.
وی اظهار کرد: وقتی کسی در غرب چنین ملکی داشته باشد، انواع کمکها را دریافت میکند؛ اما در ایران در بخشهای تئوری یا قانونی، کمکهای کمی در نظر گرفته شده است. با این حال در واقعیت، اگر مالک چنین باغی درختهای باغش را آبیاری کند، ممکن است برای مصرف زیاد آب مورد پرسش قرار گیرد و اگر هم آبیاری نکند، برای خشک شدن درختهای شناسنامهدار باغ جریمه خواهد شد.
«عدل» همچنین بیان کرد: نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که تمام کسانی که این قیود را برای مالکان بناهای تاریخی میگذارند، خودشان در آپارتمانهای مدرن زندگی میکنند؛ اما از مردم ساکن در بافتهای تاریخی مانند یزد میخواهند در همان خانههای قدیمی زندگی کنند. در حالی که مردم هلند در شهرها دوچرخه سوار میشوند، در حالی که آرزوی هر ایرانی این است که دست کم یک پراید بخرد.
وی با اشاره به برخی شرایط فرهنگی که در کشور رایج شده و حتا برای برخی از آنها معادل فارسی نیز وجود ندارد، ادامه داد: در شرایطی که خانههای تاریخی زیادی در کشور وجود دارند، عدهای تمایل دارند در خانههای «اُپن کیچن» زندگی کنند و در اینباره تمام مجلههای معماری کشور که نقشههای اروپایی را منتشر میکنند مسؤول هستند، زیرا مردم بهتنهایی نسبت به آخرین مدهای آمریکا و اروپا آگاه نمیشوند و براساس تبلیغات و معرفیهایی که انجام میشود، از چنین ساختاری مطلع میشوند.
او تأکید کرد: هیچ کسی انتظار ندارد یک دستگاه دولتی یا شهرداری تمام خانههای قدیمی ایران را بخرد، زیرا چنین چیزی امکانپذیر نیست و حتا در آمریکا و اروپا نیز شرایط اینگونه نیست؛ اما به جای تبلیغ درست و معرفی فرهنگ اصیل ایرانی، چیزهایی در کشور معرفی و تبلیغ میشود که با فرهنگ ما در تناقض است.
عدل اضافه کرد: این مسائل با چوب و قانون قابل حل نیست. جامعه باید نسبت به چنین مسائلی حساس باشد و هر شخصی ابتدا باید از خودش شروع کند، در حالی که اشکال ما این است که همه منتظریم یا توقع داریم که ابتدا دیگری آغازکننده باشد.
بیشتر ایرانیها نمیخواهند در خانه پدری بمانند
این کارشناس حوزه میراث فرهنگی و رییس کمیته بینالمللی علمی تدوین «تاریخ تمدنهای آسیای میانه» معتقد است: از آنجا که بعضا فرهنگ جامعه ایرانی بناهای قدیمی را نمیپسندد، برای جلوگیری از تخریب خانههای تاریخی باید کاری کرد که با ثبت آنها در فهرست آثار ملی، دارای ارزش مالی زیاد شوند.
این عضو ایکوموس ایران دربارهی تخریبهایی که در بناهای تاریخی روی میدهد یا احتمال میرود که اتاق بیافتد بیان کرد: مردم در جوامع اروپایی و آمریکایی بعضا آثار تاریخی را دوست دارند، اما جامعهی ما بعضا این مسأله را نمیپذیرد، به طوریکه میبینیم بیشتر مردم ایران نمیخواهند در خانهی پدری بمانند و تمام آرزویشان این است که یک خانه جدید بسازند. این موضوع از سالهای بسیار دور در فرهنگ ما وجود داشته است.
او گفت: بناهایی که ما میسازیم، به جز مساجد و اماکنی از این نوع، برای کوتاهمدت ساخته میشوند، نه یک زمان طولانی؛ همچنین میبینیم در ایران وقتی ۳۰ سال از عمر یک بنا میگذرد، به آن کلنگی میگویند. بنابراین بعضا فرهنگ جامعهی ایرانی، اثر و بنای قدیمی را نمیخواهد و نمیپسندد.
وی با اعتقاد به اینکه بسیاری از کسانی که مأمور هستند قانون ثبت آثار تاریخی را رعایت و اجرا یا خانههای تاریخی را مشخص کنند، خودشان در آپارتمانهای مدرن زندگی میکنند، اظهار کرد: مردم انتظار دارند وقتی به آنها گفته میشود، خانهشان در فهرست آثار ملی ثبت شده، از ارزش آن کاسته نشود. در حالی که میبینیم، اگر خانهای تا روز پیش، مثلا دو میلیارد تومان ارزش مادی داشت، قیمت آن پس از ثبت در فهرست آثار ملی بسیار کاهش مییابد. آیا همان بازرسی که مأمور کارشناسی بنای تاریخی بوده، حاضر است با خانهی خودش چنین کاری را انجام دهند؟
وی با ارائه این پیشنهاد که دولت چیزی در برابر ثبت این بناها به صاحبان ملک بدهد، بیان کرد: آن چه دولت در عمل میدهد، در برابر ارزش آن ملک، ناچیز است. مثلا میگویند، مالیات ندهید؛ ولی مگر مالیات چقدر است که ارزش یک ملک چند صد میلیونی یا دو سه میلیارد تومانی را داشته باشد؟ این در حالی است که در فرانسه، هلند، بلژیک، آلمان و لوکزانبورگ، اگر خانهای از دورهی صفوی وجود داشته باشد، قیمت آن چهار یا پنج برابر میشود. همچنین مالکان چنین بناهایی احساس برتری میکنند که خانهی آنها به ۵۰۰ سال پیش تعلق دارد، نه احساس حقارت.
