به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ برای کسانی که این روزها به موزه سینما در محله باغ فردوس سر میزنند شاید صحبت کردن درباره دخترکی که مقابل در موزه مشغول فروش فالهایش است، چندان غریب نباشد. او که امسال مهرماه به کلاس چهارم می رود با چهره معصومش سعی دارد همه مراجعهکنندگان به موزه سینما را متقاعد کند تا از او فال بخرند ولی کمتر کسی از او فال میخرد.
حکایت بچههایی که در خیابانها مشغول کار هستند، حکایت تلخی است که از هر زبان که بشنوی و به هر قلم که بخوانی اندوهناک است و تکراری هم نمیشود، اما این بار حکایت از بیان دوباره یک درد و آسیب اجتماعی نیست بلکه سخن از آرزوی کوچک دخترکی است که در یک قدمی سینما ایستاده است و حسرت سینما رفتن دارد.
از او میپرسم تا به حال سری هم به سینمای اینجا زده و فیلمهایی که نشان میدهد دیده است؟ میگوید نه! هیچوقت نرفتهام. میگویم چرا نرفتهای؟ مِن مِن میکند و میگوید پولش را ندارم. میگویم که شما که برای خودت کار و کاسبی داری. میگوید من پولهایم را به برادرم میدهم.
مکثی میکند و ادامه میدهد: برادرم به خودم هم پول میدهد و من پس انداز میکنم. قلک دارم و پولهایم را خرج نمیکنم.
تابلوی تبلیغاتی موزه سینما در حال پخش آنونس فیلمها است. از دخترک میپرسم کدام یک از این فیلمها را دوست داری ببینی؟ میگوید: «گینس» و «عصر یخبندان». حیف که نمیشود دید. ولی از همین تلویزیون اینجا تکههایی از آنها را میبینم.
دیالوگ من و دخترک چند دقیقهای طول نمیکشد زیرا باید برود سر کارش و هر فردی که وارد موزه میشود برایش حکم مشتریای دارد که اگر سراغش نرود یک فرصت، از دست رفته است.
با همدیگر خداحافظی میکنیم و من می روم تا یک فیلم ببینم. تمام مدت ذهنم درگیر دختر فال فروشی است که دلش میخواهد فیلم ببیند ولی نمیتواند.
قطعا دستاندرکاران «گینس» و «عصر یخبندان» نمیدانند که این دختر کوچک چقدر دلش میخواهد این فیلمها را روی پرده سینما ببیند و شاید اگر این آرزو به گوششان برسد بتوانند نه فقط او را بلکه تعدادی دیگر از بچههایی از این دست را به تماشای آثارشان ببرند.
در روزگاری که وزارت آموزش و پرورش دیگر مثل دهه ۶۰ برنامه مدونی برای بردن بچهها به سینما ندارد و از سوی دیگر تعدادی از بچهها به هر دلیلی امکان سینما رفتن ندارند، شاید مثل خیلی از کارهای دیگر که خود هنرمندان آستین بالا زدند و گره از مشکلات همنوعانشان باز کردند، این بار هم بد نباشد عوامل فیلمهای روی پرده همراه با بچههایی از این دست به سینما بروند و یا آنها را به تماشای فیلمهایشان مهمان کنند.