به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامهی اعتماد؛ كوبريك كه در سال ١٩٩٩ درگذشت، يكي از تاثيرگذارترين فيلمسازان چند دهه اخير است و نخستينبار نيست كه ايدههاي او پس از مرگش روي پرده ميرود. سال ٢٠٠١ «استيون اسپيلبرگ» تصور كوبريك از «هوش مصنوعي» را با كمپاني «برادران وارنر» روي پرده برد. كوبريك با همكاري چندين نويسنده در چند دهه روي فيلمنامه هوش مصنوعي، اين فيلمنامه را به اسپيلبرگ ميسپرد. كوبريك فيلمنامه سرازيري تپه را براساس وقايع تاريخي نوشته و از كمكهاي مورخ جنگ داخلي «شلي فوت» بهره جسته است. همچنين سالها مطالعه كرده و داستان سرازيري تپه را بسط داده و طرحها و نوشتههايي براي فيلمبرداري فيلم نوشته است. گزارشها حاكي از آن است كه پروژه ساخت سرازيري تپه از سوي خانواده كوبريك حمايت خواهد شد.
سرازيري تپه با تم ضدجنگ نخستين فيلم يك سهگانه محسوب ميشود، اين فيلم روي جنگهاي داخلي تلخ و استراتژيك در دره شنندوا بين رهبر اتحاديه «جورج آرمسترانگ كاستر» و سرهنگ «جان سينگلتون مازبي» متمركز است. سواره نظام مازبي يا رنجرهاي او باهوشتر از ارتش دشمن كه تعدادشان بسيار بيشتر از آنها بود، عمل ميكردند. كاستر و مازبي براي جنگهاي بدشگونشان اسمهايي آشنا تاريخ درهشنندوا هستند. تاكتيكهاي بيرحمانه دو طرف جنگ، انزجار و نفرت را در دل دو رهبر جنگ و ارتششان زنده ميكند.
دو فيلم بعدي اين سهگانه از ايده اصلي كوبريك در سرازيري تپه گرفته شدهاند و در آن استقرار بعد از جنگ سربازان غربي و تمايل امريكا به «سرنوشت ملي» را، باوري كه در قرن نوزدهم رواج پيدا كرده و براساس آن سرنوشت كشور امريكا اين است كه كل قاره را بگيرد، بررسي ميكند.
«لارن سليگ»، تهيهكننده «تنها بازمانده» و «اورست»، «بري لواين» (فيلمهاي «هركول» و «فراموشي») و «رنه ولف» (تنها تو را ميبينم) اين پروژه را راهاندازي خواهند كرد. هنوز ديگر عوامل اين فيلم مشخص نشدهاند. فورستر درباره ساخت سرازيري تپه ميگويد: «به من به استنلي كوبريك و فيلمهاي بصري او مديونم. ساخت اين فيلم افتخار و هم مسووليتي بزرگ براي من است. از خانواده كوبريك براي حمايتشان متشكرم. فيلمنامه اثري قدرتمند است كه داستاني حماسي با نگاهي روانكاوانه است به خيانت برادر به برادر و دوست به دوست. باور داريم كه يك سهگانه فوقالعاده خواهيم ساخت و تجربهاي شگرف از تصورات كوبريك خواهيم داشت.»
لارن سليگ درباره اين پروژه گفت: «ساخت اين فيلم امتياز خاصي به ما داد كه نصيب هر كسي نخواهد شد. نخستين قسمت اين سهگانه كه كوبريك نوشته، داستاني گيراست كه لحظات تاريخي حساس را تا پايان جنگ داخلي امريكا به تصوير ميكشد. فيليپ هابز، كه ١٥ سال سابقه همكاري با كوبريك را داشته، و «استيو لانينگ» از دارندگان حق امتياز فيلمنامه معتقدند: «فيلمنامه استنلي كوبريك شايسته يك كارگردان كاركشته است، كارگرداني بااستعداد كه با بازيگران ستاره كار كرده. خيلي خرسنديم كه در اين پروژه بسيار خاص و منحصربهفرد با فورستر همكاري ميكنيم.» رنه وولف نيز افزود: «فرصتي كمياب نصيب من شده تا دستنوشتههاي كوبريك روي فيلمنامه را كه شامل صدها طرح و نقشه زيبا و دقيق، پيشنويس ميشود، بررسي كنم. اشتياق و ديد او به اين دوره تاريخي حساس امريكا الهامدهنده و قابل تحسين است.»
