به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ گلکار عنوان کرد: سادهترین نوع تحقیق آن است که محققی کتابی را در مورد یک اثر بنویسد. شکل پیشرفتهتر آن است که تحقیق درباره همه کتابهای یک نویسنده انجام شود. لازمه این کار آن است که محقق همه کارهای نویسنده را خوانده و شباهتها و تفاوتها را استخراج کند. مرحله دیگر کار همسنجی آثار نویسنده مورد بحث با آثار منتشر شده دیگر در آن حوزه است.
این مترجم ادامه داد: نوع پیشرفتهتر تحقیق نیز این است که پژوهشگر درباره یک مکتب ادبی مقاله یا کتابی بنویسد. یعنی نویسندگانی که شبیه به نویسنده مورد نظرش هستند و کتابهایی را که از لحاظ ساختاری و محتوایی به هم شبیهاند، انتخاب و با تکیه بر این شباهتها جریان و مکتبی را که در ادبیات یک کشور شکل گرفته توصیف میکند.
گلکار اضافه کرد: کتاب «تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه» یک درجه بالاتر از این مواردی است که مطرح کردم و مربوط به مرحلهای است که نویسنده مکتبهای ادبی مختلف یک دوره را مینویسد. در واقع این شیوه کتابهایی را که در یک برهه تاریخی در یک کشور وجود داشتند مورد بررسی قرار میدهد. به همین دلیل کتابهایی که به تاریخ ادبیات روسیه اختصاص یافتهاند چه در خود روسیه و چه در ایران چندان زیاد نیست. چنین کتابی باید به آثار تعداد زیادی از نویسندگان در یک دوره اختصاص داشته باشد تا تصور منسجمی از یک دوره تاریخی به دست دهد.
این مدرس دانشگاه همچنین به کتابهای پیشتر منتشر شده درباره تاریخ ادبیات روسیه به زبان فارسی اشاره کرد و گفت: کتابهایی که درباره تاریخ ادبیات روسیه در ایران منتشر شده چند جلد بیشتر نیست. قدیمیترین نسخهای که من دیدهام «تاریخ ادبیات روسی» نوشته سعید نفیسی است که انتشارات دانشگاه تهران آن را در سال ۱۳۴۴ منتشر کرده بود. این کتاب یکی از بهترین کتابهای تالیفی در این موضوع است که نکات ارزنده بسیاری دارد. مهمترین جنبه این کتاب شاید خواندنی بودن آن است. نفیسی با قلم شیوایی که دارد بهگونهای ادبیات را روایت میکند که مخاطب میتواند آن را مانند یک رمان بخواند. با این اوصاف البته زبان کتاب قدیمی است و از لحاظ حروفچینی نیز قدری اشکال دارد، چرا که کهنه است و چشم مخاطبان امروز عادت به چنین کتابهایی ندارد. این کتاب را میتوان با ویرایشی محتوایی و فنی مجدداً منتشر کرد و بسیار هم قابل استفاده است. البته پس از انقلاب این کتاب از سوی انتشارات توس تجدید چاپ شد، اما پس از آن دیگر این اتفاق رخ نداد.
گلکار کتابهای دیگری را نیز در این زمینه نام برد و توضیح داد: سعید نفیسی در کتاب خود، ادبیات روسیه را از آغاز و نخستین مراحل شکلگیریاش تا پیش از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بررسی میکند. ظاهراً قرار بود که این کتاب جلد دومی هم داشته باشد و به بعد از انقلاب روسیه بپردازد، اما متاسفانه پس از انتشار جلد نخست سعید نفیسی فوت میکند و این کتاب نیمه کاره باقی میماند. کتاب دیگری که به تاریخ ادبیات روسیه میپردازد کتاب دیمیتری میرسکی با ترجمه ابراهیم یونسی است که سال ۱۳۵۵ در دو جلد منتشر شد. نویسنده کتاب خودش اهل روسیه بوده اما بعد از انقلاب به دلیل اینکه شاهزاده بوده مهاجرت میکند و بعدها در حدود سال ۱۹۳۲، با پادرمیانی گورکی به شوروی بازمیگردد، اما چند سال بعد در اردوگاه کارهای اجباری کشته میشود.
