به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ رابطه میان ادبیات و سینما در ایران بر خلاف سایر کشورهای جهان یک رابطه گنگ، نامفهوم و منفعل است. عدم شکلگیری تعامل مناسب میان این دو هنر در ایران موجب شده هر دو طرف ماجرا دچار مشکلاتی شوند و نتوانند از مزایایی که این رابطه برایشان به ارمغان میآورد، استفاده کنند.
اما مشکلات ورود به این حوزه یکی و دو تا نیست. بسیاری از اهل نظر و اهل فن، با اذعان به اهمیت موضوع اقتباس از آثار ادبی در سینمای ایران، اما کنار کشیدهاند و حتی دیگر از این موضوعی که برای آنان شاید ملالآور است، حرفی نمیزنند. از جمله اینها نویسندگانی هستند که از آثارشان اقتباس شده، اما از گفتو گو کردن در این باره سر باز میزنند و اذعان دارند که درباره مقوله اقتباس بارها سخنوری کردند و ایدهها دادهاند اما انگار تمام این حرفهایشان در حد همان «حرف» باقی مانده و به مرحله اجرا نرسیده است. از این رو حتی کار درباره اهمیت و ضرورت اقتباس در سینما حتی پیش از آنکه تبدیل به جریانی تاثیرگذار شده باشد، مرده است و این مرگ منجر به تسلط فضایی یاسآور در میان هنرمندان ادبیاتی و سینمایی شده است.
فرزاد موتمن از جمله کارگردانانی است که در کارنامه کاری خود اثری اقتباس شده داشته است که در گیشه نیز با استقبال قابل توجه مخاطبان روبرو شد، «شبهای روشن»، خیلی از کسانی که فیلم «شبهای روشن» را دیده باشند مسلما فرزاد موتمن فیلنامهنویس و کارگردان را میشناسند و با آثار او آشنا هستند. موتمن با ساخت «شبهای روشن» اثری درخشان را در کارنامه خود به ثبت رساند.
موتمن درباره اقتباس سینمایی از ادبیات میگوید: مشکل اساسی اقتباس ادبی در سینما تنها این نیست که کارگردان به سراغ ادبیات نمیرود یا نویسنده اعتمادی به فیلمساز ندارد، اتفاقا هیچگونه خصومتی بین کارگردان و نویسنده وجود ندارد بلکه تنها مشکل اساسی کمبودن تیراژ کتاب در کشور و کمبود مطالعه میان مردم است.
وی ادامه میدهد: وقتی مردم ما کتاب نمیخوانند کارگردان هم به سراغ اقتباس ادبی نمیرود، زیرا هیچ تهیهکنندهای راضی به حق کپیرایت آن کتاب نخواهد شد و استدلالاش هم این است وقتی کتابی مخاطب ندارد پس چگونه فیلم آن فروخته میشود. ببینید اقتباس ادبی زمانی صورت میگیرد که کتابخوان داشته باشیم و در واقع برای آن کتابی که از آن اقتباس میکنیم بیننده بالقوه وجود داشته باشد که بعد در فیلم به فعلیت برسانیم.