به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ میرزا محمّدعلی صائب تبریزی بزرگترین غزلسرای سده یازدهم و معروفترین شاعر عهد صفوی بود که در دربار شاه عباس دوم از سوی شاه لقب ملکالشعرایی گرفت. صائب از تأثیرگذارترین شاعران فارسیگو از سده یازدهم به بعد بود؛ شاعری از هند تا اصفهان که طریقه او در فن سخنوری بعدها مورد استقبال و تقلید بسیاری از شاعران قرار گرفت، به طوری که امروزه نیز سبک شعری او را در سرودههای بسیاری از همعصران حتی در آیینیسرایان نیز میتوان دید. با وجود این، احوالات این روزهای ملکالشعرای دربار صفوی آنقدر ناخوش است که با وجود تذکر مکرر رسانهها و گوشزد شدنش از سوی شاعران و اهل فرهنگ، هنوز بوی بهبود ز اوضاع آن به گوش نمیرسد.
چندی است که از سوی رسانهها و اهل شعر و ادب بارها بر وضعیت نامطلوب مقبره صائب تأکید و از مسئولان درخواست شده است تا سامانی بر این بیسامانیها بدهند. مقبره صائب که در دوره پهلوی در خیابانی با نام او در اصفهان بنا شد، در ابتدا باغی بزرگ با درختانی استوار و سر به فلک کشیده بود که به گفته اهالی اصفهان باغ خود صائب بوده است، اما کمکم در سالهای اخیر به دلیل مسائل متعددی از جمله روشن نبودن متولی و گاه شوت کردن توپ بیمسئولیتی به زمین دیگر نهادها، این مقبره اوضاع خوشی ندارد. به گفته برخی از شاهدان علاوه بر وضعیت رو به تخریت مقبره و مناسب نبودن شرایط نگهداری آن، حضور معتادان و دروهگردان نیز در این مکان فرهنگی بر چهره این باغ، بیصفایی مضاعفی بخشیده است.
خسرو احتشامی، از شاعران و استاد دانشگاه اصفهان، با اشاه به وضعیت جاری در این مقبره میگوید: من تا پیش از اینکه به بیماری دچار شوم، هر جمعه به این باغ میرفتم، اما الآن حداقل ماهی یکبار به این باغ میروم تا در انجمن ادبیای که در آنجا فعال است، حضور داشته باشم. متأسفانه وضعیت حاضر مطلوب حضرت صائب به عنوان مرد بزرگی که یکی از قلههای ادب پارسی به شمار میرود، نیست.
وی ادامه میدهد: این مقبره ابتدا در باغی بود که به دور آن دیواری کشیده شده بود. همچنین درختان بزرگ و تنومندی داشت، اما الان نه از آن دیوارها خبری است و نه از درختان سرسبز ۳۰۰ سالهاش. دیوار که در حقیقت محافظ باغ بود، از سوی شهرداری برداشته شد و همین امر منجر به این شد که تردد برای همه میسر باشد. سال ۴۰ یا ۴۲ که مزار صائب توسط استاد همایی کشف شد، به محفلی برای ادبدوستان تبدیل شد. امهات ادب و فرهنگ از شعر گرفته تا نقاشان و دیگر هنرمندان به این مکان میآمدند و در آنجا با یکدیگر ارتباط داشتند. در حقیقت مزار صائب در دهه ۵۰ برای اهل فرهنگ اصفهان جایی برای رشد فرهنگ بود. از شاعران بزرگی مانند فقیر اصفهانی که کوچه و خیابان اصفهان به نام و یاد او جان دوباره میگیرد تا عبدالحسین سپنتا و دیگران به اینجا میآمدند.
احتشامی میافزاید: خاطرم هست در جوانی در مقبره صائب چند انجمن ادبی فعال بودند که مهمترین آنها همان انجمن ادبی صائب بود. در آن زمان اگر میهمانی از خارج از کشور به اصفهان میآمد، حتماً به انجمن صائب به عنوان فعالترین انجمن ادبی شهر نیز سری میزد، اما الآن آن رونق گذشته دیگر دیده نمیشود، هرچند جوانان در این شهر فعال هستند.
شانه خالی کردن از مسئولیت و سپردن امور از نهادی به نهاد دیگر، امری آشنا به ویژه در حوزه فرهنگ است. به طوری که در چند سال اخیر هرگاه که سخن از مقبره صائب و مشکلاتش میشود، نهادی کارهای بر زمین مانده را متوجه نهادی دیگر میداند. به نظر میرسد تا جایی که صرفه اقتصادی و یا حداقل رزومه کاری درست و درمانی در کار نباشد، عزمی برای به سرانجام رسیدن چنین اموری دیده نمیشود.
هرچند خود صائب بر این امر تأکید دارد که «خوابگاه نرم غفلت را دو بالا میکند/ ما به خشت و خاک از بالین و بستر قانعیم» اما بیاعتنایی به میراثی چنین ارزشمند که رهبر معظم انقلاب در وصفش فرمودهاند: «بعد از حافظ، هیچ غزلسرایی به عظمت صائب نیامده است. بعد از رودکی، هیچ شاعری به تعداد صائب شعر نگفته است...» در خور فرهنگ این کشور و اهالی فرهنگ اصفهان نیست. این در حالی است که کشورهای همسایه در رقابتی ماراتنوار سعی در مصادره کردن بزرگان ادب فارسی به نفع خود هستند.