گلکار گفت: میرسکی «تاریخ ادبیات روسیه» را به انگلیسی نوشت و کتاب در خارج از شوروی منتشر شد، اما اشکالش این بود که کتاب را در سال ۱۹۲۵ نوشت که هنوز نویسندگان محک درستی نخورده بودند؛ به عبارتی آن زمان برای قضاوت درباره ماندگاری آثار ادبی منتشر شده در آن دوره، خیلی زود بود.
وی به کتاب «تاریخ ادبیات روس» اثر ویکتور تراس با ترجمه علی بهبهانی نیز اشاره کرد و در ادامه یادآور شد: نویسندگان کتاب «تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه» استادان دانشگاهی بودند که من در آنجا درس خوانده بودم. این کتاب در اوکراین چاپ شده و کتابی درسی است. کتابی که برای تدریس در دبیرستانهای روسزبان اوکراین نوشته شده بود و آخر هر مقاله برخی پرسشهای تحقیق وجود داشت که من آنها را حذف کردم. برخی از این سوالها و تمرینها درباره کتابهای بود که به فارسی ترجمه نشده است. چون کتاب با رویکرد کتاب درسی نوشته شده مقداری درک و فهمش نسبت به کتابهای مشابهی که در روسیه چاپ شده آسانتر است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس یادآور شد: موضوع جالب این کتاب وجود و حضور نامهای ممنوع در زمان شوروی سابق است. به عنوان مثال نویسندهای مثل پلاتونوف دو کتاب بسیار مشهور دارد که در حال حاضر جزو شاهکارهای ادبیات روسیه به حساب میآیند. این دو کتاب اتفاقا ۷۰، ۸۰ سال پیش نوشته شدند اما تا دهه ۹۰ در دسترس نبوده و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به طبع رسیدند. ارجاع به کارهای ارزشمند این نویسنده در این کتاب آمده است. این کتاب در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است. همچنین نویسندهای مانند بروتسکی نیز که برنده نوبل ادبیات بود، در زمان اتحاد جماهیر شوروی نامی از او برده نمیشد و در اردوگاه کارهای اجباری زندانی شد در این کتاب مقالههایی درباره آثارش وجود دارد. یا مثلا ادبیات اردوگاهی که برخی نویسندگان روس تجربه آن را داشتند برگشتند و کارهایشان را در این باره نوشتند.
گلکار ادامه داد: حتی درباره نویسندگانی که نامهای آن ها را میشناختیم میتوانیم برداشت جدیدی از آثارشان را در این زمینه بخوانیم. نویسندهای مانند گورکی را به جای پوشکین به عنوان پدر ادبیات روس نام میبردند یا او را بنیانگذار ادبیات سوسیالیسیتی میخواندند ولی این عنوانها و تحلیلهایی که از هنر گورکی میشد یک طرفه بوده و آثاری که در مدح انقلاب و ایدههای سوسیالیستی نوشته میشد مورد توجه قرار میگرفت در حالی که او از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۰ از حکومت بولشویکی انتقاد هم میکرد اما در اتحاد جماهیر شوروی به این بخش از آثارش نمیپرداختند. اما در این کتاب میتوان هر دو سویه گورکی را دید یا به ارزیابیهای منفی از کارهای گورکی هم رسید. مثل اردوگاه کارهای اجباری که پلیس مخفی روسیه به شکلی ساختگی برای گورکی ساخته بود و او با آنها مصاحبه میکرد و آنها میگفتند که ما در اینجا خیلی راحتیم. گورکی در جایی گفته بود که در این اردوگاهها واقعاً انسانها را میسازند. منظورم این است که چنین نقدهایی در این کتاب دیده میشود.