این کارشناس حوزهی میراث فرهنگی گفت: این موضوع در ایران وجود ندارد. بیشتر مردم میگویند، باید این خانهها را حفظ کرد، به شرطی که خانهی من نباشد و این تفکر اشکال ساختاری دارد. سازمان میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا هر وزارتخانهی دیگری، تمام خانههای بالای ۱۰۰ سال را نمیتواند بخرد.
سازمان میراث فرهنگی، قیّم ۷۰ میلیون نفر نیست
عدل توضیح داد: علاوهبر مسایل فرهنگی و بیاطلاعی یا اطلاعرسانی نادرست، گاهی در تخریب آثار تاریخی مسایل اقتصادی نیز در میان هستند. حتا میتوان گفت که مسایل اقتصادی مادر تخریبها هستند؛ فرض کنید که یک خانهی قدیمی در مرکز شهر اصفهان وجود داشته باشد، وقتی این خانه در فهرست آثار ملی ثبت شود یا بهنحوی یکی از ارگانهای دولتی روی آن دست بگذارد، ارزش مادی خود را از دست میدهد. بنابراین مردم در صرفهی خود نمیبینند که بناها و آثار تاریخی را در تملک داشته باشند.
وی با بیان اینکه نمونههایی از این دست در اصفهان زیاد بودهاند و حتا عدهای از ترس اینکه دولت روی ملک آنها دست نگذارد، سریعتر برای تخریب آن اقدام میکنند، گفت: حال باید دید، چرا این اتفاق در کشورهای اروپایی نمیافتد. شاید به این دلیل باشد که فرهنگ ما ملک قدیمی را نمیپسندد و خانهای را که ۳۰ سال از عمرش گذشته باشد، کلنگی میداند و کسی خواهان زندگی در آن نیست. در واقع، کسانی که خانههای قدیمی دارند، به دلایل بیشتر فرهنگی مایل به تملک آنها نیستند. البته ازسوی دیگر، از نظر اقتصادی نیز برای آنها بهصرفه نیست.
او افزود: درحالیکه اگر یک خانهی قدیمی در کشوری اروپایی وجود داشته باشد، ارزش این خانه بهدلیل قدیمی بودن بالا میرود. همچنین آنجا از نظر مالیاتی و نیز برای نگهداری آن خانه به مالک کمک خواهد شد. این موارد در کل سبب میشوند که در ایران محوطههایی که میتوانند فرهنگی باشند، با اشکالهایی مواجه شوند.
این کارشناس دربارهی اینکه چه اقداماتی باید انجام شوند تا زمینههای بیفرهنگی در تخریب آثار تاریخی کمرنگ شوند، بیان کرد: این مسأله در درجهی نخست به تربیت اجتماعی مربوط میشود؛ یعنی از روز نخستی که بچهای بهدنیا میآید، تربیت آن باید انجام شود. در واقع، این فرهنگ عمومی است که باید بالا بیاید. گرچه زمینههای اقتصادی را که بستر بیشتر تخریبها را فراهم میکنند، بهطور کامل نمیتوان از میان برد. همچنین باید بپذیریم که سازمان میراث فرهنگی یکتنه قیم ۷۰ میلیون نفر نمیتواند باشد. باید دید آیا این سازمان با کادری که دارد، از یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومترمربع مساحت ایران میتواند حفاظت کند؛ این اصلا امکان ندارد، زیرا سازمان میراث فرهنگی که سهل است، ارتش هم سر هر تپه و اثر یک محافظ نمیتواند بگذارد.
او گفت: در این شرایط، خود مردم باید محافظ آثار باشند. میراث فرهنگی برآمده از مردم ایران است و اگر کمبودی در آن است، به جامعه برمیگردد. با این حال، با توجه به اینکه آسیبشناسی این موضوع به جامعه مربوط میشود، موارد قصور را یکییکی میتوان بررسی کرد.
عدل ادامه داد: این به آن معناست که در بالا بردن فرهنگ ملی و ارایهی قوانین بهطوری که صاحبان اموال نهتنها خود را در خطر ندانند، بلکه خود را در پناه قانون ببینند. همچنین مسؤولان میراث فرهنگی باید وظایف خود را بهنحو احسن انجام دهند. بنابراین از آنجا که در مسایل پیشآمدهی اخیر مانند خارک، سد سیوند و اصفهان، میراث فرهنگی بهتنهایی مقصر نیست، در اینباره نسخهی معجزهآسایی نمیتوان نوشت.