جنگ جهاني زي با بازي «براد پيت» آخرين فيلم از مارك فورستر بود. او هماكنون در حال كارگرداني «تنها تو را ميبينم» از روي فيلمنامهاي كه خودش نوشته، است. «بليك ليولي» در اين نقش زن نابينايي را بازي ميكند كه بعد از شفا گرفتن چشمهايش كمكم ياد ميگيرد چگونه شوهرش (جيسون كلارك) را اذيت كند. از ديگر تجربههاي كارگرداني فورستر ميتوان به «عجيبتر از داستان»، «ذرهاي آرامش» و «بادبادكباز» اشاره كرد. گفتني است سال گذشته فيلمنامه ديگري از كوبريك با نام «مرد خدا ترس» براي تلويزيون در حال شكلگيري بود اما بعد از پيوستن «مايكل سي. هال» بازيگر سريال دكستر، ديگر خبري از بقيه عوامل اين مينيسريال و پيشرفت آن نشنيديم. مرد خدا ترس برگرفته از داستان واقعي زندگي «هربرت امرسون ويلسون» است، ويلسون كه روزگاري كشيش بوده و كودكان را غسل تعميد ميداده تبديل به يكي از سارقان قهار بانكهاي امريكا ميشود. خود ويلسون در خاطراتش تجربه دزدياش را با عنوان «١٦ ميليون دلار دزديم» شرح ميدهد.
بيشتر آثار كوبريك اقتباس ادبي هستند و او براي فيلمبرداريهاي خاص و خيرهكنندهاش و نگاه دقيقش به جزييات و استفاده از موسيقيهاي خاطرهانگيز معروف است. جنگ، جنايت، اقتباسهاي ادبي، رمانتيك، كمدي سياه، وحشت، حماسي و علمي- تخيلي ژانر فيلمهاي او است.
استنلي كوبريك كه با فيلم «پرتقال كوكي» و «درخشش» در ميان مخاطبان ايراني شناخته شدهتر است، از فيلمسازان حايز اهميتي است كه با اقتباس از آثار ادبي توانست فيلمهاي مهمي در تاريخ سينماي جهان به ثبت برساند. او چهار نامزدي اسكار كارگرداني، پنج نامزدي براي فيلمنامهنويسي و سه نامزدي اسكار براي تهيهكنندگي در كارنامه خود دارد. فيلمهاي منحصربهفرد او شامل «اسپارتاكوس»، «لوليتا»، «٢٠٠١: اوديسه فضايي»، «پرتقال كوكي»، «بري ليندون»، «درخشش» و «چشمان كاملا بسته» ميشود. از فيلمهاي ديگر او ميتوان به «راههاي افتخار»، «غلاف تمام فلزي» و «دكتر استنرنج لاو» اشاره كرد كه خصيصه اصلي اين فيلمهاي مطرح ضديتشان با جنگ است. كوبريك در اين فيلمها در كنار روايت داستان و فرم مخصوص به رواياتش، بر المان ضدجنگ بودن اين دست فيلمها تاكيد بسزايي دارد. تاكيدي كه از نفي خشونت برميخيزد و به نشانههاي سينماي او تاثير ميگذارد. اين اما يك روي سينماي اين كارگردان سرشناس است، او در ژانرهاي متفاوتي فيلم دارد و نميتوان او را مخصوص به يك نوع از روايت سينمايي دانست؛ سينماي وحشت، علمي تخيلي، معمايي، كمدي، رمانتيك، اكشن، هيجاني از دستهبندي تفاوت ژانري در فيلمسازي كوبريك ميتوان برشمرد. استنلي كوبريك در هفت مارس ١٩٩٩ و پيش از نمايش آخرين ساختهاش «چشمان كاملا بسته» كه فيلمي است نقادانه درباره مناسبات خانوادگي در امريكا، درگذشت. به فاصله مدت كوتاهي پس از مرگ او، اين فيلم در امريكا به نمايش درآمد كه اداره سانسور امريكا بخشهايي از اين فيلم را حذف كرد.