وی توضیح داد: اینها نکات منفی کارهای گورکی است که قبلاً اشارهای به آنها نمیشد و الآن در این کتاب آمده یا «زمین نوآباد» شولوخف که جزو ادبیاتی بود که حکومت شوروی به شدت تبلیغش میکرد و به روستاها میفرستاد تا آنها بخوانند و درس بگیرند. اما با خونریزی فراوان طبقهای از روستاییان ثروتمند از میان رفتند و این روند در این کتاب وجود دارد که از آن وضع تمجید میشود که ایرانیها آنها را درنمییافتند اما خواندن این کتاب در حال حاضر برای روسها دردآور است و هر کدام که قوم و خویشی در روستاهای آن زمان شوروی داشتند و از بین رفتند و در این کتاب میبینند که نوشته شده که طبقه «کولاک»ها یا روستاییان ثروتمند باید از میان میرفته است.
گلکار اضافه کرد: با خواندن این کتاب خواننده برداشت جدیدی از ادبیات روسی دارد و خواننده ایرانی میتواند آن را بررسی کند. به طور مثال در یکی از نمایشنامههای بولگاکوف که خود استالین دستور داد در یکی از تئاترهای مسکو روی صحنه برود به ارتش سرخ همانقدر که به پلیس تزار انتقاد شده، نقد وجود دارد اما در این کتاب نگاهی دیگر به این نمایشنامه بولگاکف شده است. در این کتاب گفته شده که این نمایشنامه ارزش هنری ندارد و اگر در این روزگار روی صحنه برود شکست میخورد. نامهای جدیدی برای نویسندگان ایرانی در این کتاب وجود دارد که شاید اسمشان هم در ایران شنیده نشده و خواننده ایرانی میتواند با نام آنها آشنا شود. این نامها برای نخستین بار است که به شکل جامع در یک اثر آمده است. مقالات مختلفی در این کتاب نوشته شده و به سه دسته تقسیم میشود. در دسته اول دورهها را بررسی میکنند و میگویند ادبیات دهه ۱۳۴۰ یا دهه ۵۰ یا ۶۰ و ۷۰ و نویسندگان درجه دو و درجه سه در این قسمت قرار میگیرند. یک قسمت دیگر مکتب ها هستند که به ویژه در دهه ۲۰ بیشتر مد نظر بوده. و قسمت سوم مقالههایی است که درباره نویسندگان نوشته شده.
این مترجم و استاد دانشگاه توضیح داد: نکته مهمی که در نوشتن مقالهها نظر مرا جلب کرد تاریخمند بودن کتابهاست. در واقع مقالهها در ارتباط با مسایل اجتماعی و تاریخی و مسایل سیاسی زمانه خودش بررسی میشود. ترجمه کتاب کار خیلی مشکلی بود و سختترین کاری بود که من آن را ترجمه کردم. نخستین مانع ترجمه این بود که درباره انبوهی از کتابها صحبت شده بود و در حین ترجمه ناچار میشدم ترجمه کتاب را کنار بگذارم و ترجمه کار را بخوانم و ببینم در مورد چه چیز صحبت میشود تا آن را ترجمه کنم چون در غیر این صورت ترجمهاش امکانپذیر نبود. مشکل دیگر ترجمه شعرها بود و نمونههایی از شعرهای آن را آورده. می دانید که ترجمه شعر گرفتاریهای خاص خودش را دارد و من ترجیح دادم ترجمه معنا را انجام بدهم و بازیهای زبانی را نتوانستم بازتاب دهم. به گمانم برای انجام یک مقاله تحقیقی هم این کار مهمتر است.
کتاب «تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه» نوشته آبتین گلکار از سوی نشر چشمه منتشر شده است. این نشست با حضور زهرا محمدی برگزار